به گزارش ایکنا، روزانه شاهد ناهنجاریهای تلخی در جامعه هستیم که شنیدن و تفکر درباره آنها موجب تأسف عمیقی میشود؛ ناهنجاریهایی که نشان از تزلزل بنیان خانواده در میان برخی افراد دارد. چرایی و چگونگی ایجاد چنین صحنههایی در جامعه اسلامی ما، که مبانی عمیق دینی و تاریخی در حوزه نظام خانواده دارد، بسیار حائز اهمیت است و باید هرچه سریعتر واکاوی و دلایل آن روشن شود.
ضرورت پرداختن به نحوه جلوگیری از بروز ناهنجاریهای اجتماعی و دستیابی به سبک زندگی اصیل اسلامی ـ ایرانی در خانواده برای مقابله با تهاجم فرهنگی جهان سلطه در نهادینه کردن سبک زندگی غربی در جامعه اسلامی ما از جمله موارد بسیار مهمی است که باید برای آن چارهاندیشی کرد تا بتوانیم به نقطهای برسیم که جامعه اسلامی ما، که دارای مبانی و مفاهیم اصیل دینی و تاریخی در حوزه مناسبات اجتماعی و سبک زندگی است، تفکرات غربی در حوزههای اجتماعی را پس بزند و بر داشتههای عمیق خود تکیه کند.
خشونت خانگی واقعیتی آزار دهنده و غیر قابل انکار در دنیای امروز است. در جهانی که محیط خانه باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگیها و رنجهای ناشی از دشواریهای محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متأسفانه برای بسیاری از مردم، خانه به جهنمی میماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن هر لحظه شعلهورتر میشود.
خشونتهای خانگی ویژه جامعه یا طبقه خاصی نیست، بلکه اکنون تمامی کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند و تغییر و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر میزان آن افزوده است. در تعریف خشونت خانگی میتوان گفت که در محیط خصوصی خانواده به وقوع میپیوندد و عمیقاً میان افرادی رخ میدهد که به سبب صمیمیت، ارتباط خونی یا قانونی به یکدیگر پیوند خوردهاند.
خشونت خانوادگی در میان دیگر بحرانها از اهمیت بیشتری برخوردار است و خاستگاه بسیاری از دیگر بحرانها قرار میگیرد. برای نمونه بحران طلاق، فرار دختران، اعتیاد و... ریشه در خشونت خانوادگی دارد. فقر یکی از عوامل مهم و اساسی خشونت خانوادگی است. بسیاری از خشونتها به ویژه خشونت مالی نتیجه ناتوانی سرپرست خانوار در تأمین هزینههای زندگی است. سرافکندگی سرپرست خانوار در برابر خانواده و نیز مشکلات روحی و روانی بسیاری که از آن سر باز میکند، گاه به اندازهای شدت میگیرد که سرپرست خانوار به خشونت میپردازد و بدین ترتیب خود را تسکین میدهد.
بر این اساس اعضای خانواده به اندک بهانهای به شدت قربانی خشونت پدر یا مادر میشوند یا یکدیگر را مورد خشونت قرار میدهند. برخی خشونت را امری ناپسند دانسته و خشم خود را فرومیخورند. گروهی دیگر به سرعت خشونت نشان میدهند و با دیگران به زد و خورد میپردازند یا دیگران را قربانی خشونت روحی یا کلامی خود قرار میدهند و شماری دیگر راه میانه را انتخاب و خشم خود را کنترل میکنند. گروه اول با فروخوردن خشم خویش و تکرار این عمل بسیار آسیبپذیر و آسیبرسان خواهند شد و با کوچکترین حادثهای از کوره درمیروند و کنترل خود را به کلی از دست میدهند، به گونهای که کنترل ایشان دشوارتر از گروه دوم میشود.
حجتالاسلام والمسلمین جواد ترکاشوند، دانشآموخته دکترای روانشناسی خانواده و مسئول کارگروه خانواده حوزه، در گفتوگو با ایکنا، در رابطه با راهکارهای مديريت خشم در شرايط كنونی جامعه كه تابآوری اجتماعی در آن ميل به كاهش دارد، اظهار کرد: مديريت خشم در میان خانواده يكی از لوازم ضروری زندگی سالم و بانشاط است. اگر همسران يا يكی از آنها نتواند خشم خود را مديريت کند، شاید به هدفی كه به خاطر آن ازدواج كردهاند، كه معمولاً اين هدف آرامش و ارضای نيازهای روانشناختی و توليد و پرورش فرزندان است، دست نيابند.
وی افزود: خشم يكی از هيجانات ضروری در زندگی انسانهاست و وجود ميزان متعادل آن در انسانها سبب میشود كه آنها حريم خصوصی، خانوادگی، اجتماعی و حتی ملی خود را حفظ کنند، اما هنگامی كه ميزان خشم در فردی از حد متعادل خارج و او دچار خمودگی و بیتفاوتی يا پرخاشگری شود، مخرب و آسيبزا خواهد شد. وجود خشم مخرب در همسران در گذر زمان سبب آسيب دیدن رابطه عاطفی و جنسی همسران میشود و در نهايت به فروپاشی كانون مقدس خانواده منجر خواهد شد. از اين رو مديريت خشم و متعادل نگه داشتن آن يكی از مهارتهای زندگی زناشويی و موجب تداوم سلامت خانواده است. البته كسب اين مهارت مانند ديگر مهارتها نياز به آموزش و تمرين دارد.
ترکاشوند بیان کرد: منشأ خشم از نگاه دين، شیطان، تکذیب شدن، تکبر، دنیاپرستی، حسادت، کینهتوزی، خودمحوری، نپذیرفتن سرنوشت، انتظار بیجا از دیگران، نیازمندی، حرص و نادانی است و برخی مكاتب روانشناسی نيز منشأ خشم را سرشت، ناکامی، تفسیر غلط و احساسات پنهان مانند آزرده شدن، حقارت، حرص و طمع، اضطراب، تنهایی، افسردگی، فشار روانی، ناکامی، حسادت، ترس و شرم میدانند.
وی تصریح کرد: منابع دينی و روانشناسی برای مقابله با خشم روشهای گوناگونی را پيشنهاد كردهاند. يكی از اين شيوهها مقابله رفتاری با خشم است. معمولا افراد اظهار میكنند كه متوجه خشمگين شدن خود نمیشوند يا زمانی متوجه خشم خود میشوند كه ديگر كار از كار گذشته است و آنها دست به رفتار پرخاشگرانه زدهاند و پس از آن تنها چيزی كه برايشان باقی مانده خسارت و پشيمانی است. به اين منظور افراد ابتدا بايد ياد بگيرند كه رفتارهای آنها زيربنای فيزيولوژيک و شناختی دارد، مانند عطسه كردن كه فرد با آگاهی از علائم و نشانههای آن، لحظاتی پيش از عطسه كردن متوجه آن میشود و مثلاً دست خود را جلوی دهانش میگيرد.
ترکاشوند افزود: پرخاشگری نيز علائم و نشانههايی دارد كه اگر فرد دقت كند، لحظاتی پيش از انجام رفتار پرخاشگرانه میتواند متوجه آنها شود و دريابد كه در حال خشمگين شدن و انجام رفتار پرخاشگرانه است. برای مثال میتوان به نشانههایی همچون داغ شدن، فشار دندانها روی هم، گرد شدن چشمها، نفس نفس زدن، افزایش ضربان قلب، نفستنگی، تهوع، سردرد، معده درد، عرق کردن، تیک، گرفتگی عضلات، گیجی و دلآشوبی اشاره کرد. اگر فرد چندبار پيش از خشمگين شدن و پس از آن به افكار و احساسات و حالات درونی و جسمی خود توجه كند، متوجه علائم خشم میشود و آرام آرام به اين مهارت دست پيدا میكند كه خشم خود را پيشبينی کنند.
مسئول کارگروه خانواده حوزه در پایان تصریح کرد: اكنون لازم است كه فرد با پيشبينی خشم و پرخاشگری خود يكی از اقداماتی را كه دين (ذکر خداوند، استعاذه، حوقله، دعا، وضو و غسل، یاد مرگ، تغییر وضعیت بدن، ترک موقعیت، سکوت، لمس کردن خویشاوندان، تحلُّم، سجده کردن) يا روانشناسی (تنفس دیافراگمی، خودگویی مثبت، رفتارهای مخالف مانند خنده، صحبت کردن با دیگری، پیادهروی، نوشتن گزارش خشم، نوشیدن یک لیوان آب خنک) توصيه كرده است انجام دهد تا خشم خود را مديريت کند و به آرامش بازگردد.
انتهای پیام