به گزارش ایکنا از اردبیل، فصول سال به ویژه پاییز و زمستان در تفکر مردمان ساکن در شمال غرب کشور از جمله استان اردبیل تعاریف ویژه دارد و هر کدام از تقسیمبندیهایی که در این منطقه برای فصول سال قائل شدهاند به اسطورهها و افسانههایی گرهخورده که خود بازگوی غنای عقاید و آداب و رسوم متداول در این منطقه است.
زمستانهای سرد اردبیل که در گذشته با بارشهای چند متری برف همراه بود، موجب شده بود برای تلطیف سختی و سردی زمستان تعاریفی برای ماههای سال مطرح شود، تعاریفی که کهنسالان معتقدند همه با الهامگیری از طبیعت بوده و همواره با روح و روان آدمی آمیخته است.
در این استان فصل زمستان از یک تقسیمبندی منظم و زیبا برخوردار بوده و عمدتا مردم این خطه زمستان را به مراحل کلوز(چله بزرگ)، چارچار یا کرد اوغلی(چله کوچک یا چله بئچه)، کولاک پیرزن(قاری ننه نین دوهسینین قیزماسی) تقسیمبندی میکنند.
در تقویم فولکلور اردبیل ۱۷ روز از پاییز مانده کلوز آغاز میشد و در واقع با کلوز گفته میشد که زمستان آغاز میشود و مردم این دیار معتقدند که هفده روز مانده به فصل دیگر، شروع فصل جدید است، به عنوان مثال هفده روز مانده به زمستان "کلوز" و هفده روز مانده به فصل بهار "وعده یئلی" آغاز میشود.
در گذشته در بین اهالی این خطه ضربالمثل و اشعاری عامیانه رواج داشت که برخیها در خصوص ایام کلوز اینگونه میگفتند «کلوزده باغلیان، وعده یئلینده آچار» و یا «کلوز گیردی قیش گیردی، کلوز چیخدی قیش چیخدی» و اگر سیری در آئین و سنن این خطه در مناسبتهای مختلفی داشته باشیم نظیر این اشعار بیشتر به چشم خواهد خورد.
تا سالهای نه چندان دور اغلب روزهای پاییزی در استان اردبیل برف میبارید، به ویژه برفی که آذر ماه بر زمین مینشست دیگر به ندرت آب میشد و مردم بر این باور بودند که با آغاز کلوز، زمین دیگر کاملا سرد شده و برفی که در این روزها ببارد، تا چند هفته اول بهار در زمین ماندگار خواهد بود.
چهار روز از پاییز و چهار روز از زمستان بادهای «گرمیج» وزیدن میگیرد و برفی آبکی از آسمان فرو میبارد.
فاصله زمانی چهار روز از پاییز تا چهار روز از زمستان به «چارچار یا خدر» شهرت دارد که در این ایام زنان کدبانو مشغول به پختن قاووت میشوند.
قاووت، چنانچه از نامش پیداست غذایی قوت بخش بوده که سرشار از ویتامینها و املاح هستند.
ترکیب اصلی قاووت را دانههای گندم، شاهدانه، عدس، نخود، کنجد و سنجد بدون پوست و هسته تشکیل میدهد.
در گذشته زنان با همراهی و همکاری همسایهها یا اقوام تمامی این دانههای خوراکی را خریداری میکردند و بعد از شستشو بر روی ساج به روش بودادن میپختند.
معمولاً قاشق چوبی یا دسته جاروی مخصوصی برای هم زدن دانهها بر روی آتش به کار گرفته میشد و بعد از بودادن و پخت مغز دانه قسمت اصلی تهیه خوراکی آغاز میشد، که زنان در این مرحله دانه بوداده را در آسیابهای سنگی آسیاب میکنند.
این خوراکی را میتوان با شیره انگور، شکر آب شده، آب یا شیر به صورت خمیری و یا با اضافه کردن شکر به صورت خشک و پودری مصرف کرد.
بعد از آسیاب کردن این مخلوط پودر حاصله الک میشود و در هنگام الک کردن دعاها و حاجتهایی که قصد تهیه این خوراکی را به دنبال داشته خوانده میشود.
مخلوط قاووت به دلیل اینکه مواد تشکیل دهنده آن دانههای مقوی خوراکی، سرشار از ویتامینها و مواد مغذی است، در گذشته نیز برای تقویت بنیه کودک و بزرگسال از این خوراکی استفاده میکردند.
تهیه این خوراکی معمولاً با یک نذر همراه است و فردی که این خوراکی را به مقدار زیاد میپزد معمولاً طی مراسمی اهالی خانواده و اقوام نزدیک را به یک شام دعوت کرده و بعد از تهیه خوراکی قاووت را در بشقابهایی ریخته به مانند نذر به درب خانهها میبرند.
باباصفری در کتاب «اردبیل در گذرگاه تاریخ» در این خصوص نوشته است؛ «قدمای این دیار تصور میکردند که حضرت خضر پیامبر که به زعم متشرعین آخرین فرد انسانی خواهد بود که تا قبل از دمیدن صور اسرافیل زنده خواهد ماند، در شبهای زمستان به همه خانوادهها سر میزند و قاووت را تبرک میکند. از این رو آنها قاووت را در مجمع یا سینی میریختند و آن را در گوشهای گذاشته میخوابیدند و، چون صبح از خواب بر میخواستند برای تماشای جای قمچی حضرت خضر به طرف سینی قاووت میرفتند».
درست به مانند برفهای دانهدرشتی که از آسمان الک میشود قاووت الک میشد و هر کس نذری داشت مشخص میکرد تا چند سال آینده قرار است تهیه و پخش این خوراکی را ادامه دهد، فلذا اگر به خواسته خود میرسید به عهد خود وفا میکرد.
گفتنی است؛ این نذر در کتب مختلف تاریخی ذکر شده و علامت حضرت خضر بر روی پودر قاووت به منزله پذیرش نذر صاحب نذر قلمداد میشد، اگر علامت و یا خطی بر روی قاووت مشاهده میشد فرد قاووت را در بشقابهای کوچکی ریخته و به درب خانهها به عنوان احسان میبرد.
انتهای پیام