به گزارش ایکنا، شهید آن پرنده بلندپرواز قدسى است که فضا و عرصه گیتى را براى پرواز خود ناچیز و کوچک میبیند و از این رو پر مىگشاید و به سوى باغات بهشتى و منازل عالیه جهان ابدى پرواز مىکند. شهادت، پایان بخشیدن به حیات طبیعى و مادى براى دفاع از ارزشهاى والاى انسانى و شکافتن قفس کالبد مادى و حرکت به مقام بلند شهود الهى است. شهید، شمعی است که خدمتش از نوع سوختن و فانی شدن و پرتو افکندن است تا دیگران در این پرتو که به بهای نیستی او تمام شده است بنشینند و آسایش یابند. آری، شهدا شمع محفل بشریتند؛ سوختند تا محفل بشریت را روشن نگه دارند.
بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی و پایهگذاری نظام جمهوری اسلامی ایران از سوی معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) میگذرد. ملت ایران با لبیکگویی به رهبر خود از سالها پیش از پیروزی انقلاب، وارد مبارزه با نظام طاغوت شدند و شهدای فراوانی را تقدیم انقلاب کردند. پس از پیروزی انقلاب نیز بسیاری از جوانان و دلیرمردان این سرزمین در مقاطع حساس مشغول مبارزه با دشمنان این مرز و بوم از منافقان گرفته تا سربازان بعثی عراق در جنگ تحمیلی، اشرار و یاغیان مرزی و نیز دفاع از حرم اهل بیت(ع) در سوریه و عراق شدند.
یکی از مقاطع تأثیرگذار در تاریخ این مرز و بوم، شیوع بیماری همهگیر کروناست. با شیوع این ویروس در جهان و ایران، مدافعان سلامت کشور از پزشکان و پرستاران گرفته تا خدمتکاران بیمارستان و تمامی کسانی که در کادر درمان خدمت میکردند، وارد میدان مبارزه شدند. مبارزه و ایستادگی کادر درمان کشور یادآور مقاومت رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس است؛ طی یک سال و اندی گذشته بسیاری از جان برکفان و خادمان عرصه سلامت جان خود را در راه دفاع از مردم شریف ایران اسلامی تقدیم کردهاند؛ به بهانه هفته دفاع مقدس گذری داریم بر رشادت شهدای امروز کشورمان که عاشقانه سوختند تا ما بمانیم.
شهید فاطمه شفیعیمقدم یکی از شهدای مدافع سلامت در کسوت پرستاری است که زندگی پربار خود را صرف خدمت به بیماران و همراهان ایشان کرد و در نهایت نیز جان شیرین خود را در راه پرستاری از بیماران کرونایی از دست داد و به شهادت رسید. این شهید والامقام تا نفس داشت، در فکر بهبودی بیماران و کاستن از نگرانی همراهان آنها بود.
جهانبخش محمدی، همسر شهید فاطمه شفیعیمقدم در گفتوگو با ایکنا، در رابطه با خدمات و زوایای مختلف زندگی و نیز ویژگیهای اخلاقی این شهید بزرگوار بیان کرد: همسر شهیدم سال 57 و در یک خانواده مذهبی کارگری به دنیا آمد و پس از طی مدارج مختلف تحصیلی و علمی، موفق به دریافت مدرک پرستاری شد و خدمات فراوانی را نیز در این عرصه از خود به جای گذاشت.
همسر شهید شفیعیمقدم که خود جزو کادر درمان و از پرستاران بیمارستان میلاد تهران است، در ادامه افزود: شهید شفیعی مقدم و بنده ابتدا با یکدیگر در بیمارستان میلاد تهران خدمت میکردیم، اما همسرم پس از مدتی در دانشگاه علوم پزشکی استان البرز پذیرفته شد و سپس فعالیت خود را در بیمارستان امام حسن مجتبی(ع) شهرستان نظرآباد استان البرز ادامه داد.
وی با بیان اینکه شهید شفیعیمقدم پس از پذیرفته شدن در دانشگاه علوم پزشکی استان البرز، به عنوان مسئول درمانگاه و سرپرستار بیمارستان امام حسن مجتبی(ع) مشغول به خدمت شد، تصریح کرد: همسرم در تمام مدت خدمت خود همواره با روی گشاده با بیماران و همراهان ایشان به ویژه همکاران خود در بیمارستان برخورد میکرد و انسانی دست به خیر بود. رفتن ایشان برای خانواده و همکارانش بسیار تلخ بود و داغ سنگینی بر دل همه ما گذاشت.
محمدی با اشاره به نحوه آشنایی و ازدواج خود با شهید شفیعیمقدم، بیان کرد: زمانی که همسر شهیدم دوره طرح پرستاری خود را در بیمارستان شهید مدرس تهران میگذراند، با یکدیگر آشنا شدیم و پس از مدتی نیز با هم ازدواج کردیم که ثمره 16 سال زندگی مشترکمان نیز دو پسر 9 ساله و 14 ساله به نامهای پارسا و پرهام است.
همسر شهید شفیعیمقدم گفت: همسرم با آغاز شیوع کرونا در کشور همواره به عنوان کادر درمان در مرکز درمانگاه بیمارستان امام حسن مجتبی(ع) مشغول خدمت به بیماران بود و پس از مدتی برای خدمت به بیماران کرونایی به بخش آیسییو این بیمارستان منتقل شد که پس از چندی خدمت خستگیناپذیر به بیماران، خود نیز به کرونا مبتلا شد و روز 15 مهرماه سال 99 در همان بیمارستان بستری شد. پس از 9 روز، وی را به بیمارستان میلاد تهران منتقل کردیم که پس از مدتی بستری در این بیمارستان به دلیل شدت بیماری در روز هفتم آبانماه سال 99 به شهادت رسید.
وی با بیان اینکه شهید شفیعیمقدم به اذعان تمامی همکاران و دوستانش پرستار و دوستی بسیار مهربان و دلسوز بود، افزود: با گذشت یک سال از شهادت ایشان هنوز هم اعضای خانواده و همکاران و دوستان ایشان شهادتش را باور نمیکنند. همسرم بدون هیچ واهمهای و در حالی که میتوانست در منزل و در کنار خانواده خود باشد، مشغول خدمت در بخش کرونای بیمارستان شد. ایشان حتی یک بار نیز در اردیبهشتماه سال گذشته مبتلا به کرونا شد و بهبود یافت اما در عرض چند ماه مجدداً به این بیماری منحوس مبتلا و در نهایت نیز جان خود را در راه خدمت به بیماران و همراهان ایشان از دست داد.
محمدی با اشاره به اینکه شهادت همسرم از سوی وازرت بهداشت تأیید و اثبات شده است، اظهار کرد: البته با وجود گذشت یازده ماه از زمان شهادت ایشان، هنوز هیچ حقوقی برای ایشان در نظر گرفته نشده است و با اینکه وی از نیروهای رسمی وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی استان البرز بود، اما طی یک سال گذشته حتی یک ریال از حقوق وی پرداخت نشده است. مسئولان در هنگام عکس گرفتن، اعطای لوح تقدیر و برگزاری مجالس ترحیم و تکریم شهیدان سلامت حضور دارند اما از پرداخت حقوق همسرم خبری نیست.
همسر شهید شفیعیمقدم با بیان اینکه در آن زمان تمام داروهای همسرم را از بازار آزاد تهیه کردم و حدود 150 میلیون تومان نیز مخارج درمان ایشان شد، تصریح کرد: در آن زمان داروهای ویژه کرونا تحت پوشش بیمه نبودند و داروهای اصلی مورد استفاده در درمان این بیماری نیز باید به صورت آزاد تهیه میشد. البته تأمین اجتماعی کمک مختصری در این زمینه به ما کرد اما کافی نبود. جالب اینکه بخش عمده هزینه درمان همسر شهیدم از وامی بود که خود ایشان در زمان حیات دریافت کرده بود و امروز نیز بدون پرداخت و در نظر گرفتن هیچگونه حقوقی برای ایشان، باید اقساط سنگین این وام را نیز پرداخت کنیم.
وی با اشاره به اینکه از زمان بستری شدن شهید شفیعیمقدم تا زمان شهادت ایشان فقط 24 روز گذشت، گفت: لحظه لحظه سپری شدن این ایام تلخ و دردناک در ذهن من باقی مانده است. آخرین ماساژ قلبی برای احیای همسرم را خودم انجام دادم، اما خداوند نخواست تا او که فرشته بود و زمینی نبود، نزد ما بماند. شهادت همسرم داغ سنگینی بود که هنوز هم هیچ کدام از اعضای خانواده و دوستان آن را باور ندارند.
محمدی بیان کرد: سال گذشته درست در زمان مراسم اربعین بود که همسرم در بیمارستان بستری شده بود. به یاد دارم که هر دو از تلویزیون بیمارستان مشغول تماشای مراسم پیادهروی اربعین بودیم و با خود عهد و نذر کردیم که اگر حال ایشان مساعد شده و بهبود پیدا کرد، برای سال آینده یعنی مراسم امسال در پیادهروی اربعین شرکت کنیم که البته تقدیر الهی چنین نبود. لحظه لحظه آن روزها برای من تلخ و سخت است و از آن زمان تا به امروز هیچگاه آرام نشدم. من و همسرم با یکدیگر رفیق بودیم و او در تمامی سختیها و مشکلات زندگی مرا همراهی کرد.
انتهای پیام