به گزارش ایکنا، تنوع ژانر یکی از عوامل موفقیت سینما در کشورهای صاحب این هنر است اما متاسفانه در سینمای ایران هیچگاه این موضوع به شکلی صحیح رعایت نشده است. برای مثال شاید در طول سال فیلمهای ورزشی، سیاسی یا جاسوسی به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. این موضوع نادیده گرفتن مخاطبان این دست فیلمهاست که نوعی سرمایهسوزی محسوب میشود. در چنین شرایطی استثناهایی نیز وجود دارد که میخواهد به سینمای ایران رنگی دیگر دهد. فیلم سینمایی «روز صفر» یکی از این آثار است که در قالب کاری جاسوسی یکی از اتفاقات رخ داده در سالهای اخیر را روایت میکند.
روز صفر، قصه دستگیری عبدالمالک ریگی است که چند سال پیش توسط نیروهای امنیتی رخ داد. امیر جدیدی در این فیلم نقش نیروی امنیتی را بازی میکند و ساعد سهیلی نیز در نقش عبدالمالک ریکی ظاهر شده است. تقابل خیر و شر در روز صفر با الگوهایی که تا به حال در سینمای کشورمان شاهدش بودهایم، یکی نیست، زیرا قهرمانان اصلی کاملاً خاکستری هستند و تماشاگر میتواند با هر دو ارتباط برقرار کند، البته این به آن معنا نیست که در فیلم سعی شده چهرهای مثبت از ریگی نشان داده شود، بلکه سعی این بوده واقعیت بدون تحریف و اغراق گفته شود، همین موضوع نیز برخی لحظات خاکستری برای نقش به وجود آورده است.
درباره نقش مثبت فیلم هم چنین امری را شاهد هستیم. نیروی امنیتی این فیلم قابل قیاس با شخصیتهایی که در سریالهایی چون «گاندو» یا «خانه امن» شاهدش بودیم، نیست. در آن کارها شخصیتهای مثبت افرادی صرفاً فداکار هستند بدون اینکه هیچگونه خطا و اشتباهی در کارشان داشته باشند. در روز صفر دقیقاً اتفاقی متفاوت را شاهد هستیم. برای اولین بار در یک فیلم ایرانی میبینیم که قهرمان قصه برای رسیدن به هدفش حاضر است کاری انجام دهد که شاید به لحاظ اخلاقی نیز درست نیست، ولی برای رسیدن به خواستهاش او از انجام آن دریغ نمیورزد. این داشته فیلم به نظرم نشئت گرفته از مشارکت سعید ملکان و بهرام توکلی در مقام نویسنده است که اتفاقی خوب را در این فیلم رقم زده است.
نکته دیگر که روز صفر به آن اشاره شده، نقد اسلامگرایی افراطی است که توسط گروهکهای منحرف وابسته به داعش تبلیغ میشود. در این کار شکلگیری این جریانات، ریشهیابی میشود و ما درک میکنیم آنچه از سوی آنها مطرح میشود ریشه در آموزههای دینی ندارد، بلکه معاملاتی است که برخی قدرتهای پشت پرده انجام میدهند. در کنار این موضوع برخی تعصبات دینی هم مد نظر قرار میگیرد که آن نیز ربطی به اسلام ندارد، البته تعصبات دینی همیشه وجود داشته، گواه بارز این ادعا را در میان میان خوارج به خوبی شاهدیم که چگونه امیرالمومنین (ع) را آزردند و امروز هم این قبیل افراد هر از گاهی با نامهای جدید قد علم کرده و سعی دارند چهرهای خشن از اسلام را نشان دهند.
درباره مسائل فنی نیز حرف برای گفتن زیاد است. ابتدا به بخش بازیگری فیلم میپردازیم. شاید با این بازی که از امیر جدیدی و ساعد سهیلی در فیلم شاهدش هستیم هیچ بازیگری دیگری نمیتوانست جای آنها را بگیرد زیرا بسیار پخته و ملموس نقش خود را جلوی دوربین بردهاند. درباره دیگر بازیگران هم باید به یک نکته اشاره کنیم که به نظرم نشئت گرفته از تیزبینی سعید ملکان است. کارگردان با انتخاب بازیگران نه چندان چهره سعی کرده مرموز بودن نیروهای امنیتی را نشان دهد، خصیصهای که درباره نقشهای فرعی منفی نیز صادق است.
دیگر نکتهای که در این فیلم به زیبایی مد نظر قرار گرفته است صحنههای اکشن کار است که شاید در سینمای ایران کمنظیر باشد. سکانس بازار در کشور پاکستان مثالی روشن در این رابطه است. در این بخش از فیلم، بازاری شلوغ لوکیشن است. این اتفاق به خودی خود نشان میدهد چیدن میزانسن بسیار سخت است. در چنین فضایی کارگردان تلاش کرده صحنههای اکشن نیز به کارش اضافه کند. اکشن موفق دیگر به صحنه نبرد بیابانی فیلم مربوط میشود که آن نیز با پروداکشن خوب تصویری درخور توجه از کار در آمده است.
بهترین اتفاق در فیلم مربوط به سکانس پایانی فیلم میشود آنجایی که بعد از یک تعقیب و گریز طولانی در نهایت نیروی امنیتی موفق به دستگیری ریگی میشود، اما جالب است که وقتی این اتفاق رخ میدهد نه تصویری از ترس را در ریگی میبینیم نه خوشحالی در نیروی امنیتی تنها چیزی که در این بخش از فیلم وجود دارد آرامشی است که بعد از یک تعقیب گریز رخ داده است، چون نقش مثبت و منفی هر دو پایان بازی را قبول کردند و به نوعی باری که روی دوششان بوده را زمین گذاشتهاند.
درباره کارگردان فیلم هم باید بهترین نمره را برای سعید ملکان در نظر گرفت؛ تهیهکنندهای که اولین تجربه خود را در کارگردانی پشت سر میگذارد. ملکان در قدم نخست خود برای کارگردانی سراغ موضوعی رفته که شاید اکثر کارگردانان سعی کنند آن را در اواسط کارنامه کاری آن را تجربه کنند، چون هدایت چنین کاری بسیاری دشوار است، ولی ملکان بدون ترس به این حوزه (اکشن – جاسوسی) ورود کرده است. درباره جلوههای ویژه یا فیلمبرداری و دیگر بخشهای فنی نیز باید نمرهای خوب به کار داد.
در انتهای باید به یاد داشت این فیلم در جشنواره فجر سیونهم توانست با استقبال هیئت داوران و منتقدان مواجه شود، اما متاسفانه به واسطه شیوع بیماری کرونا فرصت نمایش نوروزی امسال را از دست داد، اتفاقی که اگر رخ میداد مطمئناً روی فروش کار تاثیر بسیار مطلوبی میگذاشت. به هر حال این فیلم سینمایی طبق هر حالی یکی از اتفاق خوب سینمای ایران است که باید از آن به عنوان یک الگو نام برد.
نوشته داود کنشلو
انتهای پیام