
به گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «آدم خوبه» دومین جلد از مجموعه «محور مقدس» به قلم علیرضا مؤذن و منتشره از کتاب نیستان است.
این مجلد که در پی اثبات محوریت امام در دین به نگارش درآمده است، به موضوعاتی همچون مأموریتی سخت برای نگارنده، مأموریتی ساده برای نگارنده، بیگ سوپر آدم خوبه در گذشته تاریخ، همسایه خوب قرن دومی، حسودهای منافق، جد نحیف بنی اسرائیلی، جد آسیبدیده بنی اسرائیلی، خاندان خوبه بنی اسرائیلی، و اینک تصویری از پیروزی نهایی، سزای سنگین سرکشی و خودآزمایی و تحلیل بیشتر اختصاص دارد.
نویسنده در جلد دوم با محکمات آیات و متواترات روایات، ایده «اماممحوری» را اثبات کرده و روشن شده که جریانهای احکاممحور و اخلاقمحور تنها ادعای این مفاهیم مقدس را دارند. در واقع آنها، نه احکاممحورند و نه اخلاقمحور که اگر چنین بودند، با حجت عقل و نقل، باید بر پای حجت برگزیده خدا بوسه میزدند.
سادهسازی مفاهیم پیچیده علمی
پیشنیازهای مناسب برای فهم دقیق این جلد، خواندن جلد نخست و همچنین کتابهای دیگری مانند «عجیب نیست»، «دین با محوریت سرنگ» و «دین با محوریت فشنگ» است.
زندگی در عصر جدید تحولات زیادی در پی داشته و پرسشهای تازهای را شکل داده است. شبهات دینی و اعتقادی زیادی مطرح و در رسانهها پخش شدهاند و فضای امروز نیازمند تبیین جدیدی از این پرسشهاست که در مجموعه محور مقدس به خوبی به آنها پرداخته شده است. در واقع نویسنده تلاش کرده با سادهسازی مفاهیم پیچیده علمی و استفاده از قالب داستانی و تصاویر کاریکاتوری و طنز، مهمترین مباحث اعتقادی را به گونهای مطرح کند که به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کند و برایش درونی شود.
برشی از کتاب
در بخشی از کتاب آمده است: بسیار خوشحالیم که در گذشته تاریخ، برخی از پیروان و یاران دانشمند و دقیق حضرات معصومین(ع) با اجداد نمادین آدم خوبه مواجه شده و در گفتوگو با اهل بیت(ع) با ترسیم شخصیتهای ایشان، کار را برای امروز ما ساده کردهاند. توصیفها و گزارههای مهمی که اکنون در موضوع نزاع، برای ما کاملاً راهگشاست. یعنی برای رسیدن به پاسخ و صدور یک کارنامه دقیق برای امثال آدم خوبه، باید روایات و گزارههایی را بررسی و انتخاب کرد که در آن تقابل دو جریان اصطلاحی اخلاقمحوری و احکاممحوری با اماممحوری آشکارا دیده میشود. یعنی باید در این گزارهها، شبیهسازی تاریخی آدم خوبه شکل گرفته باشد.
نکته جالب توجه در این ماجراها، پرسش و پاسخها، آن است که مضمون این گزارهها آنقدر محکم و پرانرژی است که جای هرگونه استبعاد را در ذهن مخاطب از بین میبرد. گویا اولیای دین میدیدند و پیشبینی میکردند که همواره افرادی احکاممحور یا اخلاقمحور در میان آدمیان خواهند بود که پذیرفتن دیدگاه اماممحور برای آنها سنگین و بعید است؛ از این رو در نوع این عبارات، برای تأکید بر موضوع، از قسمهای سنگین و عبارات آتشین استفاده شده است.
یکی از اجداد ژنریک آدم خوبه در قرن دوم هجری، همسایه جناب میسره از پیروان امام صادق(ع) بود. او عاشق قرائت قرآن و صدای ختم قرآنش نیز همواره بلند بود. اگر هم قرآن تلاوت نمیکرد، به شکلهای گوناگون مشغول تسبیح و تقدیس الهی بود. او مثل آدم خوبه به سفرهای خارجی نمیرفت، ولی مثل او، همه برایش کف مرتب میزدند. میسره شنیده بود که او ناصبی است؛ یعنی با اهل بیت(ع) دشمن است. ولی این دشمنی به شکلی نبود که در ظاهر معلوم باشد. از هر کس هم که میپرسید آنچنان خویشتنداری او برایش پررنگ، آشکار و جلوهگر بود که میگفتند: فلانی؟ همسایه خوبه؟ اون آنقدر باتقواست که ما تا به حال هیچ کار خلاف و حرامی از او ندیدیم.
پرسش امروز ما، تکرار پرسش میسره در آن روز بود. میسره، جلد اول کتاب محور مقدس را نخوانده بود. ولی به خوبی میدانست که ملاک و میزان را باید از حجت الهی به دست آورد تا از شرایط این همسایه، در داوری الهی باخبر شود. از این رو خدمت امام صادق(ع) رسید و به نیابت از همه ما گفت: فدایت شوم، همسایهای دارم که در پنهان و آشکار چنین شرایطی دارد. میگویند ناصبی است. امام بلافاصله شاخص اصلی یعنی قبول ولایت و محبت اهل بیت(ع) را مطرح کردند. در حقیقت امام(ع) میخواستند به او و همچنین به ما ماهیگیری یاد دهند؛ آیا او هم به مانند تو است؟ به آنچه بدان معتقدی، اعتقاد دارد؟ پاسخ میسره روشن بود! او نمیدانست.
سال بعد، میسره به حج رفت. آنجا بود که دریافت همسایه خوبه تست اصلی را پاس نمیکند و با او هماعتقاد نیست. بار دیگر، خدمت امام صادق(ع) مشرف میشود و خبر وضعیت آن مرد را به امام میدهد. امام همانند سال گذشته، بار دیگر بر اصل اساسی ارزش و شرط قبولی اعمال از دیدگاه الهی، پافشاری میکنند و میپرسند: آیا به آنچه تو معتقدی، او هم معتقد است؟ این بار میسره به روشنی و خیلی شفاف، پاسخ منفی داد. امام فرمود:ای میسره! کدام قطعه از زمین شکوه و احترام بیشتری دارد؟ میسره پاسخ داد: «خدا و پیامبرش و فرزند پیامبر خدا داناترند.»
ختم قرآن و تسبیح و دوری از گناهان و همه اینها ذرهای فایده ندارد. حضرت سوگند و قسم جلاله میخورند: ولله سوگند، اگر خداوند بندهای را عمر طولانی دهد و او میان رکن و مقام، خداوند را هزار سال عبادت کند و سپس میان قبر و منبر پیامبر خدا(ص)، خداوند را هزار سال دیگر عبادت کند، سپس همانگونه که قوچی زیبا را سر ببرند، او را در بسترش مظلومانه سر ببرند، سپس خداوند را بدون قبول ولایت ما ملاقات کند، سزاوار است که خداوند او را با صورت در آتش دوزخ بیفکند.
روایاتی از این دست در کتابهای معتبر دینی فراوان است و برخی از آنها در جلد دوم کتاب محور مقدس بیان شده است.
انتهای پیام