یاری‌گر خانواده زندانیان باشیم
کد خبر: 3996938
تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۰
یادداشت

یاری‌گر خانواده زندانیان باشیم

خانواده زندانیان بیش از هرکس دیگری در معرض انواع مختلف آسیب‌های اجتماعی قرار دارند که برای کاهش آنها بیایید با کمک یکدیگر یاری‌گر این خانواده‌ها باشیم.

ارسالی| یاریگر خانواده زندانیان باشیمدر علم حقوق مجازات را اینگونه معنی می‌کنند: «عکس‌العمل جامعه نسبت به عمل مجرمانه‌ای که انجام شده است که این کار علاوه بر اینکه به قربانی آسیب می‌زند باعث برهم زدن اجتماع و خدشه‌دار کردن جامعه می‌‌شود.»

به همین دلیل هدف مجازات هم همین هست که افراد متوجه باشند که اگر قرار است کار مجرمانه انجام دهند و جان و مال دیگران را به خطر بیندازند برای آن عمل، قانون‌گذار مجازات در نظر گرفته که یکی از رایج‌ترین این مجازات‌ها زندان است.

اما نکته‌ای که در این میان باید در نظر گرفت این است که با زندانی شدن یک فرد نه تنها آثار سوء حادث می‌شود بلکه افراد و گروه‌های مختلفی از این امر متاأثر می‌شوند.

فرد زندانی به هر علتی که حبس شود و چه جرم سبک داشته باشد یا سنگین، عمد باشد یا غیرعمد، در مکانی قرار می‌گیرد که آثار سوء آن نه فقط به خود او، بلکه شامل خانواده او هم می‌شود.

هدف نگارش این متن، تحقیقی در مورد کیفر و جزا نیست، بلکه اشتراک تجربه و احساسات روزانه یک زندان‌بان در جامعه اسلامی است که وجدان‌های آگاه عموم مردم را به موضوع جدی آسیب‌های حبس بر خانواده زندانیان و به خصوص فرزندان محروم از پدر معطوف می‌کند تا به‌عنوان یک شهروند آگاه نیک بدانیم هرچه تعداد افراد زندانی شده افزایش می‌یابد، فرزندان بیشتری نیز در رنج خواهد بود و هرچند رنج این فرزندان اغلب از دیدگان پنهان می‌ماند ولی یافتن این فرزندان کار سختی نیست و می‌توان در همه موقعیت‌ها آنان را یافت.

مطالعات تحقیقی نشان می‌دهد که فرزندان افراد زندانی ۳ تا ۶ برابر سایر فرزندان احتمال انجام رفتارهای خشونت‌آمیز و بزهکاری جدی دارند (امامی نایینی، 1389 ).

این رفتارها شامل لطمه به خودانگاره، برچسب فرزند زندانی، كاهش ارزش خود،عدم اعتماد به والدين، اضطراب و نگرانی راجع به آينده و احساس عدم اطمينان، ترس، خشم، غمگينی، تنهايی، كناره‌گيری، شرمندگی، گناه، رنجش از دوستان و خانواده، افسردگی، اختلالات خواب و خوراک، بيش‌برانگيختگی، اختلال توجه، پس‌رفت رشدی، پرخاشگری جسمی، رفتارهای تخريب‌گرانه و رفتار غيرمتناسب با موقعيت، عملكرد تحصيلی تقليل‌يافته، مشكلات رفتاری در كلاس و جذب شدن در گروه‌های خلاف هستند.

برای مثال بنده که روزانه با خانواده زندانیان زیادی در ارتباط هستم در یکی از موارد با حضور در منزل ۴۵ متری واقع در پایین شهر با یک مادربزرگ و پسر ۱۵ ساله‌ای مواجه شدم که پدر و عموی او به دلیل اعتیاد در زندان به سر می‌بردند و به دلیل طلاق مادرش، او در حال حاضر با مادربزرگش زندگی می‌کرد.

به هر گوشه از این خانه که نگاه می‌کردی سیاهی و دودگرفتنی ناشی از کشیدن انواع مواد مخدر در خانه هویدا بود و درها و پنجره‌ها شکسته بودند که مادربزرگ برای‌مان تعریف کرد: «علی همان نوه ۱۵ ساله‌اش که سواد درست و حسابی نداشته و تنها تا دوم ابتدایی درس خوانده هر بار برای خرید وسایل ناچیزی از من پول می‌خواهد و من با شرمندگی می‌گویم پول ندارم او با عصبانیت درها و پنجره‌ها، کمدهای خانه را می‌شکند و علی از خجالت زندانی بودن پدرش هیچ دوستی در محله نداشته و شب و روز در خانه خوابیده و بیکار است و می‌ترسم آخر سر او نیز مانند فرزندانم معتاد شود!»

با شنیدن این داستان از زبان مادربزرگ با کمک یکی از خیران برای علی که خود مشتاقانه می‌خواست کاری داشته باشد، کاری دست و پا کردیم و او مشغول به کار شد و این تنها زندگی یکی از هزاران خانواده زندانی است که نیازمند کمک و یاری من و تو هستند.

در این میان نقش خیران و مردم بسیار بیشتر نمود پیدا می‌کند چرا که برخی افراد زندانی و سرپرست خانوار به دلیل بدهی‌ در زندان هستند که خیران با فراهم کردن شرایط آزادی آنها می‌توانند کاری کنند که این افراد با بازگشت به دامان خانواده‌شان اجازه ندهند مشکلات دیگری گریبانگیر خانه و فرزندان آنها شوند.

از طرفی دیگر نیز خانواده برخی زندانیان از نظر مالی به قدری ضعیف هستند که توان تأمین هزینه‌های خود را ندارند و کمک به تحصیل فرزندان و تأمین معیشت آنها دست یاری نیکوکاران شهر را می‌طلبد.

در پایان باز تکرار می‌کنم که بدون شک از میان این همه مرد میدان‌های سخت و با اراده شهر کسی هست که بتواند در کنار ستاد دیه و امور زندان‌ها قرار بگیرد و با احساس مسئولیت از ایجاد شور و شعف زندگی در میان فرزندان زندانیان نیازمند امیدواری را به جامعه بازگرداند و زنجیره ناامیدی و آسیب‌های ناشی از بدسرپرستی و عوارض حبس را بر خانواده زندانی کم کند.

بر این باورم که هستند مردان پاک‌باز و مومنی از تبار باکری‌ها و امینی‌ها که هنوز در عرصه تولید و اشتغال پوتین‌های جنگ را از پا در نیاوردند و خانواده زندانیان و فرزندان در معرض آسیب‌های روانی و اجتماعی را خاک‌ریز خود می‌دانند و اعتقاد دارند تیر و تفنگ افیون و آتش خصمانه دشمن را باید از روی این فرزندان بی‌گناه برداشت، و امید دل شکسته مادران زندانی شد.

حال اگر احساس وظیفه در قبال بازگرداندن هویت واقعی و اعتماد به نفس با تامین معاش به‌عنوان درمان دردهای این قشر نیازمند را دارید، یاعلی!

یادداشت: مجتبی محمدی، مدیرکل زندان‌های آذربایجان غربی

 

انتهای پیام
captcha