نگاه شریعتی به قرآن، دیالکتیکی، شهودی، عقلانی و فراعقلانی است
کد خبر: 3980046
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۱
رضایی بیان کرد:

نگاه شریعتی به قرآن، دیالکتیکی، شهودی، عقلانی و فراعقلانی است

امیر رضایی، نویسنده و مترجم با اشاره به تفاوت دیدگاه شریعتی با روشنفکران دینی بعد از انقلاب، اظهار کرد: شریعتی برداشت‌های جدیدی را از قرآن ارائه کرد؛ در واقع نگاه شریعتی به قرآن، دیالکتیکی، شهودی، عقلانی و فراعقلانی است. او حتی در واژه‌شناسی کفر و فلاح تفاسیر جالبی ارائه کرده و یکی از معدود روشنفکرانی است که تا این اندازه به قرآن استناد دارد.

امیر رضایی

امیر رضایی، پژوهشگر و مترجم، در گفت‌وگو با ایکنا می‌گوید: شریعتی مفسر رسمی قرآن نبود و اثر تفسیری مستقلی ندارد،  البته او سوره‌هایی را  به طور کامل تفسیر کرده و برداشت‌های نو و  جدیدی  از قرآن ارائه داده است.   رویکرد شریعتی به قرآن با روش دیالکتیکی ، شهودی ، عقلانی و فراعقلانی است. از دید او تفسیر قرآن باید ترکیبی از عقلانیت و فراعقلانیت باشد زیرا با عقلانیت صرف نمی‌توان به ژرفای قرآن پی برد.زیرا قرآن هم عقل‌اندیش است و هم قلب‌اندیش. او با این ترکیب که با اندیشه‌اش آمیخته بود توانست عمیق‌ترین و در عین حال دقیق‌ترین تفسیرها را از واژگان قرآن به دست دهد. او یکی از معدود روشنفکران دینی است که بسیار  به قرآن ارجاع می‌دهد.
 
وی افزود: یکی از کارهای بنده، جمع‌آوری تاویل‌ها و تفسیرهای قرآنی مرحوم شریعتی است. او به آیات 94 سوره از 114سوره قرآن( به برخی کامل و به برخی دیگر موردی)، استناد کرده است. البته این کار را حدود بیش از 35 سال قبل  براساس ترتیب سوره‌ها انجام داده‌ام و تحت عنوان کاربرد آیات قرآن در اندیشه شریعتی منتشر شده است. همچنین  مقاله «معبد» شریعتی در کتاب کویر را توضیح  داده‌ام که با عنوان «معبدی در کویر» حدود 20 سال پیش منتشر شده است . این اولین کتاب درباره عرفان در اندیشه شریعتی به شمار می‌رود که الهام‌بخش آثاری از سوی دیگران در این زمینه شد. 
 
رضایی بیان کرد: آنچه شریعتی از سیر تحول درونی و انقلاب مرموز خود در این مقاله بیان کرده نمادین است و من  تلاش کردم که آن را  نمادزدایی کرده و توضیح دهم. این مقاله  از مهم‌ترین آثار وی محسوب می‌شود، ولی متاسفانه چندان شناخته‌ شده نیست چون برای شناخت آن باید در موقعیت وجودی او قرار گرفت که کاری است غیر‌ارادی و غیر‌اکتسابی. همه کسانی که در طول تاریخ دچار انقلاب روحی شده یا می‌شوند، که عمدتاً عارف بوده‌ و هستند، چندان درباره  دگرگونی روانی-وجودی خود سخن نگفته‌اند . البته غزالی در کتاب «رهایی از گمراهی» درباره چگونگی تحول خود توضیح داده، ولی بسیاری مانند اقبال لاهوری ،  مولوی ،  عطار ، سنابی و دیگران اشاره‌وار  در این باره حرف زده‌اند. اما شریعتی در باب تحول وجودی خودش به طور مبسوط سخن گفته است.
 
این نویسنده و مترجم می‌گوید : شریعتی محبوبیت خود را در بین مردم تا حدود زیادی حفظ کرده است؛ اما  شناخت کافی نسبت به افکار و  آرمان‌های او وجود  ندارد. بعد از انقلاب به تدریج نقدهایی بر آرای او صورت گرفت ولی بسیاری از این نقدها بی‌غرضانه نبوده‌ است و بیشتر فرافکنی‌ و نوعی انتقام از خویش بوده است . در واقع نقش خود را در ایجاد مجموعه‌ نابسامانی‌های پس از انقلاب نادیده گرفته و به شریعتی نسبت داده و به او  فرا‌‌افکننده‌اند. البته همیشه افراد و  جریاناتی بوده و هستند که صادقانه و منصفانه از افکار و آرای او دفاع کرده و می‌کنند و نقدشان هم بی‌غرضانه است. اینان در تلاش برای تداوم راه و اندیشه او متناسب با تحولات زمانه هستند.
 
این مترجم و نویسنده بیان کرد: شریعتی جزئی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ دینی جامعه ما است و اصولا حذف شدنی نیست. چنان‌که نمی‌توان هیچ اندیشه اثر‌گذاری را حذف کرد. مثلا حذف کامل اندیشه مارکس یا متفکران اثر‌گذاری مانند او از جوامع ناممکن است.اگر کسانی به دنبال حذف اندیشه شریعتی هستند باید به آن‌ها گفت زهی خیال باطل.  کسانی مثل شریعتی و طالقانی و بازرگان و...را باید جزئی از میراث فکری و اندیشه‌ای جامعه خود بدانیم.
 
رضایی در پاسخ به این پرسش که  امتداد اجتماعی و سیاسی اندیشه شریعتی چه می‌تواند باشد؟ اظهار کرد: شریعتی متفکری با ابعاد مختلف است. ایده «عرفان برابری آزادی» که جزء آرمان‌های اوست می‌تواند به منزله چشم‌اندازی برای فعالان و متفکران اجتماعی باشد.
 
وی افزود: همچنین نقد شریعتی به زر و زور و تزویر از نظر جامعه شناسی بسیار مهم و همچنان معتبر است .آن‌ها هر کدام نماینده استعمار ،  استبداد و استحمار هستند.   این سه‌گانه می‌تواند دستمایه مدافعان عدالت اجتماعی و آزادی و مخالفان تحمیق و استحمار فکری باشد. علاوه بر این اصلاح دینی جزء کار محوری شریعتی بود. او حوزه‌های دینی منجمد و ایستا را نقد می‌کرد ،  نقدی که شامل اعتقادات و باورهای دینی و به طور کلی فرهنگ نازا و سترون دینی بود. البته پروژه وی ناتمام باقی ماند. امروزه نقد دین با توجه به تکثر فرهنگی جامعه دشوار شده است، ولی چه بسا همچنان بتواند به عنوان پروژه‌ای جدی قلمداد شود . این پروژه را لزوما باید روشنفکرانی دنبال کنند که به رستگاری‌بخشی دین  باور دارند.
 
رضایی تصریح کرد: شریعتی بر اصلاح دینی تاکید می‌کرد و آثارش هیچ چیزی بیرون از این رویکرد و  چارچوب  نیست . اصلاح دینی او با چشم‌انداز عرفان، برابری آزادی و نقد زر و زور و تزویر همراه است و می‌تواند در دوره معاصر هم دنبال شود، متاسفانه تحول جدی در حوزه معرفت دینی منطبق بر اسلام حقیقی، که مد نظر شریعتی بود، بعد از او تحقق نیافته است . تحول معرفت دینی که به خصوص در یکی دو دهه اخیر مطرح شده و با قرائت شریعتی و  آنچه او اسلام حقیقی می‌نامید انطباق ندارد، زیرا شریعتی معتقد بود که قرآن در لفظ و معنا وحیانی است ولی روشنفکری دینی بعد از انقلاب، قرآن را رؤیای رسول یا شهود پیامبر و یا تفسیر پیامبر می‌داند. و به همین دلیل راهشان از شریعتی جدا می‌شود. این درک‌ها در راستای اندیشه شریعتی  نیست . من اندیشه او را در امتداد اسلام راستین و حقیقی اولیه می‌دانم که نه با سنت‌گرایان نسبتی دارد و نه با روشنفکرانی که متن مقدس را از وثاقت و اعتبار می‌اندازند. 
 
رضایی افزود: اندیشه شریعتی با قبض و بسط ادامه خواهد یافت و با بازخوانی‌ها و باز‌سازی‌ها به حیات خود ادامه خواهد داد . و روزی وجدان عمومی را متاثر خواهد کرد.
انتهای پیام
captcha