40 روز از واقعه عاشورا میگذشت که جابر بن عبدالله انصاری و عطیه، از اصحاب پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع)، قدم به خاک کربلا گذاشتند. جابر طبق آنچه در نوشتهها و اخبار آمده است، نابینا بود و عطیه دست او را گرفت، بر روی مزار سیدالشهدا(ع) گذاشت و جابر به گریه افتاد و شروع به سخن گفتن با امام نمود. اینگونه بود که سنت زیارت قبر امام حسین(ع)، پایهگذاری و تا همیشه تاریخ، جاودانه شد و امروز، راهپیمایی اربعین با تمام جلوههای انسانیاش، به میراثی ماندگار در مکتب حسینی و صحنهای دیگر از سوگواری سالار شهیدان تبدیل شده است. فراگیری و ماندگاری این سنت و میراث، یقیناً در ماهیت انسانی، عدالتگرایانه و آزادیخواهانه عاشورا ریشه دارد و برای انسانی که همواره، از ازل تا ابد، در جستجوی عدالت و آزادی بوده است و این دو را از حقوق مسلم خود میشمارد، مشق و تمرینی برای تحقق این حقوق و فضایل محسوب میشود. در سالروز اربعین حسینی، خبرنگار ایکنا در اصفهان گفتوگویی با حجتالاسلام علی کرمی فریدنی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر درباره چرایی تعدد خوانشها از واقعه عاشورا، چالشهای فراروی عاشوراپژوهی و پیامهای عاشورا برای انسان عصر امروز انجام داده است که متن آن را در ادامه میخوانید.
ـ با توجه به اینکه از واقعه عاشورا و فلسفه و اهداف قیام امام حسین(ع)، خوانشها و قرائتهای مختلف و متفاوتی وجود دارد، دلیل این تعدد چیست و برای اینکه درک درستی از واقعه عاشورا داشته باشیم، باید چه روش و رویکردی در پیش بگیریم؟
تفاوت خوانشها و قرائتها از عاشورا، پیش از هر چیز، از تفاوت خردها، اندیشهها، دریافتها، برداشتها و سلیقههای افراد برمیخیزد و تا حد زیادی، طبیعی است. دریافت، برداشت، نگارش، خوانش و قرائت همگان از یک پدیده، یکسان نیست و هر کس ممکن است گوشهای را بهتر ببیند و دریافت کند. در خصوص رویدادهای بزرگ تاریخی نیز بهویژه اگر از آنها فاصله گرفته باشیم، طبیعتاً کسانی که برای مطالعه این رویدادها به منابع مراجعه و برداشت و قرائت خود را بیان میکنند، متفاوت از هم میاندیشند. گذر زمان و تفاوت زمانی، مکانی، منطقهای، دانش و تجربه انسانها باعث اختلاف در قرائتها و خوانشها میشود. همچنین حکومتها، قدرتها، سیاستها و فضای سیاسی در هر دورهای، میتوانند این خوانشها را به حق یا ناحق، به سمت منافع خودشان سوق دهند؛ چنانکه بنیعباس واقعه عاشورا را پله قدرت برای خود ساختند، همینطور مختار و همه کسانی که در گذر تاریخ با شعار خونخواهی امام حسین(ع) سر به قیام برداشتند.
ریشه دیگر این تفاوتها، به عالمان و اندیشمندان هر زمان برمیگردد. اگر آنها شهامت، فرصت و امکان حقگویی داشته باشند، هم جلوی تحریف و خرافه را از سمت عوام میگیرند و هم در برابر کسانی میایستند که میخواهند اهداف و شعارهای عاشورا را ابزار قدرت برای منافع نامشروع و سلطه ظالمانه خود قرار دهند. اگر این عالمان، درست و خداپسندانه رفتار کنند، از این جریانها جلوگیری میشود، ولی اگر این اتفاق نیفتد، ممکن است تفاوت در برداشتها به جایی برسد که اصلاً اهداف و انگیزههای امام از قیام را واژگون کند، چنانکه پیامبر(ص) در روایتی، عالم و اندیشمند شیفته قدرت و بیاعتنا به حق را عامل واژگونی و فلاکت جامعه معرفی میکند و در روایتی دیگر، اصلاح امت خود را در گرو اصلاح خواص یعنی علما و امرا میداند. آنچه حائز اهمیت است اینکه، این قرائتها و خوانشها اولاً خالصانه، خداپسندانه و انسانی باشد و ثانیاً، از طریق گفتوگوی خردپذیر، بهترین برداشتها انتخاب و برداشتهای سست و ضعیف و گاهی سخیف کنار گذاشته شود.
ـ چگونه میتوان خوانشهای درست را از خوانشهای سست و ضعیف تشخیص داد؟
بهترین روش برای شناخت خوانشها و قرائتها از نهضت امام حسین(ع)، این است که سراغ منابع اصیلی برویم که در این زمینه نوشته شده، یعنی سخنان امام از زمان خروج از مدینه تا شهادتگاه را گردآوری و در خصوص آنها مطالعه و پژوهش انجام دهیم. این سخنان، مجموعه عظیمی از خطبهها، نامهها، گفتوگوها، دیدارها، دعاها و حتی نفرینهای ایشان را دربر میگیرد. اگر این کار انجام شود، آنگاه میتوان دریافت که امام حسین(ع) چه میخواست، فریاد اعتراضش بابت چه چیزی بلند بود و چه راه و رسمی داشت. به تبع آن میتوان دریافت که کدام خوانش و قرائت از عاشورا، درست است.
ـ اگر مجموعه سخنان امام حسین(ع) را در کنار هم قرار دهیم، به چه خوانش و قرائتی از اهداف و انگیزههای قیام ایشان دست پیدا میکنیم؟
وقتی سپاه حر راه را بر کاروان امام میبندد، ایشان سخنانی بیان میکند که انگیزه و چرایی قیامشان را نشان میدهد. جان کلام امام این است: آیا نمیبینید که به حق و عدالت و قانون خدا عمل نمیشود و حقوق و کرامت انسانها پایمال میشود؟ از این سخن میتوان فهمید که ناخشنودی امام بابت پایمال شدن حقوق اساسی و کرامت ذاتی انسانها به دست ظالمان و جباران بود و میخواست این حقوق را احیا کند. در واقع، امام میخواست شرایطی بهوجود بیاورد که همگان بتوانند زندگی سالمی داشته باشند و کسی حقوق دیگران را به دلخواه یا با تحریف دین خدا پایمال نکند. از این نمونهها در سخنان امام حسین(ع) که اهداف و انگیزههای ایشان را نشان میدهد، بسیار است و کمک میکند تا بهترین خوانش و قرائت را از عاشورا داشته باشیم.
ـ با توجه به اینکه فاصله زمانی ما با قیام عاشورا بسیار زیاد است و شما نیز اشاره کردید که یکی از دلایل تعدد خوانشها، به همین فاصله زمانی برمیگردد، در خصوص عاشوراپژوهی و کندوکاو در ابعاد و جنبههای واقعه کربلا، چه مشکلات و چالشهایی وجود دارد؟
این چالشها متفاوتند؛ اولین آنها، تفاوت برداشتهاست. برخی واقعه عاشورا را بهصورت رویدادی فراطبیعی، مقدس و آسمانی ترسیم میکنند و عقل انسان را ناتوان از تحلیل آن میدانند. عدهای دیگر رنگ و بوی عاطفی به این واقعه میدهند و آن را صرفاً به جنبههای سوگواری و عزاداری محدود میکنند. برای برخی نیز جنبه حماسی قیام امام حسین(ع) پررنگ است. راه درست این است که مجموعه سخنان امام را در نظر بگیریم، نه گوشهای از آن را، کسانی که دچار لغزش میشوند، یک گوشه از سخنان را در نظر میگیرند. اگر کسی به این سخن امام توجه کند که فرمود: من برای شما در آزادیخواهی و ظلمستیزی الگو هستم، دیگر به عاشورا بهعنوان حادثهای فراطبیعی و آسمانی که عقل انسان از تحلیل آن ناتوان است، نگاه نمیکند، چراکه اگر اینگونه بود، امام نمیگفت من برای شما الگو هستم.
چالش دوم، عوامگرایی و وارونهسازی حقایق از سوی قدرتهاست. عوام همواره راه و رسمی برای خود دارند که کمتر منطق میپذیرد، مگر اینکه فضای روشناندیشی غالب باشد. مشهور است که آیتالله بروجردی تمام رؤسای هیئتهای قم را خواست و به آنها گفت: مگر شما از من تقلید نمیکنید؟ بعضی از کارهایی که در مجالس سوگواری امام حسین(ع) انجام میدهید، من آنها را مشروع و درست نمیدانم، عزاداری باید سازنده و اخلاقی باشد. شخصی به نمایندگی از رؤسای هیئتها گفت: ما 365 روز در سال مقلد شما هستیم، ولی روز عاشورا دیگر مقلد شما نیستیم و هر کاری بخواهیم، برای امام حسین(ع) انجام میدهیم. وظیفه علما و اندیشمندان، جلوگیری از همین عوامگرایی است. برخی از مداحان بهگونهای عمل کردهاند که دیگر اثری از مکتب و آموزههای حسینی در مجالس سوگواری نمیبینیم. افرادی هستند که موضعشان باطل است، ولی شعار «هیهات من الذلة» سر میدهند، امام حسین(ع) دقیقاً در موضع حق و عدالت و انصاف ایستاده بود و میگفت ذلت نمیپذیرم، نه اینکه سالها حقوق مردم را پایمال و به آنها ظلم کرده باشد و آن وقت بگوید: هیهات من الذلة.
نگاه ابزاری نیز چالش دیگری است که در برابر عاشوراپژوهی قرار دارد و ما برای استفاده از این گنجینه گرانبها، چارهای نداریم جز اینکه، گردوغبارها، آفتها و بلاها را از آن دور کنیم.
ـ ما در زمانهای زندگی میکنیم که انسانها در سطوح و حوزههای مختلف با بحرانهای متعددی روبرو هستند، آیا آموزههایی که در واقعه عاشورا وجود دارد، میتواند راهکاری برای برونرفت از این بحرانها در اختیار انسان امروز بگذارد؟ این راهکارها چه میتواند باشد؟
عاشورا یکسری آموزههای اختصاصی و مربوط به زمان خودش داشته و از آن طرف، یکسری پیامهای ماندگار و جاودانه دارد که نه تنها کهنگی و سستی در آن راه ندارد، بلکه همواره نو میشود. امام حسین(ع) در قیام خود بر دردها و نیازهایی انگشت گذاشته است که همیشه کموبیش وجود داشته و دارند و هر کدام که بیشتر در معرض خطر بودهاند، امام بیشتر بر آنها پافشاری کرده و چون اینگونه است، عاشورا پیامهایی زنده و باطراوت دارد.
اولین گامی که امام حسین(ع) در راه هجرت از خانه و کاشانهاش برداشت، این بود که ندای ذلتناپذیری سر داد، وقتی از ایشان خواستند که با یزید بیعت و حکومت موروثی بنیامیه را تأیید کند، به این روش حکمرانی اعتراض کرد و خواست و اراده مردم را حائز اهمیت دانست. امام را تهدید به کشتن کردند، ولی ایشان فرمود: مثل من با مثل یزید بیعت نخواهد کرد، عدالتخواهی و آزادیخواهی اجازه نمیدهد تا زیر بار زور و ذلت بروم. اینکه به انسانها اجازه داده شود تا با اختیار و اراده خود دست به انتخاب بزنند، متعلق به همیشه تاریخ است، چون دیکتاتورها همواره میخواهند مردم مثل موم در دستشان باشند و امام حسین(ع) میگوید، مردم در انتخاب خود آزاد هستند. امروز نیز که دنیا از حقوق بشر حرف میزند، این اصل زنده و پویاست.
دوماً، امام حسین(ع) درس اصلاحاندیشی داد، به ایشان برچسب آشوبگر، فتنهانگیز و یاغی زدند، ولی سخن امام این بود که میخواهد بوستان امت را که پر از خار و خس شده و علفهای هرز آن دین و عقل و وجدان انسانها را پایمال کرده است، اصلاح و فضایی پاکیزه برای همگان ایجاد کند. این اصلاحگری و اصلاحاندیشی هماره، هرگز کهنه نمیشود و درسی است که عاشورا به ما میدهد.
سوماً، امام حسین(ع) بزرگپرچمدار حقوق و کرامت انسان بود، ایشان در شرایطی که یزید میخواست همه چیز طبق خواست او پیش برود، فریاد برآورد که حق این نیست، همه آزاد آفریده شدهاند، آزادی بیان و قلم حق آنهاست و حاکم باید پاسخگو و نظارتپذیر باشد. این پیام حقوق بشری امام، درسی است که تا قیامت برای انسانها جاذبه دارد و همگان دنبال چنین حقیقتی هستند.
چهارمین پیام عاشورا که بحرانها را میزداید و انسانها را از قیدوبندهای بیهوده آزاد میکند، عدالتخواهی است. امام حسین(ع) فرمود: امام و پیشوا نیست کسی که سراپا عدالت و انصاف نباشد. این عدالتخواهی از نان شب، آب گوارا و داروی شفابخش واجبتر است و امام حسین(ع)، عدالتخواهی بزرگ بود که با ظلم و جور و اشکال مختلف آن مبارزهای مسالمتآمیز داشت. ایشان همچنین این پرچم بزرگ را به اهتزاز درآورد که انسان نباید نسبت به سرنوشت خود و جامعهاش بیتفاوت باشد، باید از آزادگی و صداقت پشتیبانی و از دروغ و بیداد، اعلام نفرت و جدایی کند. امام حسین(ع) میفرماید: کسی که ببیند حاکمی حقوق انسانها را پایمال و جامعه را به سمت تباهی میکشاند و گامی برای اصلاح شرایط برندارد، روز قیامت او را از همان دری وارد دوزخ میکنند که حاکم ظالم زمانهاش وارد میشود. این آموزهها همیشه زنده، پرطراوت و پرجاذبهاند و ارزشهایی هستند که هرگز کهنه نمیشوند و میتوانند بحرانها را بزدایند، اگر آنها را سرلوحه رفتار خود قرار دهیم.
گفتوگو از محبوبه فرهنگ
انتهای پیام