محمدرضا حکیمی؛ اولین کسی که بین عاشورا و عدالت نسبت برقرار کرد + فیلم
کد خبر: 4078487
تاریخ انتشار : ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۱
در نشست ایکنا مطرح شد

محمدرضا حکیمی؛ اولین کسی که بین عاشورا و عدالت نسبت برقرار کرد + فیلم

در نشست «عاشورا از منظر علامه حکیمی» ضمن اشاره به اینکه محمدرضا حکیمی واقعه عاشورا را ذیل عنوان توحید و عدالت تحلیل می‌کرد، بیان شد: استاد حکیمی اولین کسی است که یک ناگفته مغفول را که کسی به آن ظن نمی‌برد بیان کرد و آن این است که عاشورا فریادی برای عدالت دانسته می‌شود.

31محمد رضا حکیمی مردادماه اولین سالگرد درگذشت محمدرضا حکیمی است. مرحوم حکیمی نویسنده، پژوهشگر و متفکر اسلامی بود که قریب به شصت سال از عمر خود را صرف تحقیق و تتبع در منابع اسلامی کرد و اثر گرانسنگ «الحیاة» گویای بنیه علمی و گستره دانش اوست.

به همین مناسبت نشستی با عنوان «عاشورا از منظر محمدرضا حکیمی» در خبرگزاری ایکنا برگزار شد و امیرمهدی حکیمی، وصی مرحوم حکیمی و مدیر مؤسسه «الحیاة» و کریم فیضی، نویسنده و از شاگردان حکیمی به واکاوی ابعاد نگرش او به مسئله عاشورا و نهضت امام حسین(ع) پرداختند.

در ادامه بخش اول گزارش این نشست را می‌خوانید.

 

ایکنا ـ تحلیل استاد حکیمی درباره عاشورا چه بود و از چه منظری به این واقعه می‌نگریست؟

حکیمی: عاشورا در مجموعه آثار علامه واژه بسیار پررنگی است. ایشان از آغازین کتاب‌هایشان به عاشورا پرداختند و در جای جای آثارشان به این حرکت بنیادین اسلامی اشاره کرده‌اند. حضرت استاد از چند منظر به عاشورا نگاه کردند، از نظر تاریخی، فلسفه قیام عاشورا، ابعاد مغفول مانده آن و نیز به عاشورا در امتداد تاریخ تشیع و تاریخ بشری نگاه کردند و آن را برای انسان امروز تفسیر کردند.

تعبیرشان این بود که عاشورا 12ساعت نیست، بلکه 24 ساعت است و در طول آن دو اتفاق مهم را وصف می‌کردند؛ شب عاشورا و روز عاشورا. ایشان شب عاشورا را نماد توحید و روز عاشورا را نماد عدالتخواهی می‌دانستند و این گونه حادثه عاشورا را در امتداد حرکت انبیا در طول تاریخ تحلیل می‌کردند. همچنین عاشورا را در امتداد آدم و ابراهیم و موسی و عیسی و پیامبر اسلام(ص) می‌دیدند، چنانکه در زیارت وارث به این مورد اشاره می‌شود.

عاشورا مظلومیت مضاعف دارد

در شب عاشورا امام حسین(ع) تا صبح به عبادت مشغول می‌شوند و نماز را به عنوان مهمترین اتفاق میان خالق و مخلوق، تمام و کمال به نمایش می‌گذارند. امام حسینی که همانند پدرانش شب‌های زیادی را به عبادت‌های طولانی و خواندن نماز می‌گذراندند، در شب عاشورا به نماز ایستادند و این درس را به جامعه بشری منتقل کردند که یک وجه بزرگ عاشورا رابطه عبد و معبود است. این امر همیشه در دعوت انبیا مطرح بود: «اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ».

مورد دیگر میزان و ترازو است؛ «وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَانَ». ما برپایی عدالت و مبارزه با ظلم‌های سیاسی و اقتصادی را در دوازده ساعت روز عاشورا می‌بینیم. این دو نگاه در جای جای آثار علامه حکیمی مشخص است. ایشان تصریح می‌کند که عاشورا دو وجه مهم دارد: یک وجه عبادی که جامعه باید به آن توجه کند و وجه دیگر مسئله عدالت است که جامعه را سالم و نیز از فساد و تبعیض به دور نگه می‌دارد. ایشان ذیل این دو مفهوم، به مفاهیم زیادی در رابطه با عاشورا می‌پردازند. به عنوان مثال به تحریف عاشورا می‌پردازند و اینکه در تاریخ چگونه به عاشورا نگاه شده است. آیا عاشورا ظلمی است که به بدن اهل بیت(ع) روا داشته شد یا در طول تاریخ به اهداف آن هم ظلم شده است و عاشورا از این نظر مظلومیت مضاعفی دارد.

متاسفانه اغلب اوقات به اهداف والای عاشورا پرداخته نشده است و عاشورا را تهی از مقاصد مطرح کرده‌اند. ریختن اشک و بکا بر مصائب اهل بیت(ع) بسیار مهم است و مورد توجه اهل بیت(ع) بوده است، اما نباید به این اکتفا کرد. گریه بر سیدالشهداء باید ما را به اهداف و آنچه سیدالشهدا ما را به آن فراخواندند متصل کند. ایشان بارها تذکر می‌دادند این رسالتی است که مجالس عزا به دوش می‌کشند و سخنرانان و مداحان باید به این اضلاع توجه کنند و جامعه را به این سو پیش ببرند.

امیر مهدی حکیمی

ایکنا ـ مقدمه‌ای که درباره نحوه نگاه استاد حکیمی به عاشورا بیان کردید مرا به یاد کتاب حسین وارث آدم و تحلیل شریعتی از مسئله عاشورا انداخت. با توجه به اوضاع و احوالی که آقای حکیمی در آن می‌زیستند طبیعی است که در ایام جوانی چنین نگرشی به عاشورا داشته باشند. حال در دوره‌ متاخر چالش جامعه تغییر کرده و مسئله معنای زندگی و هویت مطرح است. ایشان چگونه و ذیل کدام گفتمان بین عاشورا و چالشی که جامعه درگیر آن است پیوند برقرار می‌کردند؟

حکیمی: برای پاسخ به سوال شما باید کمی به عقب‌ برگردم. ایشان قبل از سال 42، که امام خمینی نهضت خود را آغاز کردند، درباره مسئله عدالت جلساتی را برگزار می‌کردند. لذا از جوانی تا واپسین لحظات دغدغه اصلی ایشان «اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ» بود.

همچنین عدالت منفک از معنایابی برای زندگی نیست. اگر دقیق توجه کنیم، عدالت روح زندگی است و معنای زندگی در عدالت تحقق پیدا می‌کند. اگر در جامعه عدالت شکل نگیرد، این روح محقق نمی‌شود. در روایات می‌خوانیم؛ «العدل حیاه الاحکام» یا «العدل حیاه»، یعنی عدالت معنای زندگی را شکل می‌دهد و اگر عدالت را در جامعه ایجاد نکنیم، این معنا یافت نمی‌شود.

عدالت روح زندگی است

علاوه بر این، آنچه میان عاشورا و انسان امروز اتصال ایجاد می‌کند، معنایابی در عاشورا ذیل عنوان توحید است. مسئله توحید و رابطه مخلوق با خالق حقیقت معنای زندگی بشری است. مگر ممکن است بشر بدون رابطه صحیح میان خالق و مخلوق به معنای درستی از زندگی برسد؟ عاشورا می‌تواند پلی باشد که هم خلأهای درونی و معنوی ما را پر کند و هم خلأهای اجتماعی و اقتصادی را اصلاح کند و ما را به سرانجام برساند. جایی نیست که علامه حکیمی به عاشورا و اهداف آن نپرداخته باشند. در نامه‌هایی که کوفیان به سیدالشهداء نوشتند گفته بودند که یزید اموال را دست به دست میان اغنیا می‌چرخاند. بنابراین تمام فریاد عاشورا مسئله عدالت است و عدالت روح زندگی محسوب می‌شود و این کالبد بی‌جان را جان می‌بخشد و جامعه بدون روح را دارای روح می‌کند.

 

ایکنا ـ اشاره کردند که استاد حکیمی واقعه عاشورا را ذیل عنوان عدالت تحلیل می‌کردند. آیا این رویکرد در تاریخ تشیع سابقه داشته است یا ایشان نخستین‌بار از این زاویه به عاشورا نگاه کردند؟ آیا این نگاه تقلیل‌گرایانه نیست که فلسفه عاشورا را به عدالت محدود کنیم و از ابعاد دیگر آن غافل بمانیم؟

فیضی: من ابتدا یک اشکال به پرسش شما می‌گیرم. ما باید عدالت را چه چیزی تعریف کنیم که منحصر کردن عاشورا به عدالت را تقلیل‌گرایی بنامیم؟ ما عظیم‌تر از عدالت چه داریم؟ چه چیزی می‌تواند جایگزین عدالت شود و کارکرد عدالت را داشته باشد؟ منطوق عاشورا عدالت است، یعنی امام حسین(ع) راه افتاد که عدالت را فریاد بزند. این تقلیل نیست، بلکه تکثیر است. عاشورا آینه‌ای است که قرار است عدالت در آن بتابد، لذا من تقلیل نمی‌بینم، بلکه تکثیر می‌بینم. یک بخش قیام عاشورا مسئله‌ عدالت است.

 

حکیمی پیشتاز بود

اولین کسی که بین عاشورا، امام حسین(ع) و عدالت نسبت برقرار می‌کند علامه حکیمی است. ما از قرن چهارم به این سو درباره امام حسین(ع) آثاری داریم، ولی من سراغ ندارم که قبل از ایشان کسی این نسبت را برقرار کرده باشد. شهید مطهری درباره امام حسین(ع) صحبت می‌کند، ولی بحث ایشان ناظر به عدالت نیست، بلکه بحث از تحریفات عاشوراست. استاد حکیمی اولین کسی است که یک ناگفته واقعا مغفول را که کسی به آن ظن نمی‌برد بیان کرد و آن این است که عاشورا فریادی برای عدالت بود.

در امامت هم این غفلت صورت گرفته و کسی این مسئله را ندیده که اولین کلام امام عدالت است. بنابراین استاد حکیمی در این حوزه پیشگام و شخصی منحصر است. ممکن است بعدها افرادی این بحث را مطرح کرده باشند، ولی ایشان پیشگام بودند.

کریم فیضی

گنجینه‌ها را استخراج کرده بود

استاد حکیمی با نکته‌ای که ابراز کردند، از زمان خودشان تا قیامت حق بی‌نظیری بر گردن تشیع دارند. ایشان در این قضیه ارتباطی با اساتیدشان ندارند و ما در منطق آنها هم این بینش را نمی‌بینیم یا اگر می‌بینیم به این صراحت نمی‌بینیم. علامه حکیمی آهن‌های سردی را مذاب و نیز در آثارش تعبیه کرد. ما در دل کوه میلیون‌ها تُن آهن داشتیم، ولی ایشان اینها را استخراج کردند. استخراج یک مسئله است. گاهی در یک کتابخانه هزاران اثر وجود دارد، ولی استخراج کردن مسئله است. صرف اینکه من بلدم این کتاب‌ها را بخوانم، دردی را دوا نمی‌کند. بعد از استخراج، مسئله انتقال است. استاد حکیمی بیان بسیار خوب و ممتازی داشت. استاد اسفندیاری می‌گفتند که استاد حکیمی وجود شفاهی‌شان غیر از وجود کتبی‌شان است.

وقتی ایشان از عاشورا صحبت می‌کردند، من نمی‌فهمیدم در کجا هستم. ایشان این گنجینه‌ها را استخراج کرده بود و درست بیان می‌کرد. به همین دلیل شما نمی‌توانید الحیات را در کنار اثر دیگری بگذارید. الحیات پیاده‌روی در جفرافیای عالم اسلام است. بر همین اساس یکی از اکتشافات علامه حکیمی درباره عاشورا و امام حسین(ع)، مسئله عدالت بود و می‌گفتند که چطور شما در عاشورا این مسئله را نمی‌بینید که امام حسین(ع) فریادی برای عدالت و انسانیت است. به نظرم روی همین مبانی بود که ایشان رصد می‌کرد و هر چیزی را که در خدمت عاشورا بود تایید، حمایت و ترویج می‌کرد و در یک کلام یک عاشورایی خالص بود...ادامه دارد.

گزارش از مصطفی شاکری

انتهای پیام
captcha