به گزارش ایکنا، نشست تخصصی بررسی آثار و اندیشه علی شریعتی با عنوان «نسبت تاریخ و جامعه ایرانی با اندیشههای جهانی در میراث مکتوب شریعتی»، 30 خردادماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان آیدین ابراهیمی، عضو انجمن جامعهشناسی ایران و دبیر جامعهشناسی هنر گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی، را میخوانید؛
عنوان بحث بنده «میراث جهانی یک روشنفکر؛ تقابل تراژیک و کمیک اندیشه اجتماعی و سیاست» در آثار شریعتی است و شاید بتوان آن را به فرم تقابل تراژیک اندیشه اجتماعی و کمدی سیاسی نیز خواند. سه گزاره مهم در این عنوان هست که نخست میراث جهانی، دوم تراژدی اندیشه اجتماعی نزد شریعتی و سوم کمدی سیاسی در آثار اوست و هرکدام برای بنده معنایی دارد و آن را به مخاطبان نیز ارائه میدهم تا تصویر روشنتری از این اندیشه نزد شریعتی داشته باشیم. وقتی ما از یک میراث و تاریخ اندیشه سخن میگوییم. ماندگاری یک اندیشه نیازمند این است که آن اندیشه صرف نظر از اینکه ملی، دینی و یا فرهنگی و ... باشد، دلایل بومی و جهانی دارد و برای همین به مثابه میراث از آن یاد میشود.
اندیشه شریعتی چندوجهی است و این اندیشه در ذهن ما این را متبادر میکند که میراث شریعتی متعلق به میراث انسانی است و از تبار میراث انسان در زیستجهان امروز و معاصر است و مؤلفههای ماندگاری نزد ما دارد و به همین دلیل با این میراث چالش داریم. میراث جهانی یک روشنفکر باید برخاسته از وضعیت تاریخ، فلسفه، سیاست و جامعه او باشد و وقتی میتوانیم از میراث جهانی سخن بگوییم که توانایی یک روشنفکر را در جهانیسازی و پوشش عام دادن به هستههای بومی تفکر در سرزمین مورد توجه قرار دهیم. شریعتی در آثار خود به دقت مسائل و دغدغههای متعلق به این جغرافیای معرفتی را توانست با ادبیات خودش به صورت یک گفتمان جهانی و منطقهای درآورد و تبدیل به یک میراث ماندگار کند.
یکی از مؤلفههای این میراث، تاریخ فلسفه نزد شریعتی است؛ بنابراین میتوانیم از شریعتی به عنوان روشنفکری یاد کنیم که توانسته امر بومی را جهانی کند و بنابراین حتماً یک میراث جهانی نیز به یادگار گذاشته است. فارغ از تأثیرگذاری وی بر اندیشههای فکری و ... جهان اسلام، شریعتی به عنوان اندیشمندی است که به مفاهیم عام بشری میاندیشید و توان این را دارد که به گفتوگو با دیگر اندیشمندان دوره خود و حال حاضر بپردازد و در مورد مفاهیمی مانند عدالت و آزادی یک دیالکتیک همساز بین امر بومی و جهانی ایجاد میکند و این جداافتادگی بین آنچه در داخل و خارج از مرزهای ما رخ میدهد، نزد شریعتی نبود و میتوانیم اینجا از یک میراث یاد کنیم.
میراث زاییده تقابل امری بومی و جهانی است و وقتی از میراث سخن میگوییم از مازاد یک تفکر سخن نمیگوییم، بلکه از آن تفکر سخن میگوییم و جنس و ادبیات آن تفکر و ایدئولوژی آن متفکر ایجاب میکند که از میراثی سخن بگوییم که میتواند برای انسان ماندگار باشد.
باید از تقابل تراژیک و کمیک اندیشه اجتماعی و سیاست در آثار شریعتی سخن بگویم. تراژدی شروع نیکبختی و پایان بدبختی است. تراژدی با نیکبختی شروع میشود و با بدبختی پایان مییابد، اما این سیاهروزی صرفاً امری منفی نیست، بلکه تعریف جایگاه آن در هستی و باور و داستان ما از خلقت است. شریعتی توانست اندیشه اجتماعی نزد سوژه ایرانی مسلمان را تبدیل به یک تراژدی کند و تراژدی ایرانی را تعریف کرد. از داستان خلقت نزد شریعتی این را میبینید؛ یعنی جایی که از درد بودن سخن میگوید که مسئله وی حذف آن نگاه غیرتراژیک به این مسئله است و میگوید که ما از بهشت خود به دنیا پرت شدهایم و معتقد است که ما آسایش اولیه را از دست دادهایم و به درد و رنج این زیستن افتادهایم.
شریعتی این را منفی نمیداند و این تراژدی را معطوف به حقیقت میداند و اینجاست که دال مرکزی تفکر شیعی نزد، شریعتی مشخص میشود؛ یعنی همان مفهوم شهادت و غیب. شریعتی در داستان خلقت، رنج بشری را بیپایان میداند، اما امیدوار است که این تراژدی درس عبرتی برای تمام تاریخ باشد. در فلسفه تاریخ شریعتی، حق و باطل دستاندرکارند و هردو هستند، اما امید ما به پیروزی و رهایی با مرگ و شهادت عناصر حق رقم میخورد و در آن به خودآگاهی و ایمان به غیب میرسیم.
فلسفه تاریخ نزد شریعتی، فلسفه تاریخ بسیار هدفمند، اما دردمندانه و با غایت غمانگیز است. شریعتی بسیار به این مطالب میپردازد که چطور ایمان به انسان و آفریدگاری انسان او را نجات خواهد داد. در این سیر، از ازل تا ابد و هبوط؛ یعنی کتاب هبوط، بخش مهمی از این داستان خلقت را در راستای طرح تئوریک شریعتی برای تبیین فلسفه تاریخ ایرانی، انجام میدهد. این طرح تئوریک وی بخشی از میراث جهانی شریعتی برای ماست.
اندیشه اجتماعی نزد شریعتی وجوه مختلفی دارد و یکی از آنها فلسفه تاریخ بود، اما بخش دیگری از این اندیشه نزد وی همان مسئله جامعه و تاریخ است؛ یعنی مسائلی مانند نظامهای اجتماعی مانند نگاه به تقسیمبندیهای تاریخی و حضور دین در جامعه است. دین نزد شریعتی دین بیآزادی فردی نیست، اما به شدت در خودیابی فردی مؤثر است. تراژدی آن جایی است که شریعتی در تاریخ روی تشیع علوی و صفوی دست میگذارد؛ یعنی جایی که باید با افتخار از همبستگی شیعیان در دوره صفوی یاد کنیم، اما شریعتی آن را به نوعی ناکامی تعبیر میکند. شریعتی بخشی از تاریخ را، که بسیاری میگویند نطفه شکلگیری دولت در ایران بود، تخطئه میکند، اما چرا این روایت را دارد؟ عنصر مرکزی تراژدی نزد شریعتی تبدیل تاریخ حق به صورتهای مختلفی از باطل است. وقتی از سهگانه زر و زور و تزویر میگوید، میخواهد بگوید این حق است که دارد قربانی این دستگاهها میشود و این سهگانههای تاریخ همیشه هستند.
حال چرا شریعتی این را به عنوان یک شکست میداند؟ چون نزد وی تبدیل به نظامشدن محکوم است. تراژدی به این دلیل برای او محبوب است که آن تلخکامی ظاهری برای شریعتی همراه با نوعی رهایی است و تراژدی در نهایت یک رهایی و گسست را در پی خواهد داشت. همچنین کمتر روشنفکری در ایران با این جرئت به مفاهیم دین ورود کرده است، اما چرا شریعتی به دین میپردازد؟ تفاسیر مختلفی بوده است، اما به نظر بنده دین ابتدا بهساکن برای شریعتی روشنفکر یک واقعیت است؛ یعنی خودش توضیح میدهد که اگر در جامعه دیگری بودم از واقعیت آن جامعه آغاز میکردم.
برای شریعتی مفهوم تاریخ در این جغرافیا به دین گره خورده و تاریخ اجتماعی ما چیزی نیست جز حیات دین و اگر بخواهیم خیلی جامعهشناسانه و دورکیمی به این قضیه نگاه کنیم، صور بنیانی حیات دینی در این مرز و بوم محکم است و دین به مثابه جامعه مطرح میشود. شریعتی میگوید که برای هر تغییر و تفسیری ما مجبور هستیم که دوباره به دین برگردیم و از دین آغاز کنیم؛ چون کنش و نظام اجتماعی ما مبتنی بر مؤلفههای دینی و امر مقدس در زندگی ما جاری است. بنابراین شریعتی یک روشنفکر واقعگراست و رئالیستی برخورد میکند. برای همین در کتاب مذهب علیه مذهب با پیشفرض اینکه جنگ بین دین و بیدینی نداریم، به تاریخ نیز همین طور نگاه میکند و در اسلامشناسی نیز رویکردش نسبت دین با واقعیت و زندگی است.
برای شریعتی ایدئولوژی و دین جدایی ندارند و هر دوی اینها معطوف به زندگی است و میتوان گفت که دین امر مقدس فردی نیست و ایدئولوژی نیز امر مقدس جمعی نیست و همه از فرد تا جمع برای شریعتی یک مفهوم دارد و سازوکاری است که در آن میتوانیم زیستن را براساس یک معنایی برای خود متصور شویم.
انتهای پیام