به گزارش ایکنا، فهیمه شادابمهر، دارای دکترای روانشناسی و متخصص در روانشناسی رشد و حافظ کل قرآن در میزگرد «بررسی اثربخشی فرایند حفظ قرآن در کودکان براساس روانشناسی رشد» با محمدمهدی بحرالعلوم، استاد حفظ قرآن، به عنوان مجریکارشناس در استودیوی ایکنا به گفتوگو پرداختند. مطالب مهم آن که از مجموع سلسله جلسات تخصصی نمایشگاه مجازی قرآن است در دو قسمت ارائه میشود که بخش اول آن را میخوانید؛
بحرالعلوم: در ادامه سلسله جلسات کارشناسی در حوزه حفظ قرآن امروز بحثی را درباره حفظ قرآن برای کودکان و تأثیرگذاری آن در روند رشد کودک و آسیبهای احتمالی که در این روند و راهکارهایی که میتوانیم برای جلوگیری از این آسیبها داشته باشیم، خواهیم داشت. خانم شادابمهر، دکتر روانشناس و مشاور خانواده و همچنین از حافظان کل قرآن هستند و در زمان کودکی حفظ قرآن را آغاز کردهاند و در این زمینه تجربههایی را نیز دارد. از چه سنی حفظ قرآن را شروع کردید؟
شادابمهر: از سهسالگی به یاری پدر عزیزم.
بحرالعلوم: کی حافظ کل شدید؟
شادابمهر: تقریباً 15 جزء قرآن را در دوره کودکی بین سنین 3 تا 6 سالگی حفظ کردم و بعد دوره تثبیت داشتم، بعد از 11 سالگی نیز 15 جزء دیگر را حفظ کردم.
بحرالعلوم: پس هم علمی به این موضوع میپردازیم و هم تجربی؛ سؤال اولم این است که در علم روانشناسی تعریف کودک، چه سنی هست؟ از این باب میپرسم که در ذهن مخاطب عام، کودک، جوان یا بزرگسال یک تعریف عامیانه و عرفی دارد، اما تعریف علمی و دقیقش چیست؟
شادابمهر: دوره کودکی در روانشناسی به چند مرحله تقسیم میشود، مرحله اول از صفر تا دوسالگی است که همان نوباوگی است، مرحله بعدی 2 تا 6 سالگی که دوره اوایل کودکی گفته میشود، مرحله بعد 6 تا 9 سالگی است که اواسط کودکی گفته میشود و مرحله آخر 9 تا 11 سالگی که اواخر کودکی یا دوره پیشنوجوانی نیز گفته میشود.
بحرالعلوم: پس در واقع از صفر تا پایان 11 سالگی همچنان عنوان کودک اطلاق میشود.
شادابمهر: البته در کودکان مختلف به خاطر شرایط متفاوت روحی، تغذیه و ژنتیک امکان دارد که علائم نوجوانی در سنین 9 تا 11 سال نیز دیده شود.
بحرالعلوم: گروهی از این کودکان تا قبل از شش سالگی سواد خواندن و نوشتن هم به طور معمول ندارند، اما گروهی از کودکان هم هستند که سواد خواندن و نوشتن هم دارند، اگر بخواهیم در مورد این گروههای سنی در مورد حفظ، فارغ از قرآن صحبت کنیم، آیا به یک کودک 2 تا 11 ساله توصیه میکنید که حفظمحور آموزش ببیند؟ آیا حفظ کردن در تحقیقات علمی برای این گروه توصیه شده یا خیر؟
شادابمهر: حفظ کردن فرایندی است که به بخشی از مغز انسان مربوط میشود، در دوران کودکی وقتی کودک از حواس پنجگانهاش استفاده میکند ساخت اتصالات مغزیاش بهبود پیدا میکند. اصطلاحاً کودکان ذهنهای جاذب دارند و در روانشناسی مطرح میشود که کودک دوست دارد که هر اطلاعاتی را به صورت فعالانه از محیط دریافت کند و این خیلی با دوره نوجوانی و بزرگسالی فرق میکند که بزرگسالان خیلی اوقات نسبت به اطلاعات محیط منفعل عمل میکنند، احتیاجی نمیبینند که آن را دریافت یا با هر اطلاعاتی از محیط ارتباط برقرار کنند.
بحرالعلوم: گزینش میکنند و به سراغ اطلاعاتی که به هر دلیلی به آن نیاز دارند میروند و مابقی را رها میکنند.
شادابمهر: بله، در صورتی که کودک به این صورت نیست، هر اطلاعاتی و به هر سنخی و با هر شدتی این کنجکاوی را در کودک برانگیخته میکند که آن اطلاعات را جذب محیط درونی خودش کند، یعنی درواقع اطلاعات را از محیط به درون جذب میکنند و از این حیث حفظ قرآن در دوره کودکی میتواند، بسیار حائز اهمیت باشد که در روانشناسی تجربیات اولیه کودکان بهویژه زیر شش سالگی یعنی در کودکی اولیه میتواند در شکلگیری شخصیت کودک تأثیر بسزا و تعیینکننده داشته باشد.
بحرالعلوم: انسان از بدو تولد یا حتی پیش از تولد، شروع به حفظ کردن میکند، از چهره، صدا و بوی پدر و مادر، از محیط و اجسام و ... کم کم حفظ میکند، پس حفظ کردن چیز عجیب و غریبی نیست و یک نعمت خدادادی است، اینکه بگوییم حفظ کردن برای کودک توصیه میشود یا خیر؟ این اتفاق میافتد، اما سؤال اینجاست که میخواهیم یک حفظ کلاسیک و یک کار رسمی انجام شود، یعنی کودک را بنشانیم و برایش آیاتی را پخش کنیم تا بشنود و بخواند یا بعد که به سنین بالاتر رسید ببیند، بخواند و حفظ کند، به این سمت برویم که آیا چنین حفظ کردنی یعنی حفظ کلاسیک توصیه میشود؟
شادابمهر: پاسخ این سؤال نیاز به یکسری مقدماتی دارد، ما فارسیزبان هستیم و حفظ قرآن مستلزم این است تا کودکی که در حال یادگیری زبان مادری است دچار فرایندی شود، در روانشناسی به آن میگوییم چرخش زبان مادری، یعنی زبان دیگری را همزمان با زبان مادری در دوره کودکی، کودک داشته باشد، انگلیسی، عربی یا هر زبان دیگری؛ این فرایند در دوره کودکی از سوی روانشناسان بسیار توصیه میشود. چرخش زبان مادری فرایندی است که با قوت بسیار زیاد و با دامنه بسیار گسترده در دوره کودکی میتواند اتفاق بیفتد که در دوره نوجوانی و بزرگسالی تا این حد نمیتواند، اتفاق بیفتد.
بحرالعلوم: این خللی در زبان مادری ایجاد نمیکند؟ کودک را بیاوریم به حفظ زبان عربی یا انگلیسی، آیا همان زبان فارسی را هم دچار مشکل نمیشود؟
شادابمهر: زبانشناسان نظرشان بر این است که وقتی فرزند انسان متولد میشود یک توانایی، استعداد در مغز و وجود او به ودیعه نهاده شده است که توانایی یادگیری زبانهای متفاوت است و حتی به صورت همزمان زبانهای متفاوتی که به او ارائه میشود، میتواند یاد بگیرد مثلاً زبان فارسی خودش، ترکی پدری، زبان عربی، زبان انگلیسی و ... و این اتفاقی بود که من به شخصه در دوره کودکی تجربهاش را داشتم و غیر از تجربه شخصی صرفاً اگر از دریچه حرفهای به این قضیه نگاه کنیم، زبانشناسان نظرشان بر این است که این اتفاق باعث افزایش گنجینه زبانی ذهن آن کودک میشود و یکسری تثبیت سیناپسی برای آنها از بُعد نورونها و اتصالات مغزی رخ میدهد، این اتصالات و این سیناپسها با سرعت بیشتری عملکرد بهتری را از خودشان تولید میکنند و سیستم عصبی فرد را بهبود میبخشند در نتیجه آموزش هر نوع زبان دیگری علاوه بر زبان مادری در دوره کودکی میتواند به کودک بسیار کمککننده باشد.
بحرالعلوم: پس میتوانیم این توصیه را کنیم که اگر میخواهیم زبان دوم یا زبان قرآن را به کودک یاد بدهیم، همان بهتر که در کودکی این اتفاق بیفتد.
شادابمهر: بله
بحرالعلوم: این مطلب جالب و نویی بود و حالا این سؤال پیش میآید که با چه روشی باید این آموزش باشد که بهترین استفاده را داشته باشیم؟ متأسفانه در حوزه کودک آسیبهایی را نیز مشاهده میکنیم، در دنیای واقعی مؤسساتی که وارد آموزش حفظ کودکان شدهاند مقدمات خوبی را ندارند، روش درستی ندارند، معلم در این مورد تخصص کافی ندارد و بعد نتیجهاش این میشود که بسیاری از کودکان به حفظ قرآن پرداختهاند، اما بعداً دلزدگیهایی را میبینیم، خط قرمز همین دلزدگیهاست، این را هم گفتیم که حفظ زبان دوم در کودک توصیه شده است. روش باید چگونه باشد و چطور پیش رویم؟
شادابمهر: اتفاقاً بخش بسیار حائز اهمیت، تأثیرگذار و بسیار دشوار کار همین چگونگی است. در چیستی و چرایی خیلی نیاز نیست، تأمل کنیم، چگونگی بخشی است که نیاز به مهارتافزایی والدین و مربیان حفظ کودک را دارد. یکسری نکات در این زمینه بسیار اهمیت دارد، اتفاقاتی که در دوره حساس کودکی میافتد، اتفاقاتی است که ما به آن تجربیات اولیه میگوییم بهویژه زیر شش سالگی نسبت به دوره بزرگسالی بسیار حائز اهمیت است، اینجا باید به ابعاد رشد کودک دقت کنیم، در دو حوزه میخواهم صحبتم را خدمتتان ارائه دهم، یکی در ابعاد رشدی خود کودک، یکی هم ابعادی که نیاز است، والدین و مربیان نسبت به آن عنایت داشته باشند.
ابعاد رشد کودک در تمام دوره کودکی رشد شناختی (تفکری)، رشد عاطفی (هیجانی)، رشد جسمانی و رشد اجتماعی است، یک کودک نیاز دارد که در تمام این ابعاد در دوره کودکی رشد کند، رشد کودک از بعد شناختی (تفکری) در زیر ششسالگی بیشتر تفکر نمادین یا بصری است، این سؤالی که فرمودید چگونه این فرآیند رخ دهد؟ یک کودک در زیر شش سالگی تفکر نمادین یا بصری دارد، در نتیجه هر چیزی که میخواهد حفظ کند، نیاز دارد تا تصویری از آن ببیند، عینیت برای یک کودک زیر شش سال بسیار اهمیت دارد، در نتیجه اگر من قرآن یا هر آموزه دیگری را بخواهم به کودک ارائه کنم، طوری که کودک آن را حفظ کند نیاز دارم که از تصاویر، قصه، داستان، بازیها و تجسمهای عینی برای او استفاده کنم، چیزی که در شش تا 11 سالگی کمتر مورد نیاز است.
بحرالعلوم: انگار بسیاری از مفاهیم و آیات قرآن را نمیشود تا شش سالگی آموزش دهیم یا اگر بشود شاید تنها پوستهای از آن را کودکان یاد بگیرند.
شادابمهر: درست است، اگر دقت کنیم در قرآن هم مثالهای زیادی داریم که خواسته یک مفهوم انتزاعی را برای ما عینی کند، ما نیاز داریم اگر خواستیم چیزی را برای کودک آموزش دهیم، مفهومی که انتزاعی است، عینیترین، راحتترین و قابل فهمترین مثال را در وسایلی که یک کودک با آنها در ارتباط است، پیدا کنیم، مثلاً برای ویژگیای به نام حیا، اگر میخواهیم به کودکمان حیا آموزش دهیم، اینکه صرفاً این کلمه را به او بگوییم که دخترم، پسرم، آدم باید با حیا باشد، مسلماً هیچ ساختی نسبت به این مفهوم در ذهن کودک شکل نمیگیرد، من میتوانم یک جاهایی ترمز را به کودکم نشان بدهم و بگویم نگاه کن، و با حرکت دست و چیزی که او میتواند ببیند بگوییم نگاه کن ترمز را میکشی میایستد، هر آدمی باید در دنیای درون خود یک چنین ترمزی داشته باشد که یک جاهایی او را بکشد و با مفاهیم بصری و با نمادگذاری آن مفاهیم به این کودک آموزش داده شود.
بحرالعلوم: اگر بعضی از مفاهیم این قابلیت را نداشت چه؟
شادابمهر: در آن سن نیاز نیست.
بحرالعلوم: مثلاً ما میخواهیم سوره ناس را به کودکان آموزش دهیم، کلمه «جن» در این سوره است، خودمان هم به درستی نمیدانیم جن چیست، تصوراتی داریم که معلوم نیست چقدر با واقعیت تطبیق دارد و اصلاً جن یعنی پوشیده، حالا ما این را لازم نیست به کودکان توضیح دهیم.
شادابمهر: اصلاً نیاز نیست آن بخشها را توضیح دهیم. بخشهایی از یک سوره را برای کودک توضیح میدهیم که برای دنیای او قابل درک باشد و البته نکته دیگری که احساس میکنم خیلی نیاز هست اینجا برای بحث رشد گفته شود این است که در دوره کودکی یک شرایطی بر ذهن کودک حاکم هست، کودک به دنبال جلب توجه و محبت والدین است، والدین چون در دنیای بزرگسالی هستند و ضرورت وجود خیلی از مفاهیم را احساس میکنند، سعی میکنند آن را بهصورت پیشفرض به فرزندشان ارائه کنند بدون اینکه آن کودک اصلاً نیازی به آن احساس کرده باشد، کودک در دنیای کودکی که ما به آن دنیای بازی میگوییم قرار دارد، دنیای جذب اطلاعات، صرفاً همین، دنیای تقلید و دنیای الگوگیری، ولی این نکته متفاوت است، اینکه ما میخواهیم متن عربی را به کودک آموزش دهیم یا میخواهیم مفهوم آن آیه را به کودک آموزش دهیم، این دو بحث کاملاً متفاوت است.
بحرالعلوم: پس باید تعریف روشنی از حفظ قرآن ارائه دهیم، حفظ قرآن مراتب و مراحلی دارد شاید نازلترین مرتبه آن حفظ الفاظ قرآن باشد، یعنی ما میخواهیم کلمات و آیات را درست بخوانیم، پشت سر هم آیات را بخوانیم، اگر صحبتمان این باشد، ظاهراً شما تا قبل از شش سالگی خیلی این را توصیه نمیکنید. صحبت از زبانآموزی کودک کردیم، برداشتم این است که اگر ما بتوانیم عباراتی از قرآن را که کودک هم با الفاظ و هم با معانی آن میتواند راحت ارتباط برقرار کند، انتخاب کنیم، مناسبتر است، مثلاً اگر ما به کودک بگوییم «وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» کلمات سختی ندارد و مصادیقش را هم میتواند متوجه شود که احسان به والدین یعنی چه کارهایی، برایش هم میتوانیم داستان داشته باشیم حتی با خلاقیت بازیهایی را هم طراحی کنیم، یا مثلاً «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» لباست را پاکیزه کن، البته این آیات عمق بیشتری دارند ولی حالا در سطح اول میتوانیم بگوییم و کودکان هم حفظ کنند.
شادابمهر: دقیقاً همین طور است، ما مد نظرمان این است که دو نوع سیستم حافظه داریم، حافظه طوطیوار و حافظه فضایی، حافظه طوطیوار مربوط به زمانی است که فرد یک متنی را بدون اینکه به معنای آن پی ببرد، حفظ میکند، اتفاقی که الان برای بسیاری از حفاظ کودک و بزرگسال رخ میدهد، و در واقع حفظ را حافظه طوطیوار میدانند. حافظه فضایی زمانی است که علاوه بر حفظ آن لغات، فرد معنا و پیامهای آن متن را هم دریافت میکند، این حتی میتواند مربوط به پیامهای درسی و کتابهای خودشان هم باشد، ما در مورد کدام حفظ صحبت میکنیم؟ آیا حفظ طوطیوار مد نظرمان است یا حفظ فضایی، واقعیت این است که چون در دوره کودکی یک کودک درک انتزاعی ندارد، بدین معنا که نمیتواند استعارهها را درک کند، معنای تلویحی را نمیتواند درک کند، و هر توضیحی از سمت والدین مبنی بر این پیامها، کودک را گیجتر میکند.
عمدتاً نظرمان بر این است که اگر قرار است کودکی حفظ طوطیوار داشته باشد، همراه با حفظ فضایی، میتواند آیاتی را حفظ کند که حفظ طوطیوار و فضایی در کنار هم بتواند رخ بدهد، آیهای که بتواند پیام و معنای آن را دریافت کند. هر چه سنش بالاتر برود مثلاً زمانی که به کودکی میانه میرسد به سن 6 تا 9 سالگی تفکرش کمی منطقیتر و رشد یافتهتر میشود، 9 تا 11 سال که اصلاً تفکر انتزاعی برایش رشد کرده و شکل گرفته و اصلاً میل دارد و دوست دارد که بداند «اللَّهُ الصَّمَدُ» یعنی چه؟ در نتیجه ما میتوانیم یکسری از آیهها را به صورت گزینشی به کودک آموزش دهیم، آیه به علاوه معنا، معنایی که نمادین باشد، معنایی که بتوان برای آن تصویرسازی کرد و بتوان آن را با یکسری مصادیق بیرونی به عینیت رساند و کودک وقتی آیهها و معانی را تکرار میکند، خود آن آیه را با معنا و پیامش تکرار میکند، این اتفاقی است که در زیر شش سال بهتر است، بیفتد.
بحرالعلوم: تا الان در مورد رشد شناختی صحبت کردهایم؟
شادابمهر: بله
بحرالعلوم: آیا در بخشهای هیجانی و اجتماعی نیز میتوانیم بحث حفظ قرآن را دخیل بدانیم؟
شادابمهر: این به حوزه والدین مربوط میشود که اتفاقاً خیلی میتواند تأثیرگذار باشد، در دوره کودکی اولیه یعنی زیر شش سال، از بعد رشد هیجانی و اجتماعی عزت نفس کودک در حال پرورش است، احساس ابتکار، خلاقیت و دلبستگی او در حال پرورش است، والدین در ارتباطی که با کودک دارند، نحوهای که میخواهند قرآن را به کودک آموزش دهند، پیامها را به او منتقل کنند میتوانند باعث رشد هیجانی و اجتماعی کودک شوند و همچنین میتوانند این رشد را مختل کنند، چگونه؟ یک مثال خدمتتان عرض کنم، عزت نفس و اعتماد به نفس که در حدوداً سه تا پنج سالگی شکل میگیرد، زمانی است که کودک تمایل دارد کاری را انجام دهد، عزت نفس به خود ارزشمندی ربط پیدا میکند، اعتماد به نفس به توانمندی انجام کار، آیهای را والد تکرار میکند و کودک حفظ می کند، یک ساعت بعد از کودک میپرسند و به خاطرش نمیآید، نمی تواند پاسخ بدهد، والد شروع به گفتن کلمات سرزنشآمیز و کلمات مقایسهای و کلمات تحقیر میکند، کلماتی که بار سرزنشی دارند، من چند بار باید این را بگویم، چرا حواست را جمع نمیکنی، اینها چیزهایی است که فرزند را از نظر هیجانی و اجتماعی تحت فشار قرار میدهد.
بحرالعلوم: البته در آموزشهای دیگر هم هست، در هر نوع آموزشی، در حفظ قرآن چون پای قرآن در میان است ما نمیتوانیم از روشهایی که دارای اجبار و اکراه هستند، استفاده کنیم، یعنی همه توصیه و تشویق است، بخشی از مفاهیم قرآن، مفاهیم عزتبخش هستند، بخشی از مفاهیم قرآن اعتماد به نفس را ایجاد میکنند، اگر واقعاً جا بیفتد، از آنها میتوانیم برای کودک صحبت کنیم به شرط اینکه بحث انتزاعی در آن نباشد.
شادابمهر: به شرط اینکه نباشد، این خیلی به خلاقیت، توانایی و هوش اجتماعی مربی یا والد بستگی دارد که از چه مثالهایی میتواند استفاده کند، یا بزرگوارانی که در این موارد کتابها و محصولاتی را تولید میکنند بتوانند مواردی را عرضه کنند که کمککننده و یاریرسان به والدین باشد.
بحرالعلوم: کتابهایی که در این زمینه نوشته شده اتفاقاً با همین روش و متد هست، مثلاً سازمان دارالقرآن یا خود وزارت آموزش و پرورش، اخیراً بحثهای جدی در مورد حفظ قرآن در دوران دبستان مطرح شده، قبل از این اینجا، در همین مورد برای معلمان کلاسهای اول تا ششم ضبط برنامه داشتم، تقریباً همه آنها بر عدم اجبار و اکراه و بر انتخاب عبارات قرآنی که کودکان بتوانند با آن انس بگیرند، پایهگذاری شده است و حداکثر سورههای کوتاه جزء سیام که معمولاً بیشتر شنیده شده و کودکان بیشتر با آن انس دارند. پس این را ما توصیه میکنیم، اما استثناهایی را میبینیم از کودکانی که مثلاً در شش سالگی حافظ کل قرآن هستند.
شادابمهر: حفظ طوطیوار
بحرالعلوم: معمولاً، البته بعضی از آنها کم و بیش به مفاهیم هم روی آوردهاند، ولی آن چیزی که در مجامع، محافل و مسابقات ارائه میکنند و برای مردم تا حدی اعجاببرانگیز و شگفتآور است و استقبال هم میکنند، در صدا و سیما هم مطرح میشود همان بخش صحیحخواندنشان است، یک چیزهایی هم به این اضافه کردهاند، شماره صفحه و مثلاً 10 صفحه بعد سر صفحه چیست؟ و ...، اینها را چقدر مناسب می دانید؟ یعنی این استثنائات را چطور میبینید؟ اولاً اینکه پیروی بحثی که داشتیم اینها را که نمیتوانیم به عموم توصیه کنیم، اما در مورد خودشان چه توصیه میشود؟ آیا اینها بعداً آسیبهایی میبینند یا خیر؟
شادابمهر: بعضی از کودکان یکسری پتانسیلهای ویژه و خاصی در بعضی جهات دارند، گاهی اوقات احتمال دارد همچنان که همه میدانند بالاخره افراد آیکیوهای متفاوتی دارند، بعضیها هم امکان دارد ظرفیت حافظههای متفاوت و ظرفیتهای ادراکی متفاوتی داشته باشند، امکان دارد در هر شهر و جامعهای یک یا دو کودک از نبوغ ویژه و خاصی در جهت مواردی که شما فرمودید برخوردار باشند ولی نباید فرزند خودمان را با آن کودک مقایسه کنیم.
بحرالعلوم: که این کار انجام میشود و خیلی تحقیرها اتفاق میافتد، مگر تو چه کم داری؟ چه برایت کم گذاشتهام، شبیه به این جملات را شنیدهام که خیلی هم ناراحتکننده است.
شادابمهر: متأسفانه
بحرالعلوم: مثلا کسی را داشتیم که در ششسالگی در مدت شش ماه کل قرآن را خیلی هم خوب حفظ کرده بود، اخیراً با کودکی در نجفآباد آشنا شدم که پدرش میگفت مادرش کلاس حفظ قرآن میرفته و در خانه که قرآن میخوانده متوجه شده که این کودک هم میخواند و الان کودک حافظ کل است و مادر شش، هفت جزء بیشتر حفظ نیست، از مادرش جلو افتاده، من تستش کردم، خیلی عجیب بود، پس اینها استثنائاتی هستند که قابل توصیه و تعمیم به همه نیستند، ممکن است برای خودشان شرایط خوبی باشد.
شادابمهر: البته در تمام حوزهها، یکی امکان دارد در ریاضی هوش خاصی داشته باشد، یکی در هنر استعدادی دارد و اینها قابل مقایسه نیست، ولی ما باید بدانیم که به طور عمومی اگر بخواهیم نگاه کنیم شرایط این شیوهای است که توضیح میدهیم و والدین بدانند که حتی اگر فرزندشان باهوش بود، احساس نکنند که لزوماً باید حافظ شود و در این سن خاص هم باید حافظ شود و آن مواردی که فرمودید شماره صفحه و مثلاً به یک شیوههای خاص این چنینی، حفظ شماره آیات و شماره صفحات، بالعکس خواندن یا هر چیزی که ما هم در دوره کودکی تجربهاش را داشتهایم، میتواند به حفظ یک متن کمک کند ولی در دوره کودکی بیشتر میتواند برای یک کودک استرسزا باشد و جنبه فشار و زدگی ایجاد کند.
ادامه دارد...
انتهای پیام