داعش نتیجه جدایی فلسفه از نص است/ عقل محض وجود ندارد
کد خبر: 4033501
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۸
استاد دانشگاه اصفهان:

داعش نتیجه جدایی فلسفه از نص است/ عقل محض وجود ندارد

جنان ایزدی، عضو هیئت علمی گروه کلام و فلسفه دانشگاه اصفهان، با بیان اینکه بنده مدعی هستم چیزی به نام عقل محض وجود ندارد، گفت: جدایی فلسفه و عقل در استفاده از آیات قرآن و روایات سبب شده تا در دنیای اهل سنت، داعش و گروه‌های مشابه آن پدید آیند.

فلسفه اسلامی به گزارش ایکنا، جنان ایزدی، عضو هیئت علمی گروه کلام و فلسفه دانشگاه اصفهان، شامگاه 13 بهمن ماه در نشست «فلسفه اسلامی و علوم نقلی»، گفت: برخی می‌گویند ما فلسفه اسلامی را قبول نداریم و اصلا به چه درد جامعه می‌خورد؟ پاسخ بنده این است که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اسلام پایه و بستر فکری و اندیشه‌ای این مردم است و هزار و 400 سال است که مردم ایران با اسلام زیست کرده‌اند و به قول یونگ ما دارای یک ناهشیار جمعیِ به ارث رسیده هستیم.

استاد دانشگاه اصفهان بیان کرد: ما در جامعه ایرانی هیچ راهی برای بهبود فرهنگی و اقتصادی و حرکت به سمت جلو نداریم مگر از طریق اسلام زیرا گفتمانِ حاکم است، گرچه گاهی از اسلام سوء استفاده شده و عده‌ای مسیر را به سمت انحراف برده‌اند. فلسفه وظیفه دارد که جلوی این انحرافات را بگیرد و ما هر قدر برای آموزش فلسفه اسلامی به روش درست تلاش کنیم بیشتر در این راه موفق خواهیم بود البته تاکید بنده بر آموزش فلسفه اسلامیِ درست است نه آن چیزی که در دست برخی به صورت مافیا قرار دارد و نقد و تفکر آزاد از آن گرفته شده زیرا چنین فلسفه‌ای، مرده است. 

انتقاد از روش آموزش سنتی فلسفه

ایزدی تصریح کرد: اگر فلسفه منحصر به این باشد که از ابتدای اسفار جمله به جمله و کلمه به کلمه منظور ملاصدرا را بیان کنیم نه در بهبود اوضاع خود و نه جامعه می‌توانیم مؤثر باشیم و حتی به اندازه یک میلی‌متر هم نخواهیم توانست جلو برویم زیرا این روش مناسب برای تدریس فلسفه نیست.

وی با طرح این سؤال که نگرش درست به انسان و جهان آیا از طرف فلسفه بیان شده یا قرآن و روایات، اضافه کرد: برخی در پاسخ به این پرسش گفته‌اند وقتی آب هست تیمم جایز نیست لذا وقتی قرآن و روایات وجود دارند فلسفه جایی ندارد و قطعا از نظر ابن سینا قرآن و روایات برتر هستند؛ ملاصدرا هم خودش تاکید زیادی بر نصوص دینی داشته است و برخی هم با استناد به همین فرمایش وی، نسبت به آراء فلسفی کم توجه می‌شوند و جامعه از دستاوردهای فلسفه محروم می‌‎شود.

استاد دانشگاه اصفهان با تاکید بر اینکه فلسفه و نصوص دینی هر دو در فهم انسان از عالم و خدا و معاد و ... مدخلیت دارند، اظهار کرد: علمای سنتی تقدم را به قرآن و روایات می‌دهند و می‌گویند، وقتی قرآن فرموده است: «أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» بنابراین چه نیازی به اثبات فلسفی خدا هست؟ قریب به اتفاق متدینین و علما و استادان دانشگاه امروزی معتقدند که چنین ارتباطی بین فلسفه و نصوص برقرار است. در تک‌تک فقها و مفسرین و مدرسان فلسفه این اندیشه غلبه دارد. 

وی افزود: اما نوع نگرش دیگر در این زمینه، همکاری فلسفه و نصوص دینی است که این بحث فقط در فضای اسلامی مطرح است وگرنه در فضای مسیحیت بی‌معناست. از صدر اسلام تاکنون در فهم آیات و روایات بین مسلمین اختلاف وجود داشته است و با گذشت زمان به این اختلافات دامن زده شد. در طول تاریخ اسلام همواره کسانی از این اختلافات ابراز نارضایتی کرده‌اند و آن را به دورشدن از اسلام واقعی و ناب نسبت می‌دهند.

نتیجه جدایی فلسفه از قرآن و روایت

ایزدی با اشاره به اینکه گروهی مانند اهل حدیث دنبال خود اسلام بودند و حرف‌های فقها و متکلمین و ... را اصل اسلام نمی‌دانستند، افزود: مثلا محمدبن عبدالوهاب، می‌گوید من خواب پیامبر(ص) را دیدم و ایشان فرمود برو دین ما را زنده کن، ابوالحسن اشعری هم درصدد احیای اسلامی ناب از دید خودش است؛ این خواب‌ها هم در فضای اهل سنت و هم شیعه وجود و رواج داشته است و از آثار مهم آن این بود که اینها به نقد عقل و محصولات عقلی می‌پردازند و کم‌کم از نقد به تکفیر می‌رسیدند. قصد زنده کردن اسلام را دارند ولی نوع تفکرشان منجر به کشتار سایر مسلمین شده و می‌شود. 

استاد دانشگاه اصفهان اضافه کرد: کسانی مانند غزالی و فخررازی به عنوان فلاسفه بزرگ شناخته می‌شوند ولی وقتی کتب آنها را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم درصدی از آثارشان در نقد و رد فلسفه است. امروز هم برخی با جانماز آب کشیدن قصد دارند فکر و فلسفه را کنار بزنند و به حاشیه برانند و در نهایت رواج چنین تفکراتی سبب پیدایش وهابیت است.

وی اضافه کرد: در دوره صفویه با وجود فلاسفه بزرگی مانند میرداماد و شیخ بهایی و ملاصدرا، باز آراء و اندیشه فقها حاکم است، فلسفه به حاشیه رفت و سبب شد تا ملاصدرا طرد شود. در خود فقه هم جریانات اصولی و اخباری پدید آمدند یعنی به علم اصول فقه که متر برای فقه است پایبند نبودند و آن را به خاطر اینکه محصول ذهن بشر است رد کردند.

ایزدی با اشاره به مکتب تفکیک، بیان کرد: تاریخ و آراء این افراد خیلی خواندنی است؛ خواندن تاریخ این افراد به عنوان افراد خوب و زاهد و عارف خیلی خوب است ولی همین افکار جامعه را به سمت انحطاط برد زیرا با دخالت عقل در علوم نقلی مخالف بودند، و این در صورتی است که این افراد دنبال کارآیی اندیشه ملاصدرا در تبیین معاد که نزدیک به قرآن و روایات است، نیستند و به بررسی آن نمی‌پردازند و فقط به اعتبار اینکه به بهشت و جهنم مثالی معتقدند آن را(معاد جسمانی) رد می‌کنند.

استاد دانشگاه اصفهان تصریح کرد: علاقه‌مندان به رد و نقد فلسفه، به خطاهای فلاسفه مانند ابن سینا و ملاصدرا و فارابی و ... در حل مسائل تمرکز می‌کنند، البته ما هم آنها را معصوم نمی‌دانیم ولی تاکید ما بر این است که در قضاوت این بزرگان باید منظومه و مجموعه افکار و آراء آنان را کنار هم بگذاریم و بررسی کنیم. فقط نباید به این گفته ملاصدرا تکیه شود که در آخر عمر خود توبه کرد و گفت ای کاش همه عمرم را صرف قرآن می‌کردم؛ ملاصدرا اگر فقط به قرآن و روایات می‌پرداخت و تفلسف نداشت ممکن بود مانند ابن تیمیه شود. 

وی افزود: ملاصدرا می‌گوید من احساس می‌کنم حالا که به سرچشمه قرآن رسیده‌ام و با عینک فلسفه و کلام و عرفان و عقل به آن می‌نگرم راه درازی پیش روی من است که فرصتی برای پیمودن همه این راه‌ها ندارم و ابراز تاسف وی هم از اینکه باید بیشتر سراغ قرآن می‌رفت از همین زاویه است. 

مشروط کردن کارآیی عقل به ایمان

ایزدی اظهار کرد: برخی می‌پرسند عقل خطا دارد پس چگونه می‌توان به آن اعتماد کرد؟ برخی جواب می‌دهند که عقل باید منور به نور ایمان شده و ناخالصی نداشته باشد و چنین عقلی می‌تواند قرآن و روایات را هم بفهمد وگرنه عقلی که آلوده به شهوات و ثروت و قدرت‌طلبی است نمی‌تواند قرآن و روایات را بفهمد؛ این حرف، حرف خیلی خوب و زیباست ولی جای بحث دارد. در مسیحیت چنین جریانی وجود دارد و وقتی عقل و ایمان را می‌خواهند بررسی کنند، می‌گویند ایمان بیاور تا مثلا تثلیث را بفهمی، یعنی تو چون ایمان نداری تثلیث را نمی‌فهمی.  

ایزدی با بیان اینکه ما چقدر بدبخت هستیم که گاهی دیدگاه خود را می‌خواهیم از مداحی بگیریم که شاید دیپلم هم ندارد، گفت: در مقوله عزاداری اگر دقت کنیم شاهد رواج برخی مسائل نادرست از سوی مداحان هستیم، مثلا می‌گویند اگر اشک شما جاری نمی‌شود چون گناهکار هستید، یا برای اشک گرفتن دائما روی برخی مسائل احساسی مانند اینکه اگر خواهری برادر خود را از  دست بدهد چه می‌شود؟ و ... مانور می‌دهند، در حالی که ما با شخصیت‌ها و ماجرایی سر و کار داریم که متفاوت است ولی مداح با تصورات و ذهنیات خود به تحلیل می‌پردازد.

ایزدی با بیان اینکه برخی می‌گویند اگر برخی فلاسفه اشتباه کرده‌اند به خاطر آلودگی درونی آنان است، گفت: این حرف عامه‌پسند است زیرا باید ملاک و متر تهذیب و تصفیه مشخص شود، نقطه‌ای که انسان غیر معصوم خودش و یا دیگری می‌تواند به آن برسد کجاست تا بگوییم از آلودگی پاک شده است؟ کسی ممکن است 80 سال عابد و زاهد بوده ولی یک دفعه دچار انحراف شود. ما در این زمینه جواب قانع‌کننده از این بزرگواران نداریم.

عقل محض وجود ندارد

استاد دانشگاه اصفهان تصریح کرد: شواهد و قرائن زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه ما چیزی به نام عقل محض نداریم، حال کسی بگوید عقل آمیخته به شهوات اینطور است و یا عقلی که با تجارب گره خورده آن طور است. شهید مطهری در بحث فقه گفته است آراء فقهی یک فقیه شهری با یک فقیه روستایی متفاوت است. فقیهی که عارف باشد رایش با غیرعارف تفاوت دارد و فقیهی که فلسفه خوانده هم رایی متفاوت از فقیه غیرفیلسوف دارد و بنده هم معتقدم  فقیه مرد رای خیلی متفاوتی از فقیه زن دارد. آیا فقیه مرد تجربه دنیای زنانه به خصوص در عصر جدید را دارد؟

انتهای پیام
captcha