استاد میرجلالالدین کزازی، استاد پیشکسوت ادبیات فارسی درباره وضعیت سیوسومین دوره نمایشگاه کتاب به خبرنگار ایکنا گفت: تا آنجا که من دیدهام چندان تفاوت نایکسانی با دورههای پیشین نداشت؛ همان غرفهها، شیوه چینش کتابها و برنامههای پیشین کمابیش در این دوره هم دیده میشود.
این استاد ادبیات در رابطه با وضعیت نشر کتاب بیان کرد: میانگارم که همگان پاسخ این پرسش را میدانند؛ کتاب در چاه است اما میباید در ماه باشد زیرا مردمی که با کتاب بیگانهاند به ناچار در چاه و تاریکی فرو خواهند افتاد. ماه جایی است که ما ایرانیان باید در آن باشیم. چگونه در ماه خواهیم بود؟ با کتاب.
وی ادامه داد: کتاب در کارکرد نمادین آن یعنی در ابزار آگاهی، دانش، فرزانگی، روشنایی، اندیشهوری. مردمی که با کتاب بیگانهاند و کتابخوان نیستند یا کتاب در دسترسشان نیست به ناچار مردمی واپسمانده خواهند بود.
این ادیب پیشکسوت در پاسخ به این سؤال که با توجه به اینکه تعداد دانشجویان و دانشپژوهان افزایش داشته است آیا به همین ترتیب تعداد افراد کتابخوان جامعه نیز افزایش داشته است؟ گفت: اگر هم این گسترش در چندی یعنی کمیت باشد کارکردی در چونی یعنی کیفیت نهاده باشد به دریغ میباید گفت که چشمگیر نیست و نمود ندارد. چرا اینگونه است؟ پاسخی فراخ میتوان به این پرسش داد که من میکوشم کوتاه پاسخ دهم.
وی ادامه داد: در ایران مانند بسیاری از کشورهای دیگر که هنوز در سودایی فناوری ماندهاند آگاهیرسانی با ابزارهای دیگر یعنی با فناوری رسانهای نو انجام میشود. هنوز این کشورها نتوانستهاند از چنگ چیرگی این فناوری برهند اما پارهای از کشورها که شمارشان هم بسیار نیست، توانستهاند. نمونه برجسته ژاپن است. ژاپن از پیشرفتهترین کشورها در فناوری و رسانه است اما شمار خوانندگان و دوستداران کتاب بسیار بالاست. ابزارهای نو در آن کشور نتوانسته است جای کتاب را بگیرد و حتی کارکردی وارونه داشته است و نیاز به کتاب را افزوده است. این شاید برترین انگیزه و خواستگاه این کمخوانی و بیگانگی با کتاب باشد. خاستگاهها و انگیزههای دیگر هم در کار است که من تنها به یکی میپردازم.
وی ادامه داد: بهای کتاب که دم به دم برمیافزاید چه علت دارد؟ چون آنچه بایسته کتاب است بهای بالاتری مییابد. شما هر ناشری را در این روزها ببینید از گرانی کاغذ به فغان است. پیداست که دانشجو حتی اگر کتابخوان هم باشد نمیتواند کتاب را بخرد. با خریدن کتاب و خواندن آن هم کار راست نمیآید. دانشجو باید کتابخانه داشته باشد وگرنه جوینده دانش نیست.
استاد کزازی در پاسخ به این سؤال که چه راهکاری برای کتابخوانتر شدن جامعه در نظر دارید؟ بیان کرد: من بارها به این پرسش پاسخ دادهام اما چون پرسش بنیادین و از ناگزیریهای جامعه ایرانی است دوباره پاسخ میدهم. کتابخوانی میباید در خوی و خین کتابخوان باشد. زمانی یک فرد کتابخوان است که به خواندن کتاب نیاز درونی داشته باشد و این نیاز در درازنای سالیان، از روزگار کودکی و خردی، از پیش از دبستان و دبستان پدید میآید. اگر نوآموزان با کتاب پیوند بگیرند و به کتاب مهر بورزند و به خواندن کتاب خویور باشند در سالیان برنایی و بزرگی هم همچنان با کتاب خواهند بود و کتاب نیاز روزانه آنها خواهد شد.
وی ادامه داد: بدین گونه شمارگان کتاب بالا خواهد رفت و گردانه کتاب خواهد چرخید و کتابها در شمار بسیار به چاپ خواهند رسید و ناشران از چاپ کتاب بیمناک نخواهند بود چون میدانند کتاب به فروش خواهد رفت. درست است که کتاب پدیدهای فرهنگی است اما به هر روی کالا هم است و اگر آن خوگیری نباشد این پدیده فرهنگی در گوشه خواهد ماند و تنها درصدی ناچیز از مردمان میتوانند کتاب خرید و کتابخانه بنیاد نهاد و کتاب از دامان مردمان به ناچار رخت برخواهد بست.
وی در رابطه با آثار جدیدی که در دست انتشار دارد، گفت: چندین کتاب از من به زیر چاپ رفته است؛ یکی از آنها کتابی است با نام «مرد هزارهای» که دفتری از سرودههای رباعی است و به زودی نشر سمبل آن را از زیر چاپ بیرون خواهد آورد. همچنین کتاب دیگری با نام «بزم بیرزم» از نشر گویا به زیر نشر چاپ رفته است که به زودی منتشر خواهد شد. این کتاب برگرفته از آموزههای دانشگاهی است که دانشجویان آنچه را من در نشستهای دانشگاهی بر زبان راندهام برنگاشته و به نوشتار آوردهاند و بدین سان فراهم شده است.
استاد کزازی در پایان افزود: کتاب دیگری نیز به زیر چاپ رفته که «خنیاکده خرّمی» نام دارد که سرودههای سال 1340 در آن آمده است. همچنین از زنجیرهای از کتاب که در زمینه حافظشناسی است در نشر گویا به زودی منتشر میشود که هفتمین پوشینه در همین موضوع است. در هر پوشینه من 20 غزل حافظ را از دید زیباشناسی و باورشناسی بررسی کردهام.