کد خبر: 4042507
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۸
عزیزی در پیش‌نشست کنفرانس نظم منطقه‌ای و ساختار اجتماعی در خاورمیانه:

بازیگران منطقه‌ای نقش روسیه را به عنوان یک بازیگر نظم‌ساز نمی‌پذیرند

پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیتی و بین‌المللی برلین آلمان گفت: بازیگران منطقه‌ای به‌ویژه اسرائیل به دنبال موازنه‌های خودشان هستند و لذا نقش روسیه را به عنوان یک بازیگر نظم‌ساز نمی‌پذیرند.

حمیدرضا عزیزی

به گزارش ایکنا، سومین پیش‌نشست کنفرانس دوسالانه بین‌المللی نظم منطقه‌ای و ساختار اجتماعی در خاورمیانه: از نظریه تا عمل با محور «جایگاه و نقش بازیگران فرامنطقه‌ای در خاورمیانه» با مشارکت خانه اندیشمندان علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشگاه خوارزمی، انجمن علمی مطالعات صلح ایران، انجمن ایرانی مطالعات منطقه‌ای، انجمن ژئوپلیتیک ایران، مرکز پژوهش‌های سیاسی و اقتصادی دانشگاه شهید بهشتی، مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، مؤسسه ابرار معاصر تهران، مرکز مطالعات سیاسی و بین‌المللی، انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، اندیشکده جریان، خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) و وزارت نیرو شب گذشته برگزار شد.

اصغر کیوان حسینی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، با موضوع: آمریکا و نظم منطقه‌ای در خاورمیانه، محسن شریعتی‌نیا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی با موضوع: چین و نظم منطقه‌ای در خاورمیانه و حمیدرضا عزیزی؛ پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیتی و بین‌المللی برلین آلمان با موضوع: روسیه و نظم منطقه‌ای در خاورمیانه به سخنرانی پرداختند.


بیشتر بخوانید:


حمیدرضا عزیزی در این نشست اظهار کرد: این روز‌ها بحث روسیه در صدر اخبار قرار دارد و صبحت کردن درباره آن به نوعی سهل ممتنع محسوب می‌شود. سهل بودنش از این جهت است که شاید خیلی نیازی به واکاوری و بیان مثال‌های تاریخی نباشد؛ چون خیلی از موارد مرتبط با رویکرد‌های روسیه در در مقطع کنونی در حال رخ دادن است و نیازی به رفتن به دل تاریخ نیست. اما ممتنع بودنش از این جهت است که شرایطی شکل گرفته که اساساً اقدام روسیه در حمله به اوکراین نظم بین‌الملل را دچار شوک کرده و به تبع این رویکرد، نظم‌های منطقه‌ای هم دستخوش تغییر شده‌اند.

وی افزود: از این لحاظ بهتر است بحث مختصری از سیر تاریخی رویکرد روسیه به خاورمیانه را ارائه دهم و سپس به فضای کنونی بپردازیم. به باور من بدون شناخت ماهیت تحول رویکرد روسیه در کلیت سیاست خارجی‌اش ازجمله نسبت به خاورمیانه، شناخت نقشی که این کشور می‌تواند در فضای فعلی داشته باشد کمی دشوار خواهد بود.

شوروی؛ مبدأ تحلیل‌های مرتبط با روسیه

پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیتی و بین‌المللی برلین-آلمان ادامه داد: طبیعتاً مبدأ بسیاری از تحلیل‌ها درباره سیاست خارجی روسیه، از اتحاد جماهیر شوروی است. اگر ما جنبه‌های مختلف تحول داخلی و خارجی که به صورت کلان فروپاشی شوروی را به دنبال داشت کنار بگذاریم، در سال‌های اولیه پس از فروپاشی در حوزه خاومیانه به یک نوع آشفتگی منجر شد. سیاست خاورمیانه‌ای روسیه از یک طرف متأثر از رویکرد‌ها و تحولات داخلی است و از طرف دیگر متأثر از جهت‌‎گیری‌های کلان روسیه به خصوص ماهیت روابطش با غرب است. این دو ویژگی از زمان فروپاشی شوروری تا کنون در سیاست خاومیانه‌ای روسیه وجود داشته و شاید اکنون هم به شکل جدی‌تری قابل مشاهده است.

عزیزی با بیان اینکه دو عامل مطرح‌شده از عوامل پیوستگی سیاست خاورمیانه‌ای روسیه از منظر فاکتور‌های تأثیرگذار محسوب می‌شوند، گفت: یک عامل دیگری هم وجود داشته که در طی این مدت تغییر کرده و آن همین است که تا قبل از سال ۲۰۱۲ و به صورت واضح‌تر از سال ۲۰۱۴ اساساً می‌توان گفت نگرش استراتژیک در سیاست خارجی روسیه نسبت به خاورمیانه وجود نداشت و از سال ۲۰۱۲ و از زمان آغاز سومین دوره ریاست جمهوری پوتین بود که این روند آغاز شد و بعد از سال ۲۰۱۴ و بلافاصله بعد از بحران کریمه این نمود بیشتری پیدا کرد؛ لذا با روی کار آمدن پوتین، رابطه روسیه با غرب و سیاست خاورمیانه‌ای این کشور متحول شد.

وی بیان کرد: در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰، رویکرد غربگرا بر سیاست خارجی روسیه حاکم بود و به تبع آن رابطه با کشور‌های خاورمیانه در اولویت سیاست خارجی روسیه قرار نداشت و از سوی دیگر روسیه در نوع جهت‌دهی‌ها و در نوع سازماند‌هی روابطش با خاورمیانه سعی می‌کرد که به نوعی با غرب هم‌سو باشد و نمود‌های مختلفی هم داشت. مثلاً در پی جنگ اول خلیج فارس روسیه نه‌تن‌ها از تحریم‌های بین‌المللی علیه عراق حمایت کرد بلکه حتی برای نظارت بر آن ناو‌های جنگی هم به خلیج فارس اعزام کرد و از سوی دیگر عربستان و امارات را به منظور هم‌راستا شدن با سیاست‌های غرب بیشتر در معرض توجه قرار داد. نسبت به ایران ملاحظاتی را لحاظ کرد و همکاری با ایران تا حد زیادی کنار رفت. تا ۱۹۹۳ این نوع رویکرد در سیاست خاورمیانه‌ای روسیه وجود داشت تا اینکه در ۱۹۹۳ اولین تغییرات در سیاست خارجی روسیه به وجود آمد و ملی‌گرایی و رویکرد غیرغرب‌گرایی در سیاست خارجی روسیه پدیدار شد.

پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیتی و بین‌المللی برلین در همین رابطه اضافه کرد: در سال ۱۹۹۳ انتخابات پارلمانی در روسیه برگزار شد و حزب لیبرال دموکرات در روسیه روی کار آمد و با لیبرال دموکراسی که ما به صورت معمول می‌شناسیم متفاوت است و در روسیه لیبرال دموکرات یک حزب ملی‌گرا محسوب می‌شود. در این مقطع روسیه در سیاست خاورمیانه‌ای خود بازنگری‌هایی را انجام داد که آغاز همکاری‌های هسته‌ای روسیه با ایران، امضای پیمان همکاری نظامی-فنی با سوریه و بهبود مناسبات با عراق در این راستا قرار دارند. این رویکرد از نیمه دهه ۹۰ زمانی‌که یوگنی پریماکوف سرکار آمد و رویکرد‌های اوراسیاگرایانه در دیدگاه ژئوپلیتیکی سیاست خارجی روسیه شکل گرفت، آغاز شد. یوگنی پریماکوف تأکید داشت که روسیه نقش قدرت بزرگ را ایفا کند. او به عنوان یک خاورمیانه‌شناس برای همکاری با کشور‌های عربی و اسلامی اهمیت قائل بود و توانست با این نگاه رویکرد روسیه را متحول کند. درواقع می‌توان گفت از دهه ۹۰ اولین تمایلات همکاری منطقه‌ای روسیه با خاورمیانه شروع شد.

عزیزی درباره دوره دوم تحولات تاریخی در سیاست خارجی روسیه گفت: دوره دوم از ۱۱ سپتامبر آغاز شد؛ دوره‌ای که همکاری با آمریکا را در پی داشت و سپس در دوره ریاست جمهوری دیمتری مدودف به سمت اولویت یافتن عوامل اقتصادی در سیاست خارجی روسیه سوق پیدا کرد. همانطورکه می‌دانیم رویکرد روسیه به حادثه ۱۱ سپتامبر همکاری با آمریکا بود و مسئله‌ای که آمریکا به خاطر مبارزه با تروریسم به آن ورود پیدا کرده، مسئله‌ای بود که روسیه را هم درگیر کرد و، چون روسیه به تازگی از اتفاقات تجزیه‌طلبانه در چچن و قفقاز شمالی رهایی یافته بود و آن را اتفاقی تروریستی می‌دانست، همکاری با آمریکا در ۱۱ سپتامبردر چارچوب مبارزه با تروریسم توجیه‌پذیر بود. اما به زودی برای روسیه مشخص شد که گویا آمریکا قصد خروج از منطقه را ندارد و اهداف بلندمدت روسیه و آمریکا در منطقه خاورمیانه لزوماً با یکدیگر یکسان نیست. به همین دلیل روسیه مذاکراتی را برای فروش تسلیحات به ایران شروع کرد و همکاری‌های نظامی و مذاکراتی در خصوص فروش نفت و گاز به ترکیه را مطرح کرد. از سال ۲۰۰۳ به بعد که حضور آمریکا در منطقه مشخص‌تر شد و روسیه به اهداف گسترده آمریکا پی برد، مسکو به سمت رویکرد مستقل‌تر پیش رفت تا نوعی موازنه‌بخشی به روابط کلان با آمریکا و خاورمیانه را در پیش بگیرد. فقط تفاوتش این بود که وقتی مدودف در سال ۲۰۰۸ بر سر کار آمد سیاست خارجی روسیه متأثر از ملاحظات داخلی و مباحث اقتصادی بود.

روسیه در بدترین شرایط رابطه با غرب

وی با بیان اینکه در حال حاضر روسیه در بدترین شرایط روابط با غرب مشخصاً آمریکا قرار دارد، عنوان کرد: روسیه، خاورمیانه را دیگر صرفاً به عنوان یک حوزه همکاری و حوزه نفوذ اقتصادی نمی‌بیند بلکه به عنوان حوزه نفوذ استراتژیک تعریف کرده است؛ یعنی نشانه‌های ظهور روسیه به عنوان یک بازیگر استراتژیک در خاورمیانه از اواخر دوره مدودف و اوایل دوره پوتین شروع شده است. شروع بهار عربی، آمدن پوتین و بحران کریمه به شکاف آشکار میان روسیه و آمریکا دامن زدند و از این زمان به بعد بود که روسیه برروی مباحث منطقه‌ای تمرکز می‌کند. روسیه با تمرکز بر مباحث منطقه‌ای به دنبال یافتن متحدان جدید است تا امکان انزوای روسیه را از غرب سلب کند. در این راستا توسعه روابط دوجانبه مانند توسعه رابطه با چین و ایران و چندجانبه مانند بریکس و ایفای نقش میانجی میان اعراب و اسرائیل را پیگیری کرد و اوج آن مداخله نظامی روسیه در سوریه است.

پژوهشگر مؤسسه مطالعات امنیتی و بین‌المللی برلین گفت: به موازات اینکه روسیه در منطقه خاورمیانه از تفکر انفعالی به تفکر فعال در حوزه اقتصادی و از تفکر فعال اقتصادی به تفکر فعال استراتژیک سوق پیدا می‌کند، نشانه‌های ایده مبتنی بر نظم‌سازی در خاورمیانه را هم می‌توان مشاهده کرد. مشخصاً در جایی که ایده نظام امنیتی خلیج فارس را مطرح می‌کند که سال گذشته لاوروف آن را توسعه داد و به عنوان نظام امنیتی خاورمیانه از آن صحبت کرد که در آن ایران و کشور‌های عربی و رژیم اشغالگر قدس بتوانند با ابتکار مسکو در آن حضور داشته باشند. مسئله اینجاست که روسیه هرچند اراده نظم‌سازی در خاورمیانه را پیدا کرده، ولی یک عامل خیلی مهم که نوع رابطه با غرب است، امکان حضور روسیه به عنوان یک بازیگر نظم‌ساز را از این کشور سلب کرده است. چه در خاورمیانه و چه در مناطق دیگر نوع بازیگری روسیه بازتابی از روابطش با آمریکاست. زمانی که روسیه در مسئله اوکراین در تقابل با غرب قرار دارد مجبور است مسئله موازنه را کنار بگذارد و سعی می‌کند فقط از امتیاز دهد و امیتیاز بگیرد. مثلاً مجبور می‌شود به امارات در رابطه با حوثی‌ها امتیاز دهد و در شورای امنیت امتیاز بگیرد یا به اسرائیل در موضوع ایران امتیاز دهد و از اسرائیل برای فشار به اوکراین برای مصالحه امتیاز بگیرد.

عزیزی در جمع‌بندی سخنان خود بیان کرد: پس روسیه در طی ۳۰ سال گذشته از زمان فروپاشی شوروی از یک بازیگر غیرفعال منطقه‌ای به سمت بازیگر متمایل به نظم‌سازی حرکت کرده است. همچنین سیاست خارجی روسیه در این ۳۰ سال تحت تأثیر عوامل داخلی و نوع ماهیت روابطش با غرب بوده است. همچنین بازیگران منطقه‌ای به‌ویژه اسرائیل به دنبال موازنه‌های خودشان هستند و لذا نقش روسیه را به عنوان یک بازیگر نظم‌ساز نمی‌پذیرند و به همین دلیل روسیه در حاشیه نظم بین‌الملل و نظم منطقه‌ای در آینده با محوریت چین و آمریکا قرار دارد.

انتهای پیام
captcha