بررسی تأثیر شگرف شاهنامه فردوسی بر ادبیات عرب
کد خبر: 4057777
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۲۳:۲۳
در نشست لبنان انجام شد؛

بررسی تأثیر شگرف شاهنامه فردوسی بر ادبیات عرب

در نشستی مجازی در لبنان، صاحب‌نظران ایرانی و عرب با تجلیل از شاهنامه شاهکار فردوسی، به بررسی تأثیرپذیری نویسندگان و ادبای عرب از این اثر پرداختند.

به گزارش ایکنا به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در لبنان؛ به مناسبت روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، نشست مجازی «فردوسی؛ اسطوره ادبی ماندگار»، به همت رایزنی فرهنگی ایران در لبنان برگزار شد.

این نشست روز یکشنبه (۲۵ اردیبهشت) با حضور شخصیت‌های علمی و جمعی از استادان برجسته ادبیات فارسی و علاقمندان به شعر و ادب پارسی از مصر، لبنان، ایران برگزار شد.

در ابتدا، خدیجه طالب، دبیر علمی نشست به معرفی موضوع نشست پرداخت. سپس، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدرضا مرتضوی، وابسته فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لبنان طی سخنانی از اهمیت ادبیات و کارکردهای آن سخن گفت و اظهار داشت: ادبیات ابزاری وحدت بخش و فرهنگ آوردگاهی برای داد و ستد اشتراکات فرهنگی، هنری و ادبی است. محافل ادبی محلی برای سخن راندن و به اشتراک گذاشتن بزرگ منشی‌ها و مفاهیم متمدنانه است جایی که پند و آموزه‌های فکری و ادبی زینت بخش آن است.

مرتضوی افزود: حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر حماسه‌سرای ایران اولین مدافع زبان فارسی از گزند انواع شبیخون فرهنگی است، به همین دلیل روز پاسداشت زبان فارسی همزمان با روز بزرگداشت فردوسی بزرگ نامگذاری شده است.

مرتضوی در ادامه با بیان اینکه فردوسی مستحق دریافت لقب پاسدار زبان است، تأکید کرد: فردوسی به عنوان پیشگام وفاداری تام به زبان مادری در ادبیات جهان شناخته می‌شود، به این دلیل که در تمام آثار این شاعر از جمله شاهنامه تعابیر یا اصطلاحاتی غیر فارسی یافت نمی‌شود، مساله ای که نشانگر اخلاص فرودسی بزرگ در پاسداری از زبان مادری خود است.

وی در ادامه به جایگاه این شاعر بزرگ و همچنین علاقه ایرانیان به او اشاره کرد و گفت: در ایران بسیاری از دانشگاه ها و مراکز آموزش زبان در ایران به نام فرودسی مزین شده است. علاوه بر یادبود و مجسمه خالق شاهنامه در شهر توس ایران، در جای جای ایران پهناور نیز یادبودی برای این شاعر بزرگ دیده می‌شود، مسئله‌ای که بر جایگاه والای حکیم ابوالقاسم فرودسی در عرصه ادب، فرهنگ و روند تمدن‌سازی در کشورمان دلالت دارد.

وابسته فرهنگی کشورمان در بخشی از سخنان خود به مشهورترین اثر فردوسی و اهمیت آن و همچنین سبک و ویژگی‌های خاص این حماسه شعری اشاره کرد و گفت: شاهنامه یک گنجینه ادبی بی‌همتاست. فردوسی با خلق این حماسه ماندگار نام خود را نیز در تاریخ جاودانه کرد.

فردوسی

وی با بیان اینکه شاهنامه یک شاهکار ادبی جهانی و سرشار از پندها و مفاهیم انسانی است، تاکید کرد بسیاری از منتقدان ادبی شاهنامه را با «ایلیاد و ادیسه» شاهکار معروف هومر مقایسه کردند تا جایی که لقب هومر ایران را بر فردوسی اطلاق کردند.

سیدمحمدرضا مرتضوی در ادامه درباره شخصیت فرودسی گفت: حکیم ابوالقاسم فردوسی شخصیتی فرهیخه بود. افزون بر اهمیت و ارزش ادبی و بلاغی اشعار فرودسی، وی شخصیتی آگاه بود که در تاریخ قدیم ایران زمین بسیار کاوش کرده بود. آگاهی از تاریخ باستانی ایران زمین علاقه و شیفتگی فرودسی به تمدن کهن ایران و ویژگی‌های جغرافیایی، اجتماعی آن را افزایش داد به همین دلیل در جای جای شاهنامه نمودهایی از تمدن کهن ایران زمین دیده می‌شود. همین مسئله باعث شد بسیاری از ادیبان مشهور جهان از جمله هوگو و گوته، از فرودسی و شاهنامه او الگوبرداری کنند.

مرتضوی خاطرنشان کرد: شاهنامه از آن جهت ارزشمند است که تاریخ پراکنده ایران را در یک حماسه به نظم درآورده است، حماسه‌ای که از تمام ویژگی‌ها و عناصر یک حماسه جهانی برخوردار است.

وی تأکید کرد: شاهنامه علاوه بر اینکه تمام عناصر یک حماسه را داراست بلکه از سایر حماسه‌ها برتر است به این دلیل که شاهکار فردوسی چندین حماسه را در یک جا جمع کرده است حماسه‌هایی که هرکدام با سایر حماسه‌های جهان برابری می‌کند.

وی در تشریح این مسئله گفت: داستان قهرمانی‌های رستم، بخش‌های مربوط به رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، هفت‌خوان رستم و داستان زال و وسیاوش هرکدام حماسه‌ای است سرشار از حکمت‌ها و پندها که مفاخر و بزرگی‌های ایران زمین و اسطوره‌های کهن آن را به تصویر می‌کشند.

وی افزود: مفاهیم و ارزش‌های اخلاقی و انسانی در همه ابیات شاهنامه موج می‌زند. قهرمانان داستان‌های شاهنامه نماد انسان کاملی هستند که ارزش‌هایی از جمله حق‌طلبی، خیرخواهی و زیبایی وجه تمایز آنان است.

وی در ادامه گفت: شاهنامه مهمترین و پرآوازه‌ترین اثر ادبی تاریخ ادبیات فارسی کلاسیک است، و شاید اغراق نکرده باشیم اگر بگوییم این اثر مهمترین و ارزشمندترین اشعار حماسی جهان را در خود جای داده است.

وابسته فرهنگی کشورمان در بخش دیگری از سخنان خود به تأثیرپذیری ادبیات عرب از زبان و ادبیات فارسی اشاره کرد و گفت: زبان فارسی به صورت مستقیم بر ذوق ادبی عربی تأثیر گذاشت. از نیمه دوم قرن هشتم هجری به بعد بسیاری از داستان‌ها و حکایت‌های پندآموز ایرانی ترجمه و به سرزمین‌های عربی و غرب نیز اروپا رسید.

وی افزود: در آن زمان، ادبیات فارسی از لحاظ سبک و محتوا در مقایسه با ادبیات کلاسیک عرب از تنوع بیشتری برخوردار بود، به همین دلیل است که شعر عربی از فنون شعری فارسی از جمله حماسه سرایی تاثیر پذیرفت، باوجود اینکه زبان فارسی بسیاری از قواعد اصلی خود از جمله علم عروض، بحور شعری و قافیه را از عربی وام گرفت.

وابسته فرهنگی کشورمان در پایان به برپایی این نشست اشاره کرد و گفت: امروز در این محفل فرهنگی ادبی گردهم آمدیم تا ضمن پاسداشت زبان فارسی، یاد فردوسی بزرگ را گرامی بداریم، شاعری که شیفته زبان و وطن خود بود و با شاهکار ادبی خود فرهنگ و تمدن سرزمینمان به نحو احسن به گوش جهانیان رساند. گنجینه شعری حکیم فردوسی بی همتا و تکرار ناشدنی است. 

در ادمه بهروز قربان زاده، مدیر گروه زبان و ادبیات و مترجمی زبان عربی دانشگاه مازندران پیرامون جایگاه حماسه‌سرایی فردوسی در جهان عرب در پرتوی ترجمه‌های عربی شاهنامه سخنرانی کرد.  

قربان زاده گفت: ابوالقاسم فردوسی، زاده 940 میلادی است و یکی از شاعران بزرگ ادبیات فارسی و مهمترین شاعر حماسه سرای ایران است. اثر ماندگار او منظومه شاهنامه است که از بهترین آثار حماسه جهان و پنجاه هزار بیت را در خود جای داده است.

 وی افزود: فردوسی اثر خود را در بحر متقارب سروده و در آن تاریخ ایران از گذشته دور تا قرن هفتم میلادی را در قالب داستان و زبان اساطیری به تصویر کشیده است.

قربان زاده در ادامه به سابقه آشنای ادبای عرب با فردوسی و شاهنامه اشاره کرد و گفت: فردوسی پس از خیام، مولانا و سعدی، چهارمین شاعر ایرانی مشهور در جهان عرب است. شاهنامه فردوسی تاکنون بیش از 30 بار به صورت منظوم و منثور به عربی ترجمه شده است.

بررسی تاثیر شگرف شاهنامه فردوسی بر ادبیات عرب در نشست لبنان

وی افزود: اولین بار قوام الدین ابوالفتح بن علی بن محمد بنداری اصفهانی (زاده 586 هجری قمری) این اثر گرانبها را به عربی ترجمه کرده است. این مترجم ایرانی، ترجمه عربی شاهنامه را در سال 620 هجری قمری آغاز کرد و توانست در دوسال آن را به نثر درآورد. این ترجمه نقطه آغاز مهمی است که فردوسی و حماسه شاهنامه را به ادبای عرب معرفی کرد.

وی افزود: در سال 1932 میلادی، عبدالوهاب العزام، ادیب اهل مصر مقدمه و شرحی بر ترجمه بنداری نوشت و در کشور مصر منتشر کرد. اثر العزام اولین تلاش جدی پژوهشگران عرب برای شناساندن فردوسی در کشورهای خود بود.

قربان زاده افزود: پس از العزام، سمیر مالطی بخشی از داستان‌های شاهنامه را به نثر عربی برگرداند. ترجمه او در سال 1977 م  در کتابی با عنوان «شاهنامه حماسه بزرگ ایرانیان» از سوی انتشارات دار العلم للملایین  در بیروت چاپ و منتشر شد.

مدیر گروه زبان و ادبیات عرب دانشگاه مازندران تاکید کرد اسعاد عبدالهادی قندیل، مترجم اهل مصر نیز در کتاب خود با عنوان «سبک‌های شعری فارسی» داستان ضحاک و پدرش را به نثر عربی درآورد و در سال 1975 در قاهره منتشر کرد.

وی در پایان گفت: شماری از ادبای عرب از جمله محمد الفراتی، محمد غنیمی هلال، امین عبدالمجید البدوی نیز شاهنامه را به عربی ترجمه کرده‌اند. پس از آنها بدیع محمد جمعه و محمدنور الدینف شاهکار فردوسی را به صورت نثر عربی درآورده و همراه با سروده‌هایی از شاعران ایرانی در کتابی با عنوان «سیری در باغ‌های ادبیات فارسی» در سال 2013 در مصر منتشر کردند.

سپس نعیمه محمد شکر استاد ادبیات تطبیقی در دانشگاه لبنان در سخنانی به بازنمایی تناص (تاثیرپذیری) قرآنی و تأثیرات آن در شعر فردوسی، مطالعه موردی شاهنامه پرداخت. وی سخنرانی خود را با معرفی فردوسی آغاز کرد و گفت: فردوسی شاعر بزرگ ایران از نام آورترین شاعران حماسه سرای جهان به شمار می‌رود و کتاب شاهنامه این سخن را اثبات می‌کند.

نعیمه محمد شکر افزود: شاهنامه با آثار شکسبیر در ادبیات انگلیس و هومر در ادبیات یونان هم‌تراز است، به این دلیل که این اثر فرهنگ و هویت دینی ومیراث گذشته ملت ایران را به تصویر کشیده و جاودانه ساخت. وی افزود: فردوسی در منظومه خود مضامین قرآنی، رخدادهای تاریخی، ارزش‌های انسانی و فضایل اخلاقی را درهم آمیخته است. 

وی در ادامه به بازنمایی تصاویر قرآنی در حماسه فردوسی اشاره کرد و چند پرسش درباره چگونگی این بازنمایی مطرح کرد و گفت: متن شاهنامه حاوی تناص قرآنی است. شاعر با درهم آمیختن مسائل مختلف زندگی اجتماعی، دینی و آموزه‌های اخلاقی و انسانی به غنای شعر خود افزوده است. شاعر مفاهیم قرآنی را رمزگونه و بر مبنای مقتضای حال تضمین کرده است. 

استاد ادبیات تطبیقی در ادامه با خواندن ابیاتی از شاهنامه، به شرح آن و تبیین تناص قرآنی موجود در آن پرداخت. وی خاطرنشان کرد: تناص قرآنی یکی از منابعی مهمی است که به غنای حماسه فردوسی افزوده است.

بررسی تاثیر شگرف شاهنامه فردوسی بر ادبیات عرب در نشست لبنان

وی در بخش از سخنان خود با ذکر چند مثال از شاهنامه و تطبیق آن با آیاتی از قرآن کریم گفت: در برخی ابیات شاهنامه، آنجا که فردوسی از تزکیه نفس، و تقوای الهی سخن می‌گوید و نسبت به اندیشدن به نعمت‌های الهی پند می‌دهد تناص قرآنی وجود دارد.

استاد ادبیات تطبیقی در دانشگاه لبنان با ذکر ابیاتی از شاهنامه فردوسی، تاکید کرد مضامین و تصاویر برخی آیات قرآنی آشکارا در شعر فردوسی دیده می‌شود از جمله این آیات: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» و « وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا» و « عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ».

«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا»

« وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ»

«کلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ»

« فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ». « إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى»

نعیمه محمد شکر در پایان سخنرانی خود تأکید کرد: غور در دریای لبریز از مروارید فردوسی نیازمند چندین جلد کتاب است زیرا که غنای جهان دینی و تاریخی و ملی فردوسی نامتناهی است. او با نوآوری میراث گذشته را بازتولید کرد.

سپس غلامرضا کافی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز از ایران در سخنانی گفت: فردوسی بزرگرتین شاعر حماسه سرای ادبیات فارسی و از شاعران جنبش شعوبیه است. فردوسی آنگاه که دریافت سرزمینش ادبیات مکتوب ندارد، منظومه خود را سرود، کتابی که هیچ کس پس از او نتوانست آن را تکمیل کند و ابیاتی به آن بیافزاید. وی خاطرنشان کرد شاهنامه فردوسی زبان فارسی را احیا و آن را زنده نگاه داشت.

در ادامه محمد السعید جمال‌الدین، رئیس گروه زبان و ادبیات شرقی دانشگاه عین شمس مصر، در سخنانی به رابطه موجود میان ادبیات عرب و شاهنامه اشاره کرد و اظهار داشت: رابطه موجود میان ادبیات عرب و شاهنامه موضوعی است که مدت‌هاست ذهن مرا به خود مشغول کرده است. در کنفرانس شاهنامه که در سال 1990 م در دانشگاه تهران برگزار شد بخش از این رابطه را تبیین کردم و بعدها به صورت مفصل در کتابی با عنوان نقوش فارسی بر تابلوی عربی به آن پرداختم و آن را در سال 1999 در قاهره منتشر کردم.

محمد السعید جمال‌الدین افزود: رابطه میان ادبیات عرب و شاهنامه از گذشته دور آغاز شد با عبور از چند مرحله به دوران معاصر رسیده است.

 وی خاطرنشان کرد: شاهنامه فردوسی بسیاری از ادبای عربرا  شگفت زده کرد و مورد استقبال آنان قرار گرفت. آنها در این کتاب ویژگی‌هایی یافتند که در ادبیات آنان یافت نمی‌شد.

بررسی تاثیر شگرف شاهنامه فردوسی بر ادبیات عرب در نشست لبنان

رئیس گروه زبان و ادبیات شرقی دانشگاه عین شمس مصر در ادامه گفت: توانایی فردوسی در به تصویر کشیدن داستان‌های تاریخی در کنار توانایی شعری و فصاحت او بیش از همه چیز توجه آنان را جلب کرد. وی افزود: ابن اثیر یکی از بزرگترین ادبا و ناقدان قرن ششم هجری، در کتاب خود «المثل السائر» به این مساله اشاره کرده و تاکید می‌کند شاهنامه دارای ویژگی‌هایی است که ادبیات عربی با وجود تنوع سبک و مضامین آن، ویژگی‌های متمایز کننده شاهنامه را ندارد.

محمد السعید جمال‌الدین در بخش از سخنان خود گفت: شاهنامه در قرن هفتم هجری توسط ابوالفتح البنداری به صورت منثور به عربی ترجمه شد اما البنداری تنها یک سوم محتوای شاهنامه را به عربی برگرداند و همانند یک مورخ با متن آن برخورد کرده است.

وی افزود: البنداری رخدادهای موجود در شاهنامه را  بدون بیان تصاویر شعری -که فردوسی در آن استاد بوده است- به عربی انتقال داده است، مساله‌ای که باعث شده است سبک گزارشی جای ارزش فنی اثر را بگیرد، به همین دلیل متن ترجمه البنداری برخلاف متن اصلی شاهنامه، عاری از شیوه‌های بیانی زیبا بود.

وی یادآور شد: ترجمه البنداری تأثیر چندانی بر ادبیات عربی در قرون آتی برجای نگذاشت تا اینکه در آغاز قرن بیستم میلادی شاهنامه مجدداً مورد توجه ادبای عرب قرار گرفت.

سلیمان البستانی پس از آنکه ترجمه منظوم ایلیاد و اودیسه هومر را به پایان رساند بر ضرورت ترجمه منظوم شاهنامه به زبان عربی تأکید کرد.

رئیس گروه زبان و ادبیات شرقی دانشگاه عین شمس مصر بر این باور است که البنداری با ترجمه شاهنامه به صورت منثور به فردوسی و حماسه او ظلم کرده است. 

وی در ادامه گفت: در سال 1932 میلادی فصل جدیدی از رابطه میان ادبیات عرب و شاهنامه آغاز شد آنگاه که دکتر عبدالوهاب عزام (استاد زبان فارسی در دانشگاه مصر) شرح و حاشیه‌ای بر ترجمه البنداری نگاشت. او مطالب اضافی نیز بر ترجمه البنداری افزود. او همچنین چند فصل که البنداری در ترجمه خود نسبت به آنها بی توجه بوده است را ذکر و شرح داد.

وی یادآور شد: اثر دکتر عزام تاثیر شگرفی بر معرفی درست شاهنامه و خالق آن داشت، به همین دلیل بسیاری از مجلات معروف جهان عرب از جمله الهلال، والمقتطف و الرساله و ... از اثر عزام استقبال کرده و بر ضرورت آشنایی همه ادبای عرب با این میراث گرانبهای جهانی تاکید کردند.

وی در ادامه گفت: پس از شارحان و پژوهشگران، نوبت به شاعران عرب رسید که فردوسی و شاهنامه را ارج نهاده و از این شاعر بزرگ و اثر ماندگارش به نیکی سخن بگویند از جمله: جمیل صدقی الزهاوی (از عراق) و ميرزا عباس خان‌ الخليل، مالک مجله «اقدام» که در ایران منتشر می‌شد. الخلیل برخی داستان‌های شاهنامه را بسیار زیبا به نظم درآورد.  محمد فرد ابوحدید (از مصر)  یکی از داستان‌های شاهنامه را به صورت نمایشنامه شعری درآورد و همچنین دو شاعر شبلی الملاط و بشاره الخوری (از لبنان) و عبدالقادر المقدم (از مراکش) بر روی شاهنامه تحقیقات زیادی کردند.

 محمد سعید الجمال در ادامه گفت: بر اساس آنچه گفته شد، شاهنامه فردوسی مورد استقبال گسترده ادبا و شاعران عرب قرار گرفت و ادبا و ناقدان عرب در دوران‌های مختلف آن را ارج نهاده و جایگاه واقعی آن را درک کرده‌اند. وی در پایان با اشاره به اهمیت ترجمه شعر به صورت منظوم، تاکید کرد: ترجمه شاهنامه به صورت منظوم میتواند تاثیرات زیادی بر ادبای معاصر عرب بگذارد.

این نشست با خواندن ابیاتی از شاهنامه توسط رضا ستاری، استاد گروه عربی در دانشگاه مازندران پایان یافت.

انتهای پیام
captcha