تشریح راهی برای اینکه بدانیم در چه مرحله معنوی هستیم
کد خبر: 4013995
تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۵
در جلسه کارگاهی «نسیم جان» مطرح شد؛

تشریح راهی برای اینکه بدانیم در چه مرحله معنوی هستیم

عضو علمی مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران با بیان اینکه بر مبنای مراحل تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر که در تسبیحات حضرت زهرا(س) است، می‌توان مرحله معنوی خود را دانست، به تشریح این مراحل پرداخت.

یاسر رضازادهبه گزارش ایکنا، چهارمین جلسه کارگاهی «آشنایی با ساختار وجودی انسان جهت نیل به تزکیه نفس با توجه به آیات و روایات» با عنوان «نسیمِ جان» با تدریس یاسر رضازاده، مدرس مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران، برگزار ‌شد.

در این جلسه که به صورت مجازی برگزار شد، رضازاده با اشاره به بحث جلسات گذشته، گفت: بحث ما به عنوان مباحث مربوط به خودشناسی بود. ما یک تعریف از خودشناسی ارائه کردیم. گفتیم وقتی ما در مورد خود حرف می‌زنیم، بعضی‌ها تعبیر به (انا) می‌کنند یا تعبیر به نفس می‌کنند. بعد به انواع رویکردهایی که در مورد نفس و انواع کتاب‌هایی که در حوزه انسان‌شناسی و معرفت نفس وجود دارد، پرداختیم. یکی از کتاب‌هایی که در این رویکرد و در این زاویه یا نگاه وجود دارد، کتاب آشنایی با ساختار وجودی انسان است.


بیشتر بخوانید:


دو غایت علمی و عملی برای انسان بر اساس آیات قرآن

وی افزود: بین رفتار و باور و دانسته‌های ما رابطه وجود دارد، غایت آفرینش نیز «لیعبدون و لیعلمون» است، براساس آیات قرآن برای انسان دو غایت وجود دارد؛ یک غایت علمی و عملی. حقیقت انسان بسیط است؛ یعنی قابل جزء شدن نیست و مرکب نیست. حقیقت انسان روح است، حقیقت انسان نه زن و نه مرد است، روح جنسیت ندارد، اگر در مورد جنسیت حرف می‌زنیم، حتماً در مورد نقش‌ها سخن می‌گوییم. انسانی که ما از آن حرف می‌زنیم دو بخش جسم و روح دارد، در این انسان قوایی عین گیرنده عمل می‌کنند و در این نوع سیستم بین گیرنده و خروجی و سیستم ابراز هم حتماً رابطه وجود دارد.

رضازاده با بیان اینکه سبک قرآن در هدایت انسان این است که تفکر و تعقل او فعال شود، بیان کرد: به برکت تعقل سیستم ذکر فعال می‌شود. وقتی بررسی می‌کنیم می‌بینیم که بین علم و عمل انسان حتماً رابطه وجود دارد، در عالم یکسری حقایق ثابتی وجود دارد. اگر کسی بخواد هدایت شود هدایت و ضلالت حتماً طبق قانون انجام می‌شود، درک نادرستی از «يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ؛ هر كس را بخواهد بى‏‌راه مى‏‌گذارد و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مى‌‏نمايد»، (ابراهیم/4) وجود دارد، فکر می‌کنند که خدا به صورت دلخواه عمل می‌کند و فکر می‌کنند خدا هر کسی را که بخواهد هدایت می‌کند، در صورتی که منظور از این آیه این است که در هدایت و ضلالت قانون وجود دارد و طبق آن قوانین هدایت و ضلالت اتفاق می‌افتد، لذا لازم است که انسان آن قوانین و حقایق را بشناسد تا بتواند در زندگی به موفقیت مربوط و لازم دست پیدا کند؛ لذا جایگاه علم و ادراک بسیار برای ما مهم است.

عضو علمی مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران، مبنای درجات انسان را در روز قیامت بر اساس علم دانست و گفت: درجات انسان اندازه علمی است که دریافت می‌کنند. در فعال شدن علم دو رویکرد وجود دارد؛ یک رویکرد اینکه انسان را به صورت یک ظرف خالی و تهی در نظر می‌گیرند و یک رویکرد اینکه حقایق بسیاری در وجود انسان وجود دارد، حداقل اینکه حقایقی درباره دین و معنویت، توحید و معاد در درون انسان وجود دارد؛ لذا آن چیزی که در سیستم دینی اتفاق می‌افتد، این است که ما باید یادآوری کنیم که سیستم و سبک دین و آموزش چیست، تذکر و فعال کردن سیستم ذکر یعنی در حقیقت به یاد می‌آورید که ما یک ظرف تهی نیستیم.

چه محدوده‌ای از خداوند را می‌شود شناخت؟

رضازاده با بیان اینکه با وجود اینکه شناخت خداوند بدیهی است، معرفت خالصانه و توحیدی از او در رأس همه تحولات انسان است، عنوان کرد: حاصل از آفرینش چیست؟ قصد آفرینش چیست؟ چرا آفرینش ایجاد شده؟ همه به‌خاطر اینکه انسان بتواند به مقام شناخت و معرفت خدا برسد. لذا در خطبه مشهور حضرت علی(ع) اولین کاری که انسان باید انجام دهد، معرفت به خداست. چه محدوده‌ای از خداوند را می‌شود شناخت؟ دامنه شناخت چقدر است؟ آیا ذات خداوند را می‌شود شناخت؟ آیا می‌شود صفات خداوند ر‌ا شناخت؟ یا فقط در حوزه افعال است؟

وی ادامه داد: اگر مثلاً فهمیدیم این شناخت در حوزه دایره افعال است، آن وقت نسبت آن با زندگی ما چیست؟ یکی از مشکلاتی که معلم‌ها دارند، این است که همه می‌گویند خدا را قبول داریم،  این جمله از متشابه‌ترین جملاتی است که افراد می‌گویند. علتش این است که شناخت خداوند، صفر و یک نیست. برعکس! شناخت خداوند، مثلا صفر تا صد است. من و شما شاید خدا را به اندازه 10 تا بشناسیم و تاثیر آن 10 تا را در زندگی ببینیم. پس اگر کسی بگوید من خدا را قبول دارم و یا یک عده هستند خدا را قبول دارند، چرا زندگی‌شان این شکلی است. حالا صفر تا صد را بکنید مثلاً صفر تا میلیون، تا تمایز خودش را بتواند نشان دهد. کسی از صفر تا میلیون به اندازه 10 تا علم دارد. اندازه 10 تا شناخت دارد. ببینید هر عملی نیروی f تولید می‌کند در فیزیک، نیروی f تولید می‌کند که به واسطه آن چه انجام می‌شود؟ عمل انجام می‌شود. ((w=f*d)، w=کار، f=نیرو، d=جابه‌جایی)، 10 تا علم، 10 نیوتون عمل تولید می‌کند. پس اگر کسی بگوید من خدا را می‌شناسم، اما چرا در همه ابعاد زندگی‌اش نیست؟

رضازاده ادامه داد: یکی از دانش‌آموزان در کلاس من مسئله‌ای مطرح کرد، گفت من به خدا اعتقاد دارم، اما اینکه من چه بخورم، چه بپوشم، به خدا چه ارتباطی دارد؟ گفتم: این چه خداییست که نه به خوردنت کار دارد؛ نه به خوابیدنت کار دارد؛ نه به ازدواجت کار دارد؛ نه به عزا کار دارد، نه به عروسی کار دارد؛ نه به اقتصاد کار دارد، نه به سیاست کار دارد؛ تو اعتقاد داشته باشی یا نداشته باشی چه فرقی می‌کند؟ تو باید بگویی خدا هست! اگر خدا هست، این عمل در این لحظه من، چه نسبتی با خدا دارد؟ بله ما خدا را قبول داریم و خیلی هم باور داریم، ولی این باور چون تفصیل پیدا نکرده؛ به اقتصاد ما ربطی ندارد؛ به سیاست ما ربطی ندارد؛ به آموزش و پرورش ما ربطی ندارد. به عزای ما ربطی ندارد، به عروسی ما ربطی ندارد، به سیاست ما ربطی ندارد؛ به اقتصاد ما ربطی ندارد. به هیچ چیزی ربط ندارد. حالا اعتقاد داشته باشیم یا نداشته باشیم چه فرقی می‌کند. یک مورد بود، ازدواج کرده بودند پسر می‌گفت من این بنده خدا را، خیلی دوستش دارم، خیلی زیاد. ولی نمی‌دانم چرا حرف من را گوش نمی‌دهد. به جای اینکه بگوید، من خیلی دوستش دارم، پس هر چه می‌گوید گوش می‌دهم.

مدرس مدرسه دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران گفت: خدا را چطور می‌شود شناخت؟ یکی از جالب‌ترین چیزهایی که درباره شناخت خدا وجود دارد که شما می‌توانید بر مبنای آن مرحله معنوی خودتان را همین الان در بیاورید، سیستم تسبیحات حضرت زهرا(س) است. سبحان‌الله مرحله تسبیح، الحمد لله مرحله تحمید است، لا اله الا الله مرحله تهلیل و الله اکبر  مرحله تکبیر است‌. گاهی وقت‌ها شناخت ما تسبیحی است گاهی شناخت ما تحمیدی است گاهی شناخت ما تهلیلی است و گاهی شناخت ما تکبیری است، سبح یعنی چه؟ پاک و منزه، سبحان‌الله یعنی خداوند پاک و منزه است. تقریباً ۹۹ درصد آدم‌هایی که در زندگی‌ام دیده‌ام، این طوری هستند که ناخواسته با خدا درگیری دارند. خدایا ما چرا اینجا به دنیا آمده‌ایم؟ چرا پدرم استاد دانشگاه نیست؟ چرا ما پولدار نیستیم؟ چرا ما ایران به دنیا آمده‌ایم؟ چرا ما مرد یا زن هستیم؟ و ...  ریشه این جمله در این است که خدایا واقعاً نمی‌دانستی! انگار خداوند غفلت کرد، لذا نوع افرادی که در جامعه زندگی می‌کنند، حسشان به خدا چه است؟ هنوز برایشان حل نشده است که خداوند این بدی‌ها را ندارد. در مرحله چه هستند؟ تسبیح هستند، البته خود تسبیح را ما دسته‌بندی می‌کنیم‌. تسبیح تسبیح، تسبیح حمدی، انواع این‌ها را در هم ضرب می‌کنیم.

وی افزود: حمد یعنی چه؟ یک سؤال می‌پرسم، دوست داشتید خدا چگونه باشد؟ مثلاً می‌گویند همیشه دعا را اجابت کند. تا حالا دیده‌اید؟ خدا همیشه دعا را اجابت کند؟ خیر. اصلاً خدا اینطور است؟ نه. اینطور نیست اصلاً. حمد یعنی چه؟ دیدن زیبایی‌ها. در یک افق نگاهی قرار داری که وقتی نگاه می‌کنی، می‌بینی نه تنها خدا عیب و ایراد ندارد، بلکه خیلی زیباست. خیلی دوست داشتنی است، همه چیزش روی حساب و کتاب است، خیلی کم پیدا می‌شود آدمی در این افق قرار داشته باشد. «لا اله اله الله» یعنی چه؟ یعنی هیچ کس دیگری، دیگر مثل تو نیست، «لا اله الا هو». یعنی گشتم هیچ کس بهتر از تو نیست، چرا بهتر از تو نیست؟ چون تو این ایرادها را نداری، این خوبی‌ها را داری. یعنی بعد از تسبیح و تحمید وارد تهلیل می‌شود. نوعاً اینطور است که زندگی پر از الهه‌های مختلف است، اگر کسی این مرحله را طی کرد، به مرحله تکبیر می‌رسد، الله اکبر از این وصفی که ما انجام دادیم. تا امروز فکر می‌کردیم خدا آنقدر خوب است، ولی فردا می‌فهمیم که نه! دو قدر مهربان است، پس فردا می‌فهمیم سه قدر، پس این جمله آقای بهاءالدینی که فرمودند: عمیق‌ترین حرف عالم این است که بگویی خدا هست، علتش این است که این شناخت خدا و این هستِ خدا است که ما داریم از آن حرف می‌زنیم، یک سیر است، یک خط بسیار طولانی است که دارد این سیر از زندگی انجام می‌شود. لذا شما وقتی زندگی می‌کنید، برگردید و ببینید خدایی که شما به او فکر می‌کنید و به او اعتقاد دارید، در چه مرحله‌ای است؟ با این مراحل انسان می‌تواند درجه معنوی خودش را بفهمد که در چه وضعیتی و در چه جایگاهی قرار دارد.

تسبیح و حمد دو بال شناخت هستند

رضازاده با بیان اینکه نوعاً تسبیح و حمد دو بال شناخت هستند، اظهار کرد: من می‌خواهم به خدا نزدیک شوم، یعنی چه؟ آیا خدا از ما فاصله دارد یا ما از خدا فاصله داریم؟ این دو سؤال خیلی با هم فرق دارند. خدا که از ما فاصله ندارد، «وَهُوَ مَعَكُمْ؛ او با شماست»، (حدید/4) ولی ما از خدا دوریم، بخاطر همین در هر کاری نیت می‌کنیم. نیت یعنی چه؟ این کار را انجام می‌دهم «قربة الی الله»، یعنی من دور هستم .منظور از دوری عدم شناخت خداست، عدم معرفت به خداست و این معرفت اسم‌های گوناگونی دارد.

مهم‌ترین کار انسان درک وجه‌الله است

وی عنوان کرد: اینکه خدا به ما نزدیک است، هیچ فضلی برای ما حساب نمی‌شود، این فضل برای خداست. خدا به ما نزدیک است، اما ما از خدا دور هستیم، پس ما باید به خدا نزدیک شویم. چون ما شناختمان از خدا درست نیست؛ می‌پرسیم که خدا بعد از اتمام دنیا چه می‌کند؟ جواب این است؛ خدا اولش مساوی آخرش است، برای خدا واژه‌ای به نام قبل و بعد و الان وجود ندارد، برای انسان وجود دارد، اما برای خدا چنین نیست. خدا ظاهرش مساوی باطنش است. لذا مهم‌ترین کاری که انسان باید انجام دهد، درک وجه الله است. درک وجه الله یعنی چه؟ همه من و شما یک قلبی داریم که شبیه دیش عمل می‌کند. دیش ماهواره به هر سمتی که باشد، امواج را از همان سمت دریافت می‌کند. آن کاری که انسان باید انجام دهد و از انسان انتظار می‌رود، فقط این است که سمت و سوی قلبش به سمت خدا باشد. کافی است در هر چیزی وجه ما به سمت خدا باشد. اگر اینگونه باشد عمل اصلاح می‌شود، عمل اصلاح شد، حال آدم خوب می‌شود. شما می‌روید حرم امام رضا(ع) حالتان خوب می‌شود. چرا حالتان خوب می‌شود؟ چون ورودی تغییر می‌کند. به محض اینکه ورودی تغییر کرد، یعنی علم تغییر کرد، عمل و رفتارتان هم تغییر می‌کند. رفتار که تغییر کرد، حالتان خوب می‌شود. اگر این حال استمرار داشته باشد، صفاتتان تغییر می‌کند، اگر صفاتتان تغییر کرد «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ؛ بگو هركس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مى‌كند»، (اسراء/84) شاکله و آن چیزی که از آن تعبیر به ذات می‌کنیم، تغییر می‌کند.

انتهای پیام
captcha