به گزارش ایکنا، در ادبیات فارسی همواره ماه مبارک رمضان مورد توجه اهل قلم به ویژه شاعران و جلوهگر فرهنگ و معارف اسلامی بوده است. در ادامه تعدادی از رمضانسرودهها از نگاه مخاطبان میگذرد.
غلامرضا سازگار
چه بهتر است ببخشم به لطف و احسانم
چگونه جسم ضعیف تو را بسوزانم؟
اگر تو خالق خود را خدا نمیدانی
منم خدا و تو را عبد خویش میدانم
شرار قهر مرا آب بحر، کافی نیست
مگر ز اشک تو آبی بر آن بیفشانم
تو غافلی و مرا لحظهای نمیخوانی
بیا منم که تو را سوی خویش میخوانم
هزار بار شدم از تو خشمگین، اما
تو کیستی که ز تو انتقام بستانم؟
به عزتم قسم ار سوی من بیایی باز
تو را ز لطف در آغوش خویش بنشانم
ز بس که اشک تو را دوست دارم، از رحمت
بلا دهم که تو را لحظهای بگریانم
هزار بار گنه کردهای بیا یکبار
بگو: اله من العفو من پشیمانم
ز سالها گنهت بگذرم به یک العفو
ببخشم و به تو ثابت کنم که رحمانم
اگرچه از همه آلودهتر بوَد «میثم»
به ذات اقدسم او را ز در نمیرانم
نغمه مستشار نظامی
سحر دمیده و بر شیشه میزند باران
هوا مسیح نفس شد، به مقدم رمضان
جوانهها همه دست دعا به شاخه بلند
شکوفههای بهاری به ذکر الرحمان
وضو گرفته شقایق به جرعهای شبنم
نسیم غرق نیایش، درخت محو اذان
گل محمدی و نغمه خوش صلوات
نگاه نرگس سرمست همچنان نگران
خوشا تلاوت قرآن به وقت آمدنت
خوشا دعای سحر در نمازخانه جان
اگرچه زخمی صد داغ کهنه است زمین
نگاه لطف تو کافی ست تا بگیرد جان
سلام بر تو که اصل سلام دیدن توست
سلام بر سحرستان اول رمضان
علیرضا قزوه
السلامای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
ماه پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه گم
رؤیت این ماه یعنی نامه اعمال ما
خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است
خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر
کاش حوّل حالناییتر شود احوال ما
این سحرها در زلال ربنا گم میشویم
این سحرها آسمان گم میشود در بال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم
ماه با پای خودش آمد به استقبال ما
گوشه چشمی به ما بنمای ای ابرو هلال
تا همه خورشید گردد روزی امسال ما
محمدعلی یوسفی
رمضان، ماه پر از مرحمت و لطف خداست
رمضان، ماه ملاقات خداوند و شماست
رمضان، ماه نزول برکاتی است عجیب
رمضان، موسم باریدن آیات خداست
«رمضان، از سحر و عطر اذان سرشار است»
رمضان، ماه پر از همدلی و مهر و صفاست
روزهداران همه مهمان خداوند کریم
چه کریمی که خودش منبع هر جود و سخاست
«چه مبارک سحری دارد و فرخنده شبی»
شب قدری که در این ماه، شب عهد و وفاست
رمضان، ماه سحرهای پر از زمزمه است
رمضان، ماه پر از عطر مناجات و دعاست
هادی دهقانیان نصرآبادی
سفرهای در عرش افتادهست از لطف اله
چشم فوجی از ملائک بر چنین بذلی گواه
جامی از مهر و نبات معرفت بر سفره است
جرعهای زین باده را انفاس مینوشد پگاه
حضرت حق تا مهیا کرد ذکر و اعتکاف
آدمی افتاد بر این آستان با صد نگاه
گفت: «ای پروردگار آسمان و این زمین
ای ز شیطان رجیم از رحم خود ما را پناه
گر بگیری دست خود را از مدار کائنات
میشود بر کل عالم روز روشن هم سیاه
مهربانا! بهر بخشش آمدم بر درگهت
توبهها بشکستم و این عمر را کردم تباه»
حق چو این بشنید از آدم ز روی التماس
یا که دید آن گریهها و ناله و ذکر گناه
گفت: «ای آدم بیا! چون توبهات کردم قبول
پیش چشمت مینهم اینبار هم من راه و چاه
تا که خود با چشم عقل و از ره انصاف و عدل
دور گردی تا ابد، از فتنهها و اشتباه
ای که خود را اشرف مخلوق میدانی بحق
برتر از خیل فرشته، از جماد و هم گیاه
ماه افطار و نزول سوره قدر آمده ست
دست کش از طینت ناپاک، وز این حب جاه
از غرور و شک و شرک و جهل دل پاکیزه دار
جای آن بگزین تضرع در شب و توحید گاه»
آدمی، چون گفتوگوی حق شنید و فکر کرد
منتبه شد نفس او و گفت با نفسش که: «آه»
رهرو از سنگینی پشتش کمر کی راست کرد؟
بهتر آن باشد ز خجلت حرف خود گویم به چاه»
کمیل کاشانی
آمده پاکتر از صبح بهاران رمضان
با نسیم سحر و مژده باران رمضان
دم روح القدس و فیض مسیحا با اوست
تا ببخشد به تن خسته ما جان رمضان
سفره لطف و دعا و برکت گسترده است
چه خوش آغوش گشوده است به مهمان رمضان
مىکند با طپش ثانیههاى شب قدر
خلوت جان مرا آینه بندان رمضان
باغ آیات خدا گشته شکوفا در او
که بهار است و تجلى گه قرآن رمضان
موسم مستى و فصل طرب و باده رسید
مىکند لبریز، پیمانه پیمان رمضان
زود دریابید اى همنفسان ساقى را
مىرود هم قدم عمر، شتابان رمضان
مرتضی امیری اسفندقه
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصتِ سرشار شویم
زیر سنگینی اعمال پریشان مُردیم
رمضان است، بیایید سبکبار شویم
میتوانیم در این ماه به قرآن برسیم
میتوانیم در این ماه، علیوار شویم
ماه مهمانی حق است، بیایید همه
تا نمکخورده این سفره افطار شویم
چشمها را بتکانیم در این ماه زلال
با دو آیینه همه راهی دیدار شویم
زین کنیم اسب، رفیقان! سفری در پیش است
جای اُتراق نه اینجاست، خبردار شویم
سِرِّ سی جزء به سی روز فرو میآید
هان! رفیقان! همه آیینه اسرار شویم
یازده ماه گذشت و خبر از عشق نشد
با خداوند، در این ماه مگر یار شویم
رمضان است رفیقان! همه بیدار شویم
همه بیدار در این فرصت سرشار شویم
انتهای پیام