کد خبر: 4213897
تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۹
حجت‌الاسلام مسعود ادیب بیان کرد:

امام صادق(ع) با منطق و شیوه علمی سخن می‌گفت نه با خواب و رویا

استاد فلسفه دانشگاه مفید با بیان اینکه امام صادق(ع) با اتقان علمی سخن می‌گفتند ولی امروز منبری‌ها از خواب و مکاشفه فلان عالم می‌گویند، تاکید کرد: امام صادق(ع) وارد دعوای سیاسی نشد چنانکه زیدیه و دیگران شدند و همین هم منصور را کلافه کرده بود؛ ایشان  رفتار و حرکتی را شروع کرد که ماندگار شد و امروز هم قابل الگوبرداری است.

مسعود ادیببه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود ادیب؛ استاد فلسفه دانشگاه مفید، شامگاه 15 اردیبهشت ماه در نشست علمی «امام صادق(ع) و حرکت فرهنگی تشیع» با بیان اینکه روایتی از ابان بن تغلب نقل است که شیعه کسی است که وقتی در فهم و تفسیر سخن پیامبر(ص) اختلاف دارند قول علی(ع) و وقتی در قول علی(ع) اختلاف دارند قول جعفر بن محمد(ع) را برمی‌گزینند، گفت: پیامبر(ص) با توجه به سعه وجودی و تغییر بنیادینی که در جامعه آن روز ایجاد کردند همه هوشمندان متوجه شدند که این حرکت به چه نقطه مبارکی خواهد رسید و کسانی که از روی اخلاص به آن حضرت کمک کردند هوشمندانه این مسیر را انتخاب کردند. طبیعتا در دوره ایشان افراد و گروه‌های مختلفی جمع شدند که براساس تبار اجتماعی و فکری قابل تمایز از همدیگر هستند. یکی از این گروه‌ها کسانی بودند که از همان دوره شیعه علی(ع) نامیده شدند لذا شیعه علی، تعبیری نیست که صرفا امروز مطرح باشد. 
 
وی افزود: شیعه علی(ع) در آن روز گروهی از پیروان ایشان بودند که لزوما پیوند نسبی هم نداشتند، امیرمؤمنان(ع) در مورد همراهی بنی‌هاشم فرمود که حتی کفار بنی‌هاشم هم با پیامبر(ص) در مسئله شعب همراهی کردند و در مورد همراهی با خود حضرت علی(ع) هم اینگونه است یعنی بنی هاشم از روی تعصب نسبی  و قومی با او همراه شدند ولی اکثر شیعیان او بدون حسب و نسب درخشان و عمدتا از سرزمین‌های دیگر آمده بودند که پناهی هم نداشتند. 
 
ادیب با اشاره به شکل‌گیری دو مدرسه و مکتب بعد از وفات پیامبر(ص) یعنی مدرسه قدرت که از آن به خلفا تعبیر می‌شود و مدرسه حجت یا مدرسه علی(ع)، ادامه داد: مدرسه قدرت همان قاعده «الحق لمن غلب» را که از قبل وجود داشت، اسلامیزه کرده است و بعد از پیامبر(ص) هر کسی در مورد نبوت و پیامبر و زکات و مقدار آن و ... حرفی داشت قلع و قمع کرد و در آن موفق هم شد و بعد هم که دید قدرت شیرین است شروع به فتوحات کرد و جهان را گرفت و تمدن عظیمی برپا کرد البته از قرون دوازدهم، سیزدهم افول کرد و منجر به شکست امپراتوری عثمانی شد گرچه اخیرا از 50_ 60 سال قبل، آهسته آهسته آرزو و بعد هم تلاش برای احیای آن صورت گرفته است و خلافت بعد از پیامبر(ص) تا خلافت عراق و شام در این چارچوب قابل تحلیل است. 
 
وی افزود: اما مبنای مکتب اهل بیت(ع) قدرت نبود، بلکه محاسبه و اقناع و تعقل و اتمام حجت بود لذا علی(ع) فرمودند: صبر خردمندانه‌تر بود و من فکر و محاسبه کردم ببینم چه می‌دهم و چه می‌ستانم، می‌توانستم قدرت را به دست بگیریم ولی با مخاطره‌ انداختن سرمایه‌های اسلام. سر پرشور و بی حساب و کتاب در فضای فکری اهل بیت(ع) جایگاهی ندارد. واقعیت آن است که بعد از علی(ع) و شهادت سیدالشهدا(ع) هم در بین مکتب تشیع اختلاف ایجاد شد، تا عاشورای 61 کمابیش شیعه متحد و منسجم هستند آن هم به علت وجود شخصیت امامین هماهمین؛ امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ولی بعد از ایشان شاهد تفرقه هستیم.
 
عضو هیئت‌علمی دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید با بیان اینکه ائمه اهل بیت(ع) بعد از کربلا به این نتیجه رسیدند که تقویت شیعه از طریق کسب قدرت با انسداد مواجه است، گفت: مشکل اصلی اهل بیت(ع) با خلافت خلفا در این بود که آن‌ها خود را خلیفه پیامبر(ص) می‌دانستند در صورتی که اگر خود را امیر حجاز می‌دانستند اینقدر خطرناک نبود و خلفای بعد از خلیفه اول هم خلیفه خلیفه پیامبر(ص) معرفی شدند و بعد هم برخی تعبیر «امیرالمؤمنین» را برای آنان به کار بردند تا جایی که معاویه و یزید هم امیر مؤمنان لقب گرفتند.
 

تفرقه در شیعه بعد از عاشورا 

ادیب در ادامه بیان کرد: گرچه سرنخ‌های جدایی منصب امامت از امارت را هم خود حضرت علی(ع) در 25 سال دوری از خلافت به مردم نشان دادند و واضح‌تر از ایشان امام مجتبی(ع) در هجرت از کوفه به مدینه نشان دادند که آن را هجرت ثالثه می‌نامند؛ این هجرت خیلی معنا دارد زیرا نشان دادند اصل در اسلام، امامت است و نه امارت و وقتی امارت را ممتنع دیدند امامت را ادامه دادند. بعد از امام حسین(ع) شیعه به شاخه‌های مختلفی تبدیل شد و گفته شده است که مردم آنقدر متفرق شدند که فقط 3 تا 5 نفر به امام سجاد(ع) گرویدند. یحیی برادر رضاعی امام سجاد، ابوخالد کابلی، محمدبن جبیر، سعیدبن جبیر را هم اضافه کرد‌ه‌اند؛ یعنی ضعیف‌ترین جریان همین جریان شیعه امامیه است و قوی‌ترین جریان هم جریان خوانخواهی سیدالشهدا(ع) است که مرکز آن عراق و قهرمان آن مختار است و البته محمد بن حنفیه هم جایگاهی دارد که به نام او در عراق کارهایی انجام شد؛ فرزند او مؤسس مرجئه بود و فرزند دیگر او هم مدعی امامت شد و شیعه به شیعه فاطمی و حنفی تقسیم شد گرچه کیساینه هم شاید بتواند اضافه شود. 
 
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه برخی جریان بنی العباس را جریان سنی می‌دانند ولی حداقل تا محمد المهدی، خلیفه سوم عباسی، جریان شیعه است، تصریح کرد: پس یک جریان شیعه همچنان بعد از عاشورا مطالبه‌گر قدرت است و جریان دیگر که راه قدرت را دارای انسداد می‌داند. یک جریان دیگر شیعه زیدیه و معطوف به قدرت است؛ زید کمابیش هم‌سن امام صادق(ع) بود؛ او تلاش کرد تا با قدرت نظامی، وضعیت را به نفع شیعه تغییر دهد ولی او را کشتند و جنازه او را 4 سال بر دار کشیدند و سوزاندند و یحیی فرزند او هم باز حرکت نظامی کرد ولی به ثمر نرسید گرچه اینها سرمایه‌ای بر ای حرکت سیاسی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شد. 
 
ادیب بیان کرد: آخرین دوره قدرت بنی امیه، دوره هشام بن عبدالملک و مصادف با دوره امامت، امام صادق(ع) است؛ بعد از هشام، بنی‌امیه در سراشیبی سقوط قرار گرفت. در این دوره قیام‌های عمومی مردم مخصوصا با گرایشات شیعه رشد کرد و گفتند که قدرت را به اهلش برمی‌گردانیم که تعریف «اهل» اول ماجراست؛ سه خلیفه اول بنی عباس زرنگی کرده و اسمی از خودشان نیاوردند و گفتند ما قصد داریم حکومت را به دست بگیریم و به رضی و الرضا من  آل محمد بدهیم. 
 

چرا امام صادق(ع) دنبال قدرت نظامی نرفت

وی با بیان اینکه در درون شیعه، یک جریان قدرت‌خواه شکل گرفت که عملا نیروی به نفع بنی العباس کشیده شد و از اسم دین سود بردند، افزود: ابومسلم خراسانی خودش را دارای نیروی غیبی معرفی کرد و صاحب ادعا بود و منصور هم در یوم‌ الهاشمیه، خلیفه الرحمان معرفی شد یعنی تبلور دین در قالب قدرت سیاسی را شاهدیم به همین دلیل امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) قدرت سیاسی را دنبال نکردند. 
 
استاد دانشگاه مفید افزود: ما با ذهنیت یکی دو دهه قبل توقع داشتیم که امام صادق(ع) تا نان تنور شیعه داغ است از قدرت استقبال کند و آن را به دست بگیرد ولی ایشان چنین نکرد؛ امام صادق(ع) منطقی را احیا فرمود که می‌گوید نقطه عطف تشیع، روز عاشورا است و تشیع بعد از عاشورا، فقط باید هدف فرهنگی را دنبال کند چون اگر شرایط فراهم بود قطعا ائمه(ع) در انجام رسالت و امامت خود کوتاهی نمی‌کردند؛ روزی که مردم به خانه علی(ع) ریختند و گفتند باید خلیفه شود امتناع فرمودند؛ آیا تعارف می‌کردند؟ ایشان به بیرون مدینه رفت تا در جریان درگیری قدرت و کشته‌شدن عثمان نباشند ولی مردم به سراغ او رفتند؛ حضرت به این دلیل کراهت در پذیرش داشتند که می‌دانستند مردم امیر و خلیفه می‌خواهند و نه امام، ولی وقتی مردم اصرار کردند ناچار شدند و تاکید کردند من در تعارض بین امامت و امارت، امام هستم و در چند سال و چند ماه هم امامت کردند و نه امارت و در منطق امارت شکست خورد ولی در منطق امامت الگوی جاودانه باقی گذاشت که شیعه اگر بخواهد یک نمونه از حکومت آرمانی را مثال بزند به حکومت علی(ع) مثال می‌زند.
 
وی اضافه کرد: امام صادق(ع) وارد دعوای سیاسی نشد چنانکه زیدیه و دیگران شدند و همین هم منصور را کلافه کرده بود؛ ایشان رفتار و حرکتی را شروع کرد که ماندگار شد و امروز هم قابل الگوبرداری است؛ اگر امام یک حکومت موفق حتی تا 100 سال درست می‌کرد بالاخره تمام می‌شد ولی این میراث گران‌بهایی را که باقی گذاشته است که تا قیامت اگر برداشت درستی داشته باشیم درس‌آموز است.
 
وی با اشاره به ایجاد جریان غلات با بیان اینکه کیسانیه ترکیبی از غلو و قدرت‌طلبی بودند به جریان قنوسیان مسیحی اشاره و اظهار کرد: امام شیعه، نزدیک‌ترین تفکر به جریان قنوسیان مسیحی از منظر آنان است که می‌توانند گرد او جمع شده و شخصیت فرهمند آسمانی خود را در او متجلی بدانند؛ ثانیا شیعه و ائمه(ع) آن‌ها را می‌پذیرند زیرا یا در اقلیت بوده‌اند یا رویه ائمه(ع) اینگونه بوده است. لذا بیشترین هواداران ائمه(ع) جنوبی‌ها و ایرانیان بودند. جریان قنوسیه هم به جریان غلات در حرکت شیعی تبدیل شد که امام صادق(ع) هوشمندانه‌ترین رفتار را در برابر آنان داشتند. 
 
ادیب تصریح کرد: امام صادق(ع) با اتقان علمی سخن می‌گفتند ولی امروز منبری‌ها از خواب و الهام و مکاشفه فلان عالم می‌گویند ولی از سنت و قرآن چیز چندانی نمی‌گویند و این فضا در دوره امام صادق(ع) غوغا می‌کرد و التزام داشتند که بر مبنای قرآن و سنت پیامبر(ص) حرف بزنند. ایشان الگوی رفتار مسالمت‌آمیز و مدارا بودند. گاهی شاگردان صدای خود را نزد امام(ع) بالا می‌بردند و امام(ع) تسامح داشتند به همین دلیل زنادقه و مسیحیان و اهل سنت و شیعه غیرامامی به راحتی نزد او می‌رفتند.
انتهای پیام
captcha