معنا و گستره صبر زینبی در اندیشه اسلامی
کد خبر: 3956440
تاریخ انتشار : ۰۹ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۷
محمد اسدی‌گرمارودی تشریح کرد؛

معنا و گستره صبر زینبی در اندیشه اسلامی

استاد دانشگاه صنعتی شریف ضمن تبیین مفهوم صبر زینبی در اندیشه اسلامی بیان کرد: مهم‌ترین جایگاه صبر در زندگی انسان این است که او را به مراتب عالی کمال می‌رساند صبر سلبی و ایجابی است. انسان می‌تواند دشمنان درونی و بیرونی خود را باید به وسیله صبر از پیش‌رو بردارد.

به گزارش ایکنا؛ محمد اسدی‌گرمارودی، استاد دانشگاه صنعتی شریف، شب گذشته، 8 اسفندماه، به مناسب وفات حضرت زینب(س)، به ارائه بحث در زمینه جایگاه مهم صبر در اعتلای روحی انسان پرداخت که متن آن را در ادامه می‌خوانید؛

موضوع بحث، صبر زینبی است. صبر یکی از مهم‌ترین خصوصیات ارزنده اخلاقی انسانی است و به قدری صبر در فرهنگ اسلامی مهم است که 93 آیه قرآن به این مقوله اختصاص دارد. تکرار این واژه در قرآن نشان‌دهنده اهمیت موضوع است. در روایات نیز برای صبر چنان اهمیتی قائل شده‌اند که معصومین(ع) فرموده‌اند که اگر کسی مؤمن است، اما صبر نداشته باشد، مانند بدنی است که سر نداشته باشد. در سوره مبارکه سجده، آیه 24 فرمود: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ»، در این سوره مبارکه خداوند ضمن اینکه سرگذشت برخی از انبیا(ع) را بیان می‌کند به صبر اشاره می‌کند. در حقیقت همه آنها به مقامت امامت نائل نشدند و قرآن یکی از ویژگی‌های کسانی که ضمن نبی بودن، امام هم بودند را صبر می‌داند. پس اهمیت صبر از نظر قرآن و روایات معلوم است.

حال باید دید صبر به چه معناست؟ به صورت مجمل باید به این معنا اشاره شود و بعد نقش صبر در تکامل انسان مشخص شود. صبر را به معنای بردباری و خویشتن‌داری در سختی‌ها و تنگی‌ها گرفته‌اند. این عالم جایی است که سختی‌هایی دارد که گاهی برای تعالی انسان است و در روایات ما نیز ذکر شده است، اما آنان که در برابر این مشکلات بردباری نشان می‌دهند و خویشتن‌داری می‌کنند و این حالت حفظ وظایف انسانی را در این مشکلات برای خود نگه می‌دارند، این واژه به معنای صبر است و صبر جمیل در روایات و لغت به معنای بردباری و شکیبایی زیاد و طولانی به شکلی است که شکایت و بی‌تابی در آن نباشد. از اینجا انسان به مقام رضا نائل می‌شود.

وقتی صبر را به معنای بردباری معنی کرده‌اند، می‌گویند که صبر در موارد مختلف، معانی مختلفی پیدا می‌کند؛ مثلاً وقتی انسان دچار مصیبتی شد، ضدش بی‌تابی است. صبر در جنگ به معنای شجاعت هم می‌آید که نقطه مقابل آن ترس است؛ یعنی صبر در برابر دشمنان، نوعی شجاعت است. در کارهای ملال‌آور نیز، صبر به معنای ظرفیت پیدا کردن و ظرفیت داشتن است که نقطه مقابل آن دلتنگی است. صبر در خودداری از کلام نیز یک مقوله است که ضد آن، فاش کردن است، لذا در سیر و سلوک، یکی از وظایفی که راهنمایان به شاگردان این مسیر می‌نمایند، صبر و خویشتن‌داری در سخن گفتن، فاش نکردن رازها، کتمان سر و ... است که در بین اصحاب ائمه(ع) نیز مطرح بود.

آنجا که لازم است انسان در برابر مصیبت، در جنگ‌ها و درگیری‌ها و در جایی که باید از سخن گفتن خودش را نگه دارد و در مسائل مالی امساک نفس را داشته باشد، همگی صبر است و اینها را در معانی صبر بیان می‌کنند، اما باید دید صبر چقدر مهم است که در قرآن و روایات جایگاه بلندی یافته است.

می‌دانیم که انسان‌ها برای اینکه بخواهند به ارزش‌های والای انسانی نائل شوند، هم باید به اقتضای درون خود توجه کنند و هم شرایط بیرونی را که با اقتضای درونی انسان مواجه می‌شود مد نظر داشته باشند. ما دو نوع جاذبه داریم؛ یکی جاذبه رحمانی به اقتضای نفس ناطقه انسانی و بعد الهی است که خدا به ما داده است و این را کشش الهی می‌نامیم که انسان‌ها را به طرف حضرت حق سوق می‌دهد، اما انسان یک‌بعدی نیست و کشش دیگر در وجود او نیز عبارت از کشش شیطانی و هوای نفسانی است.

غرائزی که در ما انسان‌ها وجود دارد، همان‌طور که در حیوانات نیز وجود دارد، ما را وادار به حرکت حیوانی می‌کند. انسان در درون خود در برابر این دو کشش قرار می‌گیرد، اما در بیرون از انسان نیز دو سلسله از عوامل وجود دارد؛ یک سلسله عبارت از انبیا و اولیا هستند که آن جاذبه رحمانی را تقویت می‌کنند، اما در مقابل آنها، شیطان و عوامل شیطانی نیز وجود دارند که می‌خواهند هوای نفس را رشد دهند، لذا می‌کوشند که انبیا و اولیا را تضعیف کنند.

در سوره مبارکه اعراف آیه 176 خداوند فرمود: «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ»، یعنی ما اگر می‌خواستیم به وسیله این عوامل انسان‌ها را بالا می‌بردیم، اما اینها به زمین چسبیده‌اند و از هوای نفس پیروی می‌کنند؛ یعنی جنبه شیطانی و حیوانی وجود و هوای نفس که به سوی آلودگی‌ها می‌کشاند، عوامل هدایتی را کنار می‌زند. فرمود می‌خواستیم بالا می‌بردیم، اما خود انسان‌ها به زمین و هوای نفس چسبیده‌اند؛ یعنی اگر کشش هوای نفسانی و تحریکات شیاطین می‌خواهند انسان را به طرف خود بکشند، باید با شجاعت بایستد؛ لذا در مقابله با دشمن درونی یعنی هوای نفس و دشمن بیرونی که شیطان است، انسان باید استقامت و ایستادگی داشته باشد.

در آیه 28 سوره کهف نیز داریم که فرمود: «وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»؛ یعنی استقامت بورز و صبر داشته باش و این نفست را نگه دار، یعنی اگر شیاطین می‌خواهند شما را از خدا جدا کنند شجاعت به خرج دهید که یک نوع صبر است. حالا که انبیا و اولیا می‌خواهند شما را به طرف خدا بخوانند، با این‌ها همراه شوید و نکند به طرف آنهایی بروید که حیات دنیوی را می‌خواهند. پس آنها که زمینه تبعیت از هوای نفس را فراهم می‌کنند نباید مورد توجه انسان باشند و انسان باید صبر داشته باشد.

اگر در درون انسان گرایش شیطانی قوی شد، تمایل انسان شیطانی می‌شود و تمایل شیطانی را شهوت می‌گوییم. پس خواسته‌های هوای نفسانی، شهوت را تقویت می‌کند، اما تمایلات رحمانی در دنیای درون انسان، محبت را تقویت می‌کند. شهوت باعث اعمال حیوانی می‌شود و محبت باعث اعمال رحمانی و عالی‌ترین محبت، محبت الهی است و اینجا صبر بسیار مهم است. در مناجات شعبانیه، مولا امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «اِلهي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ»، خدایا من که آن توان و قوه را ندارم که خودم را از معصیت تو جدا کنم، مگر در وقتی که من را در راستای محبت خودت بیدارم کنی؛ یعنی چنان این توجه برای من ایجاد شود که دلباخته شوم و محبت الهی پیدا کنم که در این صورت، شهوت برای من رنگی ندارد. خدایا من را وارد آن مرحله کن که از غفلت به دور باشد. در آیه نیز فرمود غفلت، انسان را به تبعیت از هوای نفس می‌کشاند.

نقش صبر در خدایی کردن انسان‌هاست و خدا یکی از راه‌هایی که برای تربیت ما انسان‌ها قرار داده، ابتلائاتی است که نیازمند صبر است. این روایت از امام علی(ع) است که فرمودند: «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِیَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِیَاءِ کَرَامَة» بلا برای ظالم عامل ادب کردن است و برای مؤمن موجب امتحان. اگر مشکلی پیش آمد، مومن خودش را نمی‌بازد و می‌گوید هرچه از دوست رسد، جمله نیکو است. سپس فرمود این ابتلائات ‌برای انبیا(ع) این است که درجاتشان بالاتر برود. در حدیث قدسی داریم که داود(ع) به خدا عرض کرد برخی از انبیا(ع) در پیشگاه تو از مقام بالاتری برخوردار هستند، من چه کنم که به آن مقامات نائل شوم.

ندا آمد داود(ع) خودت را برای ابتلا آماده کن تا در این ابتلائات متعالی شوی. سپس فرمود این ابتلائات برای اولیا کرامت است. ما دو کرامت داریم؛ یکی جبری که در آن اختیاری نداریم و یکی کرامت اختیاری که باید کسب کنیم. کرامت وجودی، کرامت انسانی است که فرمود: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»، اما کرامت اختیاری آن است که فرمود: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» و تقوا هم بدون صبر اعم از سلبی و ایجابی ممکن نیست.

انتهای پیام
captcha