شهید مطهری تحجرگرایی را مانع شکوفایی اندیشه دینی می‌دانست
کد خبر: 4053855
تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۳
علی لاریجانی بیان کرد:

شهید مطهری تحجرگرایی را مانع شکوفایی اندیشه دینی می‌دانست

علی لاریجانی ضمن اشاره به اینکه تاثیرگذاری شهید مطهری در حوزه مسائل اجتماعی از جنبه فلسفی شخصیت ایشان نشأت می‌گرفت تصریح کرد: وقتی آثار ایشان را ملاحظه می‌کنید، می‌بینید تقرب ایشان به موضوعات فقهی و اصلاح‌گری، رویکرد عقلانی و فلسفی دارد.

به گزارش ایکنا، همایش «شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی» صبح امروز دهم اردیبهشت‌ماه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

در این مراسم علی لاریجانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، غلامرضا اعوانی، رضا داوری اردکانی و احمدحسین شریفی سخن گفتند.

در این نشست علی لاریجانی، استاد فلسفه و رئیس بنیاد شهید مطهری سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را می‌خوانید؛

شهید مطهری از چند جهت به مسائل اجتماعی ورود داشتند، چون ایشان هم فقیه بودند، هم مصلح و مبارز بودند و هم حکیم بودند لذا از وجوه مختلف تاثیرگذاری اجتماعی داشتند. شاید تصور شود تاثیرگذاری فلسفی ایشان در حوزه مسائل اجتماعی نسبت به تاثیرگذاری ایشان از منظر اصلاح‌گری و فقهی وزن پایین‌تری داشته ولی اگر عمیق نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیرگذاری وجه فلسفی ایشان بیشتر بود. وقتی آثار ایشان را ملاحظه می‌کنید، می‌بینید تقرب ایشان به موضوعات فقهی و اصلاح‌گری رویکرد عقلانی و فلسفی دارد. مثلا در مسئله حجاب، در فضایی که آن روز در حوزه وجود داشت چنین رویکردی وجود نداشت ولی ایشان نظر جدایی را مطرح کردند و این به خاطر رویکرد عقلانی بود که در مسائل دینی داشتند. بنابراین باید گرایش عقلانی و فلسفی ایشان را در مرتبه نخست دانست. همین‌طور در مبانی توسعه اقتصادی باب نبود علما نظر بدهند ولی موضوعاتی که ایشان مطرح کرده از منظر یک فیلسوف است لذا نوآوری‌هایی داشت.

در حوزه تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع، باید چند بخش را از هم متمایز کرد. یک بخش مستقیما به موضوعات فلسفی مربوط است. مثلا موضوع عدالت، آزادی، حقوق طبیعی و ... از موضوعاتی است که در فلسفه سیاست مطرح است لذا لازم است یک فیلسوف به این موضوعات بپردازد. شهید مطهری نیز چون فیلسوف بود به این موضوعات می‌پردازد.

یک وجه دیگر تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع غیر مستقیم است و به رفتار سیاسی اجتماعی و شأن فیلسوف برمی‌گردد و اینکه چقدر در مسائل اجتماعی نفوذ دارد. شهید مطهری یکی از رهبران نهضت اسلامی بودند و از این جهت حرف‌هایشان نفوذ بیشتری داشت و در مسائل اجتماعی تاثیر می‌گذاشتند.

وجه سوم علائق شخصی افراد است. ممکن است یک فیلسوف علائق سیاسی داشته باشد و در مسائل اجتماعی تاثیر بگذارد. این ربطی به تفکر فلسفی ندارد بلکه خصوصیت شخصیتی است. بنابراین امتداد کار یک فیلسوف وجوه مختلفی دارد.

مروری بر تاریخ نگرش اجتماعی فیلسوفان

اگر به تاریخ فلسفه نگاه کنیم غالب فلاسفه در حوزه مسائل اجتماعی صاحب رای بودند. از ابتدای شکل‌گیری تفکر فلسفی در یونان می‌توان از افلاطون یاد کرد. ما کمتر رساله‌ای از افلاطون داریم که به موضوع عدالت و تربیت نپرداخته باشد. تقریبا همه آثار افلاطون یک نظام تربیتی شهروندی را توجیه کند. بنابراین کسی که مبدع تفکرات فلسفی بوده، امهات آثارش متاثر از موضوعات فلسفه سیاست و امور اجتماعی بوده است. همچنین اگر کانت را در نظر بگیرید، او از ساختار نقد عقل نظری بهره جست تا نقد عقل عملی را سامان دهد.

در دوره حاضر می‌خواهم از علامه طباطبایی یاد کنم که استاد شهید مطهری بودند و شخصیت ایشان در شکل‌گیری تفکر فلسفی در دوران ما بی‌نظیر است. تفسیر المیزان ایشان پر از تفکرات سیاسی و اجتماعی است. یکی از مطالب مهمی که ایشان به آن توجه کردند این است که هیچ آیینی نظیر اسلام بر وجه اجتماعی مبتنی نبوده است. بارها این را در تفسیر المیزان مطرح کردند. در جلد چهارم می‌گویند اسلام تنها دینی است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده است.

ایشان سعادت هر فرد را در مکتب اسلام اینگونه تبیین کردند که در زندگی اجتماعی تحقق پیدا می‌کند لذا اسلام روح جامعه را در کالبد احکام دمیده است. سببش این است که اسلام در همه دستورات کلی و جزئی خود، جهات مادی و معنوی را به همدیگر آمیخته و منافع روحانی و جسمانی را از همدیگر جدا فرض نکرده و حیات اجتماعی را در ردیف حیات فردی نگهداشته و در درجه اول اهمیت قرار داده است.

شهید مطهری شاگرد چنین مکتبی است، لذا ایشان بیشتر به مسائل اجتماعی توجه کرده و تقربش به موضوعات دینی با گرایش عقلانی است. اولین وجهی که امتداد تفکر فلسفی ایشان را در حوزه اجتماعی نشان می‌دهد قرائت عقلانی از دین است. ایشان یک رکن مهم فهم اصیل اسلامی را در فهم عقلانی دین دانسته است.

شهید مطهری در آثارشان بر مبارزه با تحجر و قشری‌گری تمرکز دارند و تصریح دارند تحجرگرایی مانع جدی در شکوفایی اندیشه دینی است. عبارت ایشان این است: «طبقه متنسک جاهل، طبقه متعبد جاهل، طبقه‌ خشکه مقدس در دنیای اسلام به وجود آمد که باتربیت اسلامی آشنا نیست ولی‌ علاقه‌مند به اسلام است، با روح اسلام آشنا نیست ولی به پوست اسلام چسبیده‌ است، محکم هم چسبیده است». ایشان نتیجه این مسئله را چنین توصیف می‌کند: «حیات و مرگ یک جامعه به حیات و مرگ فکر آن جامعه بسته است. اگر فکر یک جامعه مُرد یعنی فکر نداشت و یا فکرش کج و انحرافی و غلط بود آن جامعه مرده است و اگر فکر جامعه زنده بود آن جامعه زنده است». امروز هم در جامعه ما برخی به اسلام علاقه دارند ولی با روح و تربیت اسلام آشنا نیستند.

نکته دیگری که می‌خواستم عرض کنم این است که ایشان با تقسیم علوم به دینی و غیر دینی موافق نیستند و تصریح می‌کنند تحصیل هر علمی که برای اسلام و مسلمین نافع باشد لازم است و باید جزء علوم دینی شناخته شود. از نظر ایشان اساسا تقسیم علوم به دینی و غیر دینی تقسیم درستی نیست. بنابراین مرحوم مطهری نه تنها علوم را به دو نوع تقسیم نکردند بلکه معتقدند حکومت باید به دنبال کسب علوم از هر جهت باشد.

شهید مطهری، الگوی جامعه فلاسفه

در پایان این همایش حجت‌الاسلام و المسلمین احمدحسین شریفی، رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

علاقه‌مندان به فلسفه را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول کسانی هستند که به فلسفه به عنوان شغل یا رشته علمی نگاه می‌کنند. ما در جامعه فلسفی فراوان داریم افرادی که فلسفه می‌خوانند تا هیئت علمی یا پژوهشگر شوند و همان‌هایی که خواندند را تدریس کنند. شهید مطهری از این سنخ فیلسوفان نبودند. دسته دیگر کسانی هستند که فلسفه را می‌آموزند به انگیزه ارضای حس حقیقت‌جویی. فیلسوفانی که اینگونه هستند و فلسفه را برای پاسخ پرسش‌های وجودی می‌خوانند انسان‌های بزرگی هستند که همه چیز را فدای شناخت حق می‌کنند. خود فلاسفه می‌گفتند فیلسوف جهانی است بنشسته در گوشه‌ای. شهید مطهری این بود ولی تمام شهید مطهری این نبود و ایشان فلسفه را امتداد داد، یعنی شهید مطهری جهان بنشسته در گوشه‌ای نبود.

نوع اول از علاقه‌مندان به فلسفه نه برای خودشان فایده‌ای دارند و نه برای جامعه. گروه دوم برای جامعه فایده‌ای ندارند ولی برای خودشان فایده دارند. شهید مطهری نوع سوم فیلسوفان بود یعنی افزون بر اینکه دنیا برایش معنادار بود می‌خواست دنیای دیگران را هم معنادار کند. اگر نیک بنگریم شهید مطهری دقیقا امتداد فلسفه صدرایی است یا به عبارت دیگر سرآمد قرائت نوصدرایی است. ایشان مقوله نگاه صدرا به حرکت، نگاه صدرا به الهیات، نگاه صدرا به وجود، نگاه صدرا به علیت را در زندگی کشاند و خداشناسی را زندگی پیاده کرد.

همچنین شهید مطهری یک قدرتی داشت که خودش را به اندیشه‌های آن روز عرضه کرد و بعد از آن دید باید معناداری را در رقابت با اندیشه‌های دیگر مطرح کند. لذا با تمام توان وارد میدان شد و این امر به امتداد اجتماعی فلسفه اسلامی کمک کرد. در حقیقت یکی از کسانی که برای جامعه فلاسفه ما الگو است شهید مطهری است هرچند این نوع نگاه فلسفی و روشن‌شناسی شهید مطهری استخراج نشده است.

انتهای پیام
captcha