حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل، در گفتوگو با ایکنا درباره ارزیابی خود از عملکرد صد روزه دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی گفت: یکی از مهمترین حوزههایی که در کشور نیاز به بازتعریف داشته و دارد بحث ریلگذاری در عرصه سیاست خارجی است. در هشت سال گذشته دیپلماسی منطقهای و دیپلماسی اقتصادی تا حدود زیادی فراموش شد و دیپلماسی فرامنطقهای یا دیپلماسی برجامی یا دیپلماسی اروپایی در دستور کار قرار گرفت. نتیجه و ثمره این دیپلماسی هم این شد که برجام به مثابه یک محصول مشترک دیپلماتیک بین ایران و 1+5 متأسفانه به نقطه ثقل اقتصاد و سیاست خارجی کشور تبدیل شد و بعد هم که برجام که با بدعهدی ذاتی و خروج آمریکا به نوعی از بین رفت، شاهد بروز معضلات معیشتی و اقتصادی و سیاست خارجی بودیم.
وی افزود: دولت سیزدهم در طی این صد روز کار خود را با یک ریل گذاری جدید شروع کرد. تمایل دولت برای مذاکره با همسایگان به صورت خاص و تقویت دیپلماسی منطقهای واقعا مشهود است به نحوی که این مسئله در مذاکره با برخی کشورهای همسایه متخاصم مانند عربستان و امارات متحده عربی دیده میشود.
غفاری اظهار کرد: مسئله دیگر اینکه دولت در عرصه سیاست خارجی سعی دارد برای هر پدیده یک پیوست اقتصادی تعریف کند که همان دیپلماسی اقتصادی است و نمونه آن تلاش دولت برای عضویت در سازمانهای بینالمللی مانند سازمان شانگهای و تکمیل روند عضویت در اتحادیه اوراسیا و شکلدهی پیوندها و پیمانهای دوجانبه یا چندجانبه اقتصادی در قالب سیاست خارجی است. اینها مجموعه اقدامات انجام گرفته دولت در این صد روز است و دولت در حال حرکت در این مسیر است.
غفاری درباره موانع پیش روی دولت در مسیر پیشبرد راهبردهای سیاست خارجی گفت: متأسفانه براساس اتفاقات رخ داده در سالهای گذشته هنوز شاهد گرهخوردگی میان اقتصاد برجامی و سیاست خارجی هستیم و بعضا برخی تأثیرپذیریهای حوزه اقتصاد از فاکتورهایی مانند مذاکرات وین و رفتار سلبی و ایجابی بازار به تناسب اخبار مذاکرات مشاهده میشود. بخشی از این مسئله زیرساختی و منبعث از اقتصاد نفتی و رانتیری است که بارها رهبر معظم انقلاب بر عبور از این نوع الگوی اقتصادی تأکید کردهاند. بخشی از این مسئله هم نیازمند کار اقناعی و روبنایی است و دولت باید افکار عمومی را در خصوص وجود ظرفیتهایی غیر از اقتصاد برجامی و ظرفیتهایی غیر از سیاست خارجی مبتنی بر برجام اقناع کند. لازم است دولت برای این کار اولا این ظرفیتها را کمیسازی کند و ثانیا آنها را تبدیل به سرمایه و درآمد کند.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه ریلگذاری دولت در سیاست خارجی طی این صد روز خوب بوده، گفت: البته قطعا کار مطلق و کامل نبوده است و مشخص است در روند اجرایی کردن این شعارها آسیبهای قبلی و حتی موانع جدیدی از جمله موانع اقناعی وجود دارد اما به نظر میرسد براساس نقشه راهی که دولت در پیش گرفته بتواند در آینده این هندسه را تکمیل کند.
غفاری درباره برخی تحلیلها مبنی بر ارتباط زیاد رفع تحریمها با نتیجهبخش بودن ملموس روابط با همسایگان گفت: بخشی از عضویت ایران در سازمانهای بینالمللی مانند شانگهای در شرایط «دفرمگی» برجام انجام گرفت. هر چند به واسطه رفع تحریمهای چندجانبه شورای امنیت زمینه این عضویت فراهم شد زیرا یکی از شروط عضویت در سازمانهای بینالمللی عدم وجود تحریمهای چندجانبه است نه یک جانبه.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: نکته مهم این است که قرار است نسبت بین استراتژی رفع تحریم و خنثیسازی تحریم چگونه در اقتصاد و سیاست خارجی کشور تعریف شود. دولت نمیتواند استراتژی رفع تحریم را رها کند و باید در این خصوص سعی کند در قالب دیپلماسی و مذاکره برمبنای منافع ملی و خطوط قرمز توافقی شکل بگیرد که در نهایت به نفع کشور باشد.
غفاری با تأکید بر اینکه استراتژی خنثیسازی تحریم نافی استراتژی رفع تحریم نیست، گفت: نکته محوری و کانونی این است که کدام یک از این دو استراتژی باید حالت غالب و دیگری مغلوب باشد. اینکه بر غالب، اصلی و کلان بودن استراتژی خنثیسازی تحریم تأکید میشود اولاً به این دلیل است که آمریکا و اروپا، همانطور که در همین مذاکرات اخیر وین مشاهده میشود، سعی میکنند به هر بهانه و قیمت ممکن ساختار و هندسه تحریمها را علیه ایران حفظ کنند و حتی بخشی از این تحریمها را نگه دارند و این نشان میدهد ما با معضل تحریم کماکان در آینده روبرو هستیم و ممکن است میزانش تفاوت داشته باشد. ثانیاً برجام نشان داد یک ظرفیت ابطالپذیر است و همانطور که مقامات آمریکایی به درستی هم گفتند اگر رئیسجمهور دیگری مانند ترامپ بر سر کار بیاید با یک حرکت میتواند توافق برجام را از بین ببرد.
وی با بیان اینکه این نقطه ثقل باید به درستی تعریف شود، گفت: اگر دوباره برجام و استراتژی رفع تحریم به نقطه ثقل کشور در اقتصاد و سیاست خارجی تبدیل شود آنگاه در آینده امکان تکرار اتفاقات گذشته مانند خروج آمریکا از برجام و بروز موانع و معضلات بعد از آن در کشور وجود دارد اما اگر اصالت به استراتژی خنثیسازی تحریم داده شود، در آن صورت حتی اگر توافقی هم در وین انجام گرفت میتوان آن را به یک ظرفیت تاکتیکی، نه یک نقطه ثقل استراتژیک، تبدیل کنیم؛ آن زمان میتوان با جایابی صحیح این مسئله معادلات اقتصاد و سیاست خارجی را به درستی به جلو ببریم.
غفاری درباره تأکید دولت سیزدهم بر نگاه به شرق، به ویژه روسیه و چین، و مزایا و معایب احتمالی این رویکرد گفت: در سیاست خارجی یک مفهوم کلیدی به نام «سیاست خارجی متوازن» وجود دارد و این تعارضی با نگاه به شرق ندارد. منظور از نگاه به شرق وابستگی به شرق نیست، بلکه منظور این است که چگونه میتوان همافزایی استراتژیک و تاکتیکی میان ایران، روسیه، چین و کشورهای حوزه شرق در راستا نیل به منافع ملی ایجاد کرد.
این کارشناس مسائل بینالملل با تأکید بر اینکه قرار نیست ایران به متغیری وابسته به چین و روسیه تبدیل شود، گفت: این مسئله هم در قاموس انقلاب اسلامی نمیگنجد و هم برای حوزه سیاست خارجی مفید نیست. در واقع نگاه به شرق را باید ذیل مفهوم سیاست خارجی متوازن تعریف کرد که در این وضع ظرفیتهای دیپلماتیک و استراتژیک احصا و به سمت منافع ملی هدایت میشود و در ذیل این مسئله، نگاه به شرق میتواند مؤثر باشد.
غفاری یادآور شد: فراتر از آن این مسئله برای ایران به اثبات رسیده که به صورت «نسبی» کشورهای شرقی، مانند چین و روسیه، به علت داشتن دشمن مشترکی مانند آمریکا ظرفیت بیشتری برای همکاری با ما در نظام بینالملل دارند اما این مسئله باید با استناد به نوعی هم افزایی راهبردی و تاکتیکی انجام بگیرد.
وی در پایان بیان کرد: قطعاً در این همکاریها ممکن است اختلاف منافعی با روسیه و چین در برخی مسائل داشته باشیم و باید از استقلال مواضع در قبال پروندههای مختلف بینالمللی برخوردار باشیم، اما در جاهایی هم که اشتراک نظر و منافع وجود دارد باید از این ظرفیت برای شکلدهی همکاریها در جهت مقابله با تهدیدات سایر بازیگران استفاده کرد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام