علامه حکیمی آنچه از قرآن و روایات آموخته بودند را به دیگران منتقل می‌کردند
کد خبر: 4001291
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۸
مسلم نادعلی‌زاده:

علامه حکیمی آنچه از قرآن و روایات آموخته بودند را به دیگران منتقل می‌کردند

مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌‌المللی اهل بیت(ع) اظهار کرد: وقتی در کنار علامه حکیمی می‌‌نشستیم و کسب فیض می‌کردیم، خاطرمان جمع بود که وجود ایشان با تسلط بر آثار گذشتگان و معاصران، چکیده و عصاره آن مباحث را به ما می‌آموزد و البته همه اینها در پرتو قرآن و روایات بود.

به گزارش خبرنگار ایکنا، همایش «بررسی و نقد آثار علامه حکیمی» امروز چهارشنبه 7 مهرماه، از سوی سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی با حضور جمعی از اساتید و شاگردان مرحوم علامه محمدرضا حکیمی برگزار شد. مسلم نادعلی‌زاده، مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بین‌‌المللی اهل بیت(ع) در این نشست به ایراد سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را بخوانید:
 
در خصوص مرحوم علامه حکیمی از منظرهای مختلف می‌توان سخن گفت، اما بنده برای سخنرانی در این همایش نهایتاً به این نتیجه رسیدم از آثار خود استاد حکیمی سخن بگویم. مرحوم استاد در پیامی که به جشنواره فارابی در سال 1388 داشتند و از دریافت جایزه انصراف دادند، پرسشی را طرح کردند و گفتند در این جشنواره قرار شده از اساتیدی که 50 سال به علوم انسانی خدمت می‌کنند، تجلیل شود، اما آیا این علوم برای ثبت در کتابخانه است یا برای خدمت به انسان و پاسداری از حقوق وی در واقعیت خارجی؟ اگر بخواهم حیات استاد حکیمی را خلاصه کنم، در همین پاراگراف قابل خلاصه است.
 
وی در عمر 86 ساله خود که تقریباً از دوازده سالگی وارد حوزه علمیه شده و مدارج علمی را طی کرده تا زمانیکه به اجتهاد رسیدند، با روشنفکران و علما مصاحبت داشتند، آثار قلمی ایشان در شمارگان بالا منتشر می‌شد و خوانندگان بالایی داشت تا پایان عمر مدام در این اندیشه بود که چگونه می‌توان علوم انسانی را در خدمت انسان قرار داد و آن را از فضای کتاب‌ها خارج و در زندگی عینی انسان‌ها محقق کرد.
 
علامه حکیمی؛ جامع معقول و منقول
 
آثار استاد حکیمی را که بررسی کنیم، این تلاش همواره در آثار متجلی است و می‌کوشیدند دانش خود را به ابزاری برای خدمت به انسان تبدیل کنند. ایشان کوهی از دانش و جهانی بنشسته در گوشه‌ای بود و در عرفان، فلسفه، ادبیات، فقه، علوم روز و... تبحر داشتند و با اندیشمندان و ادیبان معاصر از همه نحله‌ها آشنایی داشتند. استاد حکیمی، ذهن نقادی داشتند و همه این موارد دست به دست هم داده بود که از ایشان شخصیتی جامع معقول و منقول بسازد.
 
وقتی در کنار ایشان می‌‌نشستیم و کسب فیض می‌کردیم، خاطرمان جمع بود که وجود ایشان با تسلط بر آثار گذشتگان و معاصران، چکیده و عصاره آن مباحث را به ما می‌آموزد و البته همه اینها در پرتو قرآن و روایات بود. وی آنچه از قرآن و روایات آموخته بودند را در زندگی خود اجرایی کرده و به دیگران می‌‌آموختند که چگونه می‌توان از این میراث ارزشمند بهره برد. وی در کتاب «آنجا که خورشید می‌وزد» مقاله‌ای با عنوان «ضرورت توسعه فقه» دارد که خواندن آن را توصیه می‌کنم. 
 
وی برای توسعه فقه 55 کتاب جدید برای فقها پیشنهاد می‌کند و می‌گوید فقهی نجات‌بخش است که به همه جنبه‌های زندگی بشر بپردازد، نه به آن معنایی که عده‌ای مدعی هستند، ریاضیات و فیزیک اسلامی بسازیم، بلکه آنچه مورد نیاز بشر است، باید از منظر فقهی مورد بررسی قرار گرفته باشد. کتاب «عدل و قسط» یکی از کتاب‌هایی است که ایشان معرفی می‌کنند. عدالت و انصاف دو مورد از مهم‌ترین چیزهایی هستند که مرحوم استاد حکیمی به آن اشاره می‌کنند. وی با برنامه دفن شهدا که در دانشگاه‌ها پیاده می‌شود، مخالف بودند و می‌گفتند جایگاه شهید بسیار بالاست و نباید در محیط دانشگاه باشد، بلکه باید در مزار واقعی خود باشد، چراکه دانشگاه جای علم است. 
 
حکیمی دین را در خدمت جامعه می‌دید
 
آثار و اندیشه استاد بسیار گسترده است و دین را در خدمت جامعه می‌دید. وی معتقد بود فقه ما باید متحول شود، چراکه فقه موجود پاسخگوی نیازهای جامعه بشری نیست. امیدوارم همه ما بتوانیم آنچه چنین اساتید و بزرگان به ما آموخته‌اند را قدر بدانیم و دین اصلی انبیا و اوصیا را به گوش جان پذیرا باشیم و این میراث ارزشمند را برای آیندگان نیز حفظ کنیم.
 
محمود اسعدی، استاد مدیریت و ارتباطات دانشگاه تهران سخنران بعدی این همایش بود که متن سخنان وی را در ادامه می‌خوانید: 
 
بنده از سال 1371 با استاد حکیمی حشر و نشر داشتم و نخستین بار ویژه نامه مکتب تفکیک در «جهان فرهنگی» منتشر شد و بنده مدیر آن نشریه بودم، لذا نخستین بار افکار استاد را به عنوان جریانی جدید در کشور نشر دادیم. این نشریه دوباره و در حدود 150 هزار تیراژ چاپ شد. بعدها استاد سیدهادی خسروشاهی در مجله «فرهنگ و تاریخ معاصر» دوباره آن را چاپ و در نهایت تبدیل به کتاب شد و مورد نظر ارباب معرفت قرار گرفت.
 
تلاش علامه حکیمی برای ایجاد جامعه قرآنی
 
قبل از آن بحث‌های فلسفی جریان زیادی در میان طرفداران پوپر و هایدگر داشت و این بحث باعث شکل‌گیری یک جریان سوم و با نگاهی جدید و روشی نو شد که قبلاً شیخ مجتبی قزوینی مطرح کرده بودند. بعدها کتاب «حماسه اتحاد» را به مناسبت کنفرانس سران کشورهای اسلامی با همکاری استاد حکیمی منتشر کردم که به سه زبان فارسی، عربی و فرانسه توزیع شد. بعدها حشر و نشر بنده با ایشان ادامه داشت و ما تمبر یادبود وی را در همایش چهره‌های ماندگار منتشر کردیم که البته ایشان دنبال چنین چیزهایی نبودند.
 
استاد حکیمی در چند محور اصلی کار کردند، اما به عنوان شخصیتی که آثار ایشان در وقوع انقلاب تاثیرات غیر مستقیم داشت، بنده به وجه جدیدی در ایشان اشاره می‌کنم. از دکتر کاظم سامی نقل است که مرحوم آیت‌الله طالقانی در زندان کتاب «سرود جهش‌ها»ی استاد حکیمی را می‌‌خوانند و خودشان بارها گفته‌اند ما از این کتاب بهره‌ها بردیم و پیش از انقلاب سرود حماسی این کتاب زبانزد بود. افکار مثلث شهید مطهری، حکیمی و شریعتی در پیدایی انقلاب موثر بود، اما علامه حکیمی همیشه پشت قضیه بودند؛ چراکه هم دنبال خلوتی برای کار بودند و هم تمایلی نداشتند در رسانه‌ها دیده شوند و حتی در مجالس هم به ندرت شرکت می‌کنند.
 
استاد حکیمی را باید در اعداد اصلاح‌گران دینی قلمداد کرد. قبلاً جریانی تمایل داشتند که ما باید به تبیین دوباره مفاهیم قرآنی و وحیانی بپردازیم و خواهان فهمی نو با روش و راهی نو بودند و در واقع می‌گفتند ما باید به سرچشمه زلال احکام اسلامی و قرآنی دست پیدا کنیم. کسانی همانند شریعتی، سیدجمال‌الدین اسدآبادی و اقبال لاهوری از این افراد بودند. جهت‌گیری اساسی مرحوم حکیمی، ایجاد جامعه قرآنی براساس عدالت اجتماعی در همه ابعاد است. در واقع ایشان توجهی ویژه به انسان محروم داشتند و در مجموعه آثار وی قابل مشاهده است.
 
این آثار یک مجموعه است که رکن اساسی آن ایجاد جامعه اسلامی بر اساس مفاهیم قرآنی و سنت پیامبر و ائمه اطهار(ع) است و تجلی آن نیز اجرای عدالت در تمام زوایای زندگی است. وی درد دین داشت و چون از نوجوانی دنبال عدالت اجتماعی بر اساس آموزه‌های امام علی(ع) بود، بنابراین معتقد بود باید حکومت اساس کار خود را تحقق عدالت قرار دهد. استاد حکیمی از افرادی بودند که بنده همیشه می‌گفتم کاش زودتر وی را می‌دیدم.
 
کاری که در «الحیات» شد نیز بر این اساس است که آموزه‌های قرآن و ائمه برای پیاده‌سازی یک جامعه قرآنی را مورد توجه قرار داده است. وی همیشه نگران بود که چرا ما در حکومت اسلامی آنچنان که باید و شاید مفاهیم قرآنی را پیاده نکرده‌ایم. علامه حکیمی به عنوان کسی که هیچ مسئولیتی در حکومت ندارد و به عنوان یک حکیم، صد ویژگی حکومت اسلامی را که برگرفته از آیات و روایات است بر می‌شمارد. خیلی‌ها هم معتقدند اگر حکومت اسلامی این ویژگی‌ها را نداشته باشد که در رأس آن هم توحید و عدالت است نمی‌تواند دوام داشته باشد.
 
مرزبانی از سیره ائمه(ع)
 
نکته بعدی توجه به نخبگان است. وی علی رغم اینکه همیشه منزوی بود، اما در مجموعه «بیدارگران حقایق قبله» در شناسایی و شناساندن بزرگان و نخبگان اهتمام داشت و این از کارهای بزرگ و ماندگار علامه حکیمی است. نکته دیگر نقد و حلاجی نظام روحانیت توسط ایشان است وی معتقد بود روحانیت باید تحول پیدا کند. نکته دیگر در اندیشه‌های استاد حکیمی اهتمام ویژه به این موضوع بود که تفکر قرآنی از خطر التقاط دور شود و اساساً طرح تفکیک در تدوام همین موضوع است. وی می‌گوید فلاسفه و علومی که به شناخت جامعه بشری کمک می‌کنند محترم هستند، اما فلسفه را باید از دیگر روش‌ها جدا کرد و بسیاری از فلاسفه هم این موضوع را پذیرفته‌اند.  مرزبانی فکر و سیره ائمه(ع) از دیگر کارهای علامه بود که در این زمینه نیز آثاری منتشر کردند.
 
موضوع دیگر اینکه کمتر عالمی را می‌‌بینیم که با این گستره، با افرادی که حتی با اساس دین مخالفت دارند حشر و نشر داشته باشند. نکته جالب‌تر این است که با این افراد حشر و نشر کنید اما به جای اینکه آنها روی شما تأثیر بگذارند شما بر آنها تاثیر بگذارید که از جمله آنها افراد مذهبی و غیر مذهبی بودند. این نکته بارز در شخصیت علامه است و به نظرم باید نهادهای علمی و دانشگاه‌ها به آن بپردازند. 
 
مؤسسات ما باید روی آثار و احوال ایشان متمرکز شوند و رساله‌های مختلفی در این زمینه نوشته شود. متأسفانه در دانشگاه‌ها درباره شخصیت‌های خارجی، رساله‌ها و پایان‌نامه‌های مختلفی نوشته می‌شود اما شخصیت‌های خودمان را فراموش می‌کنیم. بنده به استاد حکیمی گفتم چرا با رسانه‌ها صحبت نمی‌کنید، چون عصر حاضر عصر رسانه‌هاست؟ اما توجهی نکردند. ایشان در نوزده سالگی به گونه‌ای بودند که علامه امینی و دیگران تعابیر عجیبی درباره وی به کار می‌برند. مرحوم علامه حکیمی، عمر خود را وقف قرآن و اهل بیت(ع) کرده است، لذا معتقدم باید بیش از این مورد توجه واقع شوند. از سوی آنچه مرحوم علامه حکیمی به فلسفه و تفکر فلسفی انتقاد داشتند به لحاظ غیر کارآمدی فلسفه در جامعه و نگاه ایشان برای ایجاد جامعه اسلامی بر اساس عدالت بود لذا معتقدم شخصیت ایشان باید دوباره بازشناسی شود و با نگاهی عمیق‌تر آثار ایشان خوانده و نقد و حلاجی شود تا بتوانیم ارزیابی خوبی از این آثار استاد حکیمی داشته باشیم. 
انتهای پیام
captcha