چرا خطاب‌های قرآن مذکر است؟
کد خبر: 4011588
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۱۵:۳۰
در جلسه کارگاهی «نسیم جان» مطرح شد؛

چرا خطاب‌های قرآن مذکر است؟

مدرس مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران با طرح این سؤال که چرا خطاب‌های قرآن مذکر است؟ گفت: حقیقت انسان نفحه روح الهی و نیز حقیقتی سرشتی و نه زن و نه مرد است. انسان با احیای این نفحه به کمال حقیقی خود نائل می‌شود و بسیاری از خطاب‌های قرآن مربوط به این موقعیت انسان است.

یاسر رضازادهبه گزارش خبرنگار ایکنا، سومین جلسه کارگاهی «آشنایی با ساختار وجودی انسان جهت نیل به تزکیه نفس با توجه به آیات و روایات» با عنوان «نسیمِ جان» با تدریس یاسر رضازاده، مدرس مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران، برگزار ‌شد.

در این جلسه که به صورت مجازی برگزار شد، رضازاده گفت: امیدوارم بحث امروز موجب شناخت هرچه بیشتر ما از خودمان و در نهایت تبدیل به ایمان و عمل صالح شود. وقتی در مورد انسان حرف زده می‌شود، منظورمان نفس است و وقتی در مورد نفس حرف می‌زنیم ترکیب از روح و جسم است و از زوایای مختلفی کتاب‌ها و نگاه‌های متعددی به بحث خودشناسی وجود دارد. بهترین و مشهورترین آن مباحث مربوط به معرفت نفس مانند کتاب آیت‌الله حسن‌زاده آملی یا کتاب‌هایی درباره انسان‌شناسی است.

وی با بیان اینکه اگر این انسان‌شناسی را در بُعد اخلاق و صفات بررسی کنیم، زیباترین کلماتی که در این حوزه وجود دارد کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره) است، گفت: خیلی از کتاب‌ها نیز در سبک فضای غرب نوشته ‌شده است. عمده سبک کتاب‌های غربی در حوزه رفتار هستند. وقتی ما در مورد انسان حرف می‌زنیم، ابعاد اخلاق، عقیده و رفتار قابل بررسی است. کتاب‌های غربی بار رفتاری و تکنیکی بالاتری دارند، ولی در کتاب‌های مذهبی و دینی ما حوزه مربوط به عقیده و اخلاق بیشتر از رفتار و تکنیک پرداخته شده است. البته وقتی کتاب غربی‌ها را می‌خوانیم، باید بدانیم بعضی از نویسندگان آن‌ها اعتقادی به معاد یا روح ندارند.

مدرس مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران گفت: وقتی در مورد نفس حرف می‌زنیم، در آیات متعددی کلمه نفس آمده است. یکی از مدل‌هایی که در حوزه معرفت نفس و انسان‌شناسی وجود دارد، کتابی است با عنوان ساختار وجودی انسان که در مجموعه‌ای که ما هستیم نوشته شده است. این نوع کتاب‌ها یک نوع نگاه یا زاویه یا منظر از مباحث مربوط به معرفت نفس است. وقتی ما این کتاب را می‌خوانیم با توجه به نوع شغل و فضای کاری‌مان و ارتباط با دانش‌آموزان خیلی با دوره‌های رشد و سیر رشد انسان و اینکه چگونه می‌توانیم از ابزار مختلف در نظام تعلیم و تزکیه استفاده کنیم ارتباط دارد. این کتاب بر مبنای ساختار وجودی انسان یعنی ساختار رشد نوشته شده که چه غایت و اتفاقی برای ۷ سال اول و ۷ سال دوم و سوم می‌افتد و ضعف و قوت‌های مربوط به این دوره چیست.

وی در پاسخ به سؤال یکی از حاضران درباره تفاوت روح و نفس، اظهار کرد: روح مجرد است مجرد نه در مقابل تأهل! اینجا مجرد یعنی عدم وابستگی به زمان و مکان وقتی در مورد تجرد حرف می‌زنیم مثلاً می‌گوییم علم مجرد است و مجرد یعنی چه؟ چیزی که وابستگی به زمان و مکان نداشته باشد از آن تعبیر به مجرد می‌کنند. روایات زیادی درباره علم مستقر و مستودع دارد، روح مجرد است، وابستگی به زمان و مکان ندارد ولی وقتی درباره نفس حرف می‌زنیم درباره ترکیبی از روح به اضافه قالب بدن است.

رضازاده بیان کرد: نفس اصالتاً مجرد ولی فعلاً مادی است، یعنی با ابزار کار می‌کند، آنکه ذاتاً مجرد است و فعلاً هم مجرد است و با ابزار کار نمی‌کند. مثلاً نفس وقتی می‌خواهد کار کند چون می‌خواهد ببیند، چشم و گوش می‌خواهد. بخواهد در درون تصمیماتی بگیرد، اعصاب را به کار می‌برد؛ غرض این است که ما ادراک داریم. انسان ادراک می‌کند. ادراک کار عصب نیست. حادثه‌ای که یک سال قبل اتفاق افتاد و حادثه‌ای که در قیامت باید اتفاق بیفتد، هیچ کدام الان موجود نیستند؛ اما نفس هر دو را ادراک و داوری می‌کند. اعصاب و ذرات مغز بالعرض تحت تأثیر قرار می‌گیرند نه بالذات. پس نفسی که من و شما از آن حرف می‌زنیم دستی در قالب بدن و با این ابزار سر و کار دارد. وقتی ابزار را از او بگیرند، دیگر درک نمی‌کند. اگر دست و پای من و شما را ببرند، ادراکمان قطع می‌شود. اگر نفسی که من و شما از آن حرف می‌زنیم به مرحله عقل برسد، نیازی به بدن ندارد. مادامی که نفس هست می‌توان در ذرات مغز و اعصاب او اثر کرد و این عصب و عضو و ابزار را که از او بگیرند او نمی‌تواند کاری کند، مگر اینکه به مرحله عقل تام برسد که ادراکاتش دیگر نیازی به حس و تجربه ندارد. مثلاً هنگام خواب اتفاقاتی برای من و شما می‌افتد. وقتی ما می‌خوابیم یک بدن مادی و فیزیکی داریم و حتماً خواب هم دیده‌ایم. بدنی می‌بینیم که در آن جسم است. گاهی خودتان را ۳۶۰ درجه خواب می‌بینید. یعنی پشت سرتان را هم می‌بینید. پس ما یک جسم مثالی داریم. یک چیزی هم داریم که مثلاً اینجا اسمش را بگذاریم روح یا عقل تام. در لایه سوم (عقل تام) شما بدون چشم می‌بینید و بدون گوش می‌شنوید.

وی با بیان اینکه از نفس تعبیر به ذات تشخص‌یافته می‌کنند، گفت: دستگاهی که در آن دستگاه فطرت را تعریف می‌کنیم متفاوت است. اگر چیزی مؤلفه‌های زیادی دارد، به طوری که ارتباط نظام‌مند بین مؤلفه‌های آن موضوع وجود داشته باشد، ما از این ارتباط نظام‌مند به ساختار تعبیر می‌کنیم. کارکردش این است که وقتی درباره انسان حرف می‌زنیم، این مؤلفه‌ها را هم جدا و هم مرتبط با هم مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد. مثلاً وقتی ما به یک انسان نگاه می‌کنیم، دارای مؤلفه‌ای به نام حس است. بعد دارای قوه خیال یا قوه تصویرپردازی و توانی است که می‌تواند ارتباط بین تصاویر را ایجاد کند که از آن تعبیر به وهم می‌شود و می‌تواند این‌ها را در محلی دریافت کند که از آن تعبیر به قلب می‌شود. سپس این‌ها را در جایی مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهد که از آن تعبیر به عقل می‌شود. خروجی قلب و عقل نوع یا انواعی از علم را تولید می‌کند. آن علم زمینه‌ساز تحقق ایمان و ایمان زمینه‌ساز بروز عمل است.

وی ادامه داد: ویژگی یک تدریس خوب این است که کمی ابهامات را رفع و به همان اندازه هم سؤال ایجاد کند تا افراد به دنبال بحث بروند. حقیقت انسان نه مذکر است نه مؤنث. حقیقت یا روح انسان، آن بخشی از نفس که از آن تعبیر به روح می‌کنیم، نه مذکر است و نه مؤنث. لذا هیچ کمال علمی مختص به مرد یا زن نیست. یعنی هر کمالی که در عالم وجود دارد؛ هم زن می‌تواند به آن برسد و هم مرد. زن و مرد بودن فقط نقش است. اگر کسی نقشش را درست ایفا کند به چه چیزی می‌رسد؟ به آن کمال می‌رسد. حقیقت انسان نفحه روح الهی است و این نفحه حقیقتی مجرب و سرشتی است که نه زن است و نه مرد. انسان با احیای این نفحه به کمال حقیقی خود نائل می‌شود. بسیاری از خطاب‌های قرآن، مربوط به این موقعیت انسان است بعضی‌ها می‌گویند چرا خطاب‌های قرآن مذکر است. خطاب به مردهاست. چرا به بانوان توجه نکرده، اینطور نیست و در آن انسانیت انسان بدون در نظر گرفتن زن و مرد بودن مورد نظر است.

قرب و فراق؛ بالاترین مرتبه بهشت و جهنم

رضازاده با بیان اینکه بالاترین مرتبه بهشت و بالاترین مرتبه عذاب قرب و فراق است، گفت: بالاخره ما زن و مرد بودنمان دست خودمان نیست. در ساختار وجودی انسان، که مرکب از جسم و جان اوست، قوایی به عنوان گیرنده عمل می‌کند که منجر به علم ادراک می‌شود.

وی اظهار کرد: اگر خواستید کسی را هدایت کنید، کاری کنید که قوه تفکر و تذکر در او فعال شود. بهترین سیستم‌های هدایت این گونه هستند که از پایین به بالاست یا از بالا به پایین. به آن نظامی که باعث می‌شود انسان ارتباط از مُلک به ملکوت را بفهمد تفکر می‌گویند. جریان سیستمی که از بالا به پایین است ذکر نامیده می‌شود.

انتهای پیام
captcha