راز کتیبه مانا
کد خبر: 3990516
تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۸
یادداشت

راز کتیبه مانا

شاعران بسیاری به استقبال از 12 بند محتشم کاشانی رفته‌اند، ولی در این میان آن که هم با اقبال اهل هنر روبرو بوده، هم عموم مردم آن را پسندیده‌اند و هم بر کتیبه‌ها، در تکایا، مجالس و حسینیه‌ها نقش بسته و ماندگار شده، تعزیت «باز این چه شورش» است.

راز کتیبه مانا

به گزارش ایکنا از اصفهان، در یادداشتی به قلم حجت‌الاسلام مهرداد آقاشریفیان، مدیر گروه معارف اسلامی و دروس عمومی دانشگاه هنر اصفهان آمده است:

اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می‌افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می‌نمودیم و مردم را با نام حسین(ع) به مسیحیت فرا می‌خواندیم. آنتوان بارا (نویسنده و کشیش مسیحی)

درست است که ماه محرم یکی از ماه‌های تقویم قمری محسوب می‌شود، ولی برای ما مسلمانان و هر کس با حسین(ع) آشناست، نقشی فراتر از زمان، تاریخ و تقویم دارد؛ گویا داستان حسین(ع)، داستان انسان است، فراتر از تاریخ، تقویم و زمان. در این مجال و در ماه محرم، بر آن هستیم تا داستان حسین(ع) را در چند فصل مرور کنیم.

فصل دوم: راز کتیبه مانا

گر خوانمش قيامت دنيا، بعيد نيست / اين رستخيز عام که نامش محرم است

در خصوص توسل به اولیای الهی و جلب امداد غیبی در کتاب وقایع الایام مرحوم حاج ملاعلی آقا واعظ تبریزی (وفات، ۱۳۲۶ش) در شرح حال کمال‌الدین علی محتشم کاشانی (وفات، ۹۹۶  ه‍. ق.) و قصه سرودن ترکیب‌بند مشهورش، چنین آمده است: چون پسر مولانا محتشم درگذشت، مرثیه‌ای به جهت او گفت. شبی اسدالله الغالب، علی(ع) را در خواب دید. فرمود: «ای محتشم! از برای فرزند خود مرثیه گفتی، چرا برای قرة‌العین من نگفتی؟!» صبح بیدار شده، در اندیشه این خواب بود، که شبی دیگر بار، در خواب دید که فرمود: «مرثیه به جهت فرزندم حسین(ع) بگو!» عرض کرد که فدایت شوم! چه بگویم؟! فرمودند که بگو: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است».

بیدار شد، مصرع دیگر در خاطرش بود، همان ساعت به یُمن توجه شاه اولیا [علی(ع)] شروع کرد، تا به این مصراع رسید: هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال؛ مصرع دیگر به خاطرش نمی‌رسید. چند روز بر این بگذشت، شبی جناب قائم (ارواحنا فداه) را در خواب دید که فرمودند: «او در دل است و هیچ دلی نیست بی‌ملال!»

جناب محتشم علاوه بر این ترکیب‌بندِ دوازده‌گانه، ابیات فراوانی در نعت سالار شهیدان از خود به یادگار گذاشته؛ این 12 پاره در چند قرن اخیر، مشهورترین و پراستقبال‌ترین اثر منظوم عاشورایی در زبان فارسی بوده است. شاعران زیادی به استقبال از 12 بند رفته‌اند، ولی در این میان آن که هم با اقبال اهل هنر روبرو بوده، هم عموم مردم آن را پسندیده‌اند و هم بر کتیبه‌ها، در تکایا، مجالس و حسینیه‌ها نقش بسته و ماندگار شده، تعزیت «باز این چه شورش» محتشم است. گویند 12 بند محتشم در کشورهایی چون هندوستان، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان علاقمندان زیادی دارد. در این مجال، اشارتی به گزیده‌ای از اشعار او خواهیم داشت.

بند نهم دوازده بند، شماره 1

این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان‌سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

ترکیب‌بند شماره 5

این زمین پربلا را نام دشت کربلاست
ای دل بی‌درد آه آسمان‌سوزت کجاست
این بیابان قتلگاه سید لب تشنه است
ای زبان وقت فغان وی دیده هنگام بکاست
این فضا دارد هنوز از آه مظلومان اثر
گر ز دود آه ما عالم سیه گردد رواست
این مکان بوده است روزی خیمه‌گاه اهل‌بیت
کز حباب اشگ ما امروز گردش خیمه‌هاست

قصیده شماره 30

امید دیگرم اینست و ناامید نیم
که تا جهان بودی خسرو جهان پرور
به اهل بیت محمد که ذیل طاهرشان
بود ز پرده چشم فرشتگان اطهر
به آب چشم یتیمان کربلا که بود
بر او درخت شفاعت از آن خجسته ثمر

مثنوی شماره 3

بنال ای دل که دیگر ماتم آمد
بگری ای دیده ایام غم آمد
گل غم سر زد از باغ مصیبت
جهان را تازه شد داغ مصیبت
جهان گردید از ماتم دگرگون
لباس تعزیت پوشیده گردون

ترکیب‌بند شماره 8

امسال نیست سوز محرم بسان پار
امسال دیده‌ها نه چو پارند اشگبار
امسال نیست زمزمه‌ای در جهان ولی
کو آن نوای زاری و آن ناله‌های زار
امسال اشگ‌ها همه در دیده‌هاست جمع
اما روان نمی‌کندش یک سخن گذار

قطعه شماره 16

بدر فلک شرف خلیفه
چون زایر تربت حسین است
در صبح ازل ز مهر فطری
نازان به محبت حسین است

انتهای پیام
captcha