
به گزارش ایکنا، وسایل ارتباط جمعی، وظایف آموزشی، خبری، نظارتی و تفریحی را از زمان تأسیسشان به عهده گرفتهاند. براساس این وظایف، رسانههای جمعی شامل روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت و آخرین آنها شبکههای اجنماعی وظیفه دارند تا رویدادهای پهنه گسترده شهر، استان و کشور را به آحاد مردم و طبقات و قشرهای مختلف گزارش کنند و همزمان آنان را با قابلیتها و کاربردها و زبان نمادین این رسانهها آشنا سازند.
براساس این وظایف، کارشناسان رسانهای آگاه، متعهد و ماهر به تهیه و تنظیم انواع مطالب خبری، گزارشی، تفسیری، آموزشی و تفریحی میپردازند و یکایک شهروندان دوران جدید را نسبت به درک و تحلیل محیط پیرامونشان توجیه میکنند. به عبارت دیگر، درصورت انجام درست و سیستماتیک وظایف رسانهها نسبت به مردم و گیرندگان پیامها ما شاهد ظهور جامعهای با بالاترین سطح فهم و تحلیل و از همه مهمتر همدلی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خواهیم بود که کمترین چالشها در آن به وجود خواهد آمد.
شاید بتوان وظیفه خبری رسانههای همگانی را بارزترین ویژگی آنها در دوران شیوع کرونا به شمارآورد که در آن رسانههای همگانی میبایست، با پخش به موقع اخبار و گزارشهای حاوی اطلاعات جامع و کامل و تصویر کننده واقعیت این بیماری، آگاهیهای لازم را بی هیچ کم وکاست به افراد، گروه ها، نهادها و موسسات گوناگون منتقل کنند تا آنها قادر به تصمیم گیری برای حفظ تندرستی خود، خانواده و نزدیکان شان باشند.
پدیدهای که براثر ضعف رسانههای همگانی ایران در شبکههای اجتماعی به وقوع پیوست را میتوان اینفودمیک دانست که در آن حجم عظیمی از اخبار درست و نادرست و شایعات در شبکه اجتماعی جریان یافت و کار افراد، گروهها و سازمانها را برای تصمیم گیری درخصوص سیستم حفظ تندرستی جمعی و فردی دشوار کرد.
در واقع عدم اعتنای بسیاری از رسانههای همگانی در ایران نسبت به خصیصه خبررسانی حرفهای و بی توجهی به مقوله اهمیت رویداد که میزان و شدت توجه کاربران را در پرداختن به یک رویداد تعیین میکند، باعث شد تا آنان بیش از پیش به شبکههای اجتماعی هجوم آورند و بدون درنظر گرفتن اعتبار منبع اخبار وشایعات دریافتی را با سرعت برای دیگران ارسال کنند.
همچنین موضوع حائزاهمیت دیگر در دوره شیوع کرونا نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان ضعف بنیادی ارتباطات بین الملل است که در آن دولتها و مقامات تصمیمگیر نمیتوانند از محتواهای پخش شده از رسانههای دیگر کشورها به میزان واقعی تهدید کرونا پی ببرند تا براساس آن درخصوص مراودات میان خود تدابیر بهداشتی متناسب اتخاذ کنند.
در ماجرای شیوع کوید ۱۹ و جریان اطلاع رسانی نسبت به این بیماری نابودکننده، به تقریب، ما در همه وظایف و نقشها با مشکل مواجه بودیم. عدم اعتماد و فقدان احساس مشارکت دو عارضه این ضعفها در ایفای نقش وانجام وظایف رسانههای همگانی ما بود. در عرصه رسانههای اجتماعی، ضعفهای اطلاع رسانی سیستمهای رسانهای رسمی بیشتر ناشی از سیاستگذاری، تدوین راهبرد و تربیت متخصصانی بود که قادر باشند تحولات لحظهای مربوط به شیوع این بیماری را درک و تحلیل و برای بهره مندی جامعه نظر صائب ارایه دهند.
اکنون پرسش این است که برای جلوگیری از تکرار چنین مسائلی چه باید کرد؟ نخستین نیاز این است که صاحبان رسانههای همگانی و مدیران وسایل ارتباط جمعی براساس تجربیات و تئوریهای موجود در علوم ارتباطات اجتماعی، سیاستهای سلبی در اطلاع رسانی را کنار گذاشته و حرفهای گرایی را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند و رویکرد انتشار جامع و کامل اخبار و گزارش وقایع و رویدادها را به صورت منصفانه، بیطرفانه، روزآمد، دقیق و حاوی نکات ارزشمند برای دریافت کنندگان اتخاذ کنند.
ویژگی منحصربهفرد و ضرورتاً مهمترین و محوریترین خصیصه مطالب، سودمندی آنهاست و این بتوانند امکان تصمیمگیری برای کاربران و دریافتکنندگان را مبتنی بر سودهمگانی میسرکنند.
نیاز دیگر، استقلال حرفهای رسانههایهمگانی است که به جرأت میتوان ادعا کرد درصورت حصول، سایر ویژگیها قابلیت کنترلتر و اثرگذارتر خواهند بود. استقلال حرفهای باعث میشود طی مدت زمانی مشخص جمعی از افراد حاذق، ماهر، کارآمد و دارای توان تحلیلی بالا در شبکه رسانههای ملی شکل بگیرد و از توانایی کسب مزیت رقابتی در برابر رسانههای رقیب در سطوح ملی و بین المللی برخوردار باشد.
مهمترین «باید» در مدیریت رسانههای همگانی که در جهان باعث اختصاص یافتن جایگاه برتر ومزیت رقابتی آنها شده، عدم سانسور و فیلترینگ و دخالت غیرکارشناسی عناصر و عوامل بیرون از رسانههای همگانی است. براساس این ویژگی کلیه فرایندهای حرفهای باید در درون رسانه همگانی شکل بگیرد تا آنها را قادر به انجام وظایف و ایفای نقش هایشان به صورت جامع و اثربخش کند.
حائز اهمیتترین «نباید» در رسانههای همگانی بی توجهی به تئوریها و تجربیات کشورهای موفق و دستکاری خودسرانه در فعالیتهای کارشناسانه است. مدیران و مسئولان فاقد صلاحیت حرفه ای، به هیچ نباید کار اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به مردم را دست کم گرفته و این امر ضروری برای حفظ یکپارچی و سلامت ملی را در بستر اعتماد و مشارکت نادیده بگیرند.
در برهه کنونی، جامعه بیش از هرچیز به آگاهیهای گسترده، منظم، زمینهای و سطح بالای افراد و گروهها به خصیصههای این بیماری، نحوه جلوگیری از ابتلا، برخورد با آن در صورت ابتلا به طور موثر، کنترل پیامدهای ابتلا و تجهیز مراکز بهداشتی ودرمانی و سایر سازمانهای دارای مسئولیت نسبت به این ویروس و تأمین مایحتاج بهداشتی و درمانی برای جلوگیری از گسترش آن، نیاز دارد.
آنچه به رسانهها مربوط است، همان وظایف پیش گفته درخصوص وظایف آن هاست. اطلاع رسانی مهمترین وظیفه در این عرصه است. اما مسئله کلیدی پیش از اصلاح روندهای کنونی اعتمادسازی و تأمین بسترهای ارتباطات اقناعی است. در تعریف این گونه ارتباطات آمده است که باید انتشاردهندگان اخبار واطلاعات دسترسی گیرندگان پیام به منابع موثق را فراهم کنند.
ارتباطات اقناعی پیش از هرچیز زمینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دارد. افزون بر این زمینه ها، سیاستگذاری درست و برخورداری از راهبرد هوشمندانه و برنامهریزی دقیق و نظارت بر اجرا و از همه مهمتر، گرفتن بازخورد اهمیت بهسزایی دارد. در ارتباطات اقناعی، اطلاعات باورپذیر، منبع موثق، روزآمدی و توجه به گرایش و منفعت گیرندگان پیام باید مدنظر قرارگیرد.
مطالب موجز و خالی از اطناب، سودمند، دقیق، حاوی آمار وارقام قابل راستی آزمایی و کیفی باید در حصول نتایج این گونه ارتباطات مدنظرقرارگیرد. یکی دیگر از ویژگیهای این ارتباطات اقناعی توجه به پاسخگو بودن مراکز اجرایی نسبت به انجام وظایف محوله شان است که باعث نقش آفرینی رسانهها در مقام وکیل مدافع مردم وپاسخگویی مسئولین به افکارعمومی است.
دولت و وزارت بهداشت به عنوان نهاد محوری و مسئول مقابله با بیماریهای همه گیر، باید به تلاش خود در ارایه آمارهای مستند وهشدارهای بهداشتی ادامه داده و با تقویت اقدام درست کنونی اش در اطلاع رسانی مستمر به رساندن مردم به نقطه منطقی تصمیم گیری نسبت به این بحران یاری رساند. مشورت گرفتن از کارشناسان دانشگاهی ومتخصصان امور مرتبط با بحران بی شک یک طریق عقلانی برای انجام درست وظایف دولتی است.
مراکز علمی و دانشگاهی هم در برهه حساس شیوع ویرانگر کرونا نقش و وظیفه تعین کنندهای دارند. انجام تحقیقات، استفاده از تجربیات دیگر کشورها، همکاری با دانشگاههای معتبر جهان، تولید محتوی تصمیم ساز وآگاه کننده، استفاده از روشهای علمی و تحقیقی و بهره مندی از نظریههای موجود در عرصه بحرانها و دیگر امور مربوط، میتواند به جامعه و نهادهای مسئول برای افزایش سطح مصونیت و به رسانههای همگانی برای توسعه توانایی اطلاع رسانی موثر مساعدت کند.
وسرانجام این که کرونا باعث تحول در نظامات مرتبط با مدیریت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی و از همه مهمتر ارتباطات جمعی و اشکال متنوع آن شده است. شیوع ویروسی که باعث مطرح شدن شعار «درخانه بمانید» در سراسر جهان شده و بسیاری از کسب وکارهای امروزی را به تعطیلی کشانده، لزوم تحول در عرصه ارتباطات بینالملل، مدیریت رسانهها و نقش دولتها در اطلاع رسانی را نیز یادآوری کرده است.
شیوع این ویروس، همچنین، باعث قوتگرفتن این نظریه شده است که دنیای آینده بیشتر از گذشته به ارتباطات اجتماعی راه دور و غیرحضوری وابسته میشود. از این پس دیگر ارتباطات جمعی محصور به مرزهای جغرافیایی وایدئولوژیک نیست و این امکان بیش از پیش ضرورت یافته که حکومتها ودولتها زیرساختهای ارتباطات الکترونیک و جهانی خود را برای مدیریت جریان اطلاعات له وعلیه خود مستحکمتر کنند. تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، آینده اغلب کسب و کارهای امروزی را در اختیار خواهد گرفت.
شبکههای اجتماعی بیش از گذشته اهمیت خواهند یافت، چرا که بیش از هر رسانه دیگری مورد اعتماد مردم از همه طبقات و اقشار هستند. ایفای نقش موثر کاربران در این رسانه به آنها حس مشارکت واعتماد بیشتری میدهد. رسانههای تکگو در آینده رسانههای دیجیتال تنها به صرف بیهوده بودجه بدون تأثیر قابل توجه خواهد پرداخت و از این رهگذر مدیریت افکارعمومی جامعه خود را به دیگران واگذار خواهند کرد.
کرونا سنت تولید رسانهای وابسته به جغرافیا را تغییر داده و لزوم درهم تنیدگی تولید و پخش بین المللی را یادآور شده است. نقش بی بدیلی که رسانههای همگانی در آگاهی بخشی به شدت این تهدید ایفا کردند، برای مدیران رسانههای همگانی چارهای جز شتاب در حرفهای گرایی باقی نگذاشته است. بر اثر شیوع ویرانگر کرونا مشخص شده است که بدون نقش آفرینی جامع، کامل و مستقل رسانههای همگانی، افراد، گروه ها، سازمانها، نهادها و حاکمیتها نه تنها قادر به اداره درست جامعه نیستند، بلکه حتی نمیتوانند تندرستی خود و دیگران را تأمین کنند.
مهدی آرکونتن، پژوهشگر و فعال رسانهای
انتهای پیام