به گزارش ایکنا به نقل از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در این وبینار که به همت رایزنی فرهنگی ایران و مشارکت مرکز مطالعات راهبردی و روابط فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد، محمدمهدی احمدی، رایزن فرهنگی ایران به گامهای پنجگانه مورد اشاره در نگاه رهبر معظم انقلاب اشاره کرد و گفت که معظم له در بیانات خود این مسیر را بر پنج بخش مشتمل بر انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و سرانجام تمدن نوین اسلامی تقسیم کردهاند که دو مرحله آن به لطف الهی تحقق پیدا کرد و به سوی دولت اسلامی ـ به معنای حاکمیت و نه به معنای هیئت وزیران ـ و سپس جامعه اسلامی که باید بر محور عدالت شکل بگیرد، پیش خواهیم رفت تا در نهایت تمدن نوین اسلامی محقق شود.
وی افزود: عبارت تمدن نوین اسلامی به دلیل همراه داشتن صفت نوین، به تمدن اسلامی صدر اسلام اما با شاخ و برگهای جدید و متناسب با مقتضیات امروز اشاره دارد.
ابوالحسن خلج منفرد، رئیس مرکز مطالعات راهبردی و روابط فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز گفت: نظیر این برنامه از سوی دفاتر مختلف رایزنی فرهنگی در کشورهای دیگر نیز برگزار شده و هدف از این کار ایجاد بستری برای تبادل نظر و اندیشیدن در باب مفهوم تمدن نوین اسلامی در میان اندیشمندان کشورهای مختلف است.
وی به انقلاب اسلامی ایران به عنوان نقطه عطف بزرگ در چنین دیدگاهی اشاره و بیان کرد: انقلاب اسلامی ایران نقطه اوج آرمانخواهی ایرانیان در جهت پیریزی تمدنی نوین در عصر جدید بود که از دل آن جمهوری اسلامی ایران برخاست که بنیانهای اصلی سهگانه هویت ایرانیان (جمهوری، اسلام و ایران) را در دوران جدید نمایندگی میکرد.
او در پایان سخنان خود ابراز امیدواری کرد که برگزاری نشستها و برنامههایی از این دست فرصت مناسبی باشد تا اندیشمندان ایرانی اندیشهها، تجربیات و مطالعات خود را در خصوص گفتمان تمدن نوین اسلامی با اندیشمندان و علاقهمندان در سایر کشورها به اشتراک بگذارند و در محیطی دوستانه و صمیمی به گفتوگو و تبادل نظر در این باره بپردازند و از رهگذر این گفتوگوها تفاهم و همفکری بیشتری حاصل شود و اندیشهها و ایدههای تمدنساز شکوفاتر شود.
«گوستاو مورالس»، روزنامهنگار و استاد دانشگاه نیز با مروری بر دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران و تشکیل شدن نظام جمهوری اسلامی یکی از ویژگیهای این انقلاب از دو ابرقدرت وقت شوروری کمونیستی و استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا دانست و اظهار کرد: مردم انقلابی ایران با آگاهی از این استقلال نظری و عملی کوشیدند به ترکیب تازهای در مدیریت جامعه دست یابند و جمهوری را با اعتقادات دینی و اسلامی خود بیامیزند. این ترکیب موفقیتآمیز بود و نباید فراموش کنیم که منشأ آن بیشک به تفکر و رهبری امام خمینی(ره) باز میگردد.
این استاد دانشگاه و روزنامهنگار با سابقه اسپانیایی تأکید کرد که انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی(ره) دو قدم بزرگ برداشت؛ نخست پیروزی انقلاب و تأسیس سیستم حکمرانی جدید با نام جمهوری اسلامی که به لطف رهبری آیتالله خامنهای همچنان در مسیر مورد نظر خود در حال حرکت است.
دو م این که دولت اسلامی همچنان در حال تصحیح خود و تکامل است و جامعه مسلمانی را مدیریت میکند که میخواهد به سوی ایدهآلهای خود پیش برود و این حرکت تکاملی مقصدی ندارد به جز رسیدن به یک تمدن جدید. تمدنی که در نگاه آیتالله خامنهای نام تمدن نوین اسلامی به خود گرفته است.
بخش پایانی وبینار به سخنان رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا اختصاص یافت و وی با نگاهی انتقادی نسبت به نظریههای مدرن علوم انسانی به سه تئوری «پایان تاریخ»، «نظم نوین جهانی» و «جهانی شدن» در زمینه مفهوم تمدن پرداخت.
وی در توصیف ویژگیهای تمدن نوین اسلامی ابتدا به اولویت نرمافزاری تحقق آن اشاره کرد و گفت: وقتی از تمدن نوین اسلامی سخن به میان میآوریم، بیش از هر چیز به آن به منزله یک تمدن نرم مینگریم که فرهنگ، فکر و عقلانیت اسلامی در آن بروز و ظهور یافته است. البته از نظر من، اصل «عینیتیافتگی» در ساحت تمدنسازی، اصلی غیرقابل عدول به شمار میرود لذا فرهنگ وقتی در قامت یک تمدن آشکار میشود که فرصتهای ظهور عینی آن به اشکال گوناگون از جمله در قالب یک نظم جدید فراهم شده باشد.
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در ادامه به پرسش اصلی و بنیادین مرتبط با تمدن غرب و نظریه پایان تاریخ پرداخت و گفت: آیا تمدن مدرن غرب انسان را به سقف انتظارات خود رسانده است؟ در پاسخ باید گفت که البته من به هیچ وجه قصد جانبداری از مکتب فرانکفورت را ندارم و تنها هدفم از بیان دغدغه اصلی این مکتب از تمدن جدید غرب، نشان دادن وجود دیدگاههای متکثر در غرب در باب تمدن جدید غربی و چشم انداز آن است.
وی اظهار کرد: نگرش انتقادی نئومارکسیستها که مکتب فرانکفورت روی آن تأکید داشت، چیزی جز این نبود که جدایی تمدن از عمق فرهنگ و تفکر و سلطه علیالاطلاق صنعت و تکنولوژی بر جامعه و به تبع آن، سرمایهسالاری، میتواند جامعه را علیه خود بشوراند و امروزه نشانههای بارزی از همین شوریدن جامعه غربی علیه خود قابل مشاهده است که بعضی نام آن را آغاز افول و غروب تمدن مدرن غربی گذاشتهاند. اگر از من سؤال شود که مهمترین نشانه افول و غروب تمدن غربی چیست خواهم گفت که دلزدگی روزافزون انسان از مدرنیته و افزایش میل بازگشت به سنت.
غلامی در ادامه به یکی از نتایج مهم احیای عقلانیت پرداخت و ادامه داد: طبیعی است احیای عقلانیت میتواند زمینههای لازم برای ظهور شیوههای جدیدی از حکمرانی را نیز فراهم کند. تحول در حکمرانی که البته سازمانها و مجامع خاص خود را نیز طلب میکند، در تمدن نوین اسلامی یک ویژگی بیبر و برگشت دارد و آن «عدالت» است.
رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا به مسئله فرهنگ محوری و فضیلتمحوری تمدن نوین اسلامی پرداخت و تأکید کرد که این مسئله میتواند پاسخی برای پرسشهای مربوط به چگونگی تعامل این تمدن با سایر تمدنها باشد. به عبارت دیگر تمدن نوین اسلامی علاوه بر دوری از تنش و درگیری، همچنان که برای سایر جوامع و تمدنها الهامبخش است، خود در بهرهگیری از تجارب و نقاط قوت سایر تمدنها پیشتاز است.
وی در پایان تصریح کرد: پس باید گفت که اولاً تمدن نوین اسلامی تمدنی فرهنگمحور از جنس فضیلت بنیان است و طبیعی است که برخورد تمدنی با دیگر تمدنها را مغایر با فلسفه ظهور خود میداند. از این جهت، تمدن نوین اسلامی هرچند دفاع مشروع را حق خود میداند، لکن هیچ میلی به تجاوز و سلطهگری و افزایش قلمرو جغرافیایی خود ندارد. در واقع، تمدن نوین اسلامی بیش از هرچیز با عقول انسانها سر و کار دارد و بسط و گسترش خود در جهان را در قابلیتهایش برای بیدار سازی انسانها و ایجاد فرصت عقلورزی جستجو میکند.
انتهای پیام