حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل سیاسی، در گفتوگو با ایکنا، درباره تأثیر تحولات و اعتراضات اخیر بر سیاست خارجی کشور گفت: یک فرمول کلی وجود دارد که سیاست خارجی هر کشوری ادامه سیاست داخلی آن است. به عبارتی همانطور که سیاست داخلی تحت تأثیر تحولات سیاست خارجی قرار می گیرد برعکس آن هم امکان دارد و زمانی میتوان در عرصه دیپلماسی به خوبی عمل کرد که پشتیبانی کامل از طرف مردم وجود داشته باشد.
وی افزود: لذا بدون شک تحولات داخلی و اعتراضات اخیر در کشور بر روند سیاست خارجی جمهوری اسلامی تأثیرگذار است. حال مثبت یا منفی بودن این تأثیر بستگی به مدیریت این بحران دارد و متناسب با آن نوع مدیریت بحران میتوان قضاوت کرد نتیجه کار به افزایش یا تضعیف قدرت سیاست خارجی کشور انجامیده است.
بهشتیپور اظهار کرد: حداقل تا امروز که این اعتراضات در تصویرسازی از ایران در اذهان عمومی جهان تأثیر منفی زیادی گذاشته است. کشورها میلیونها دلار هزینه میکنند که یک تصویر مثبت از خود در ذهن مردم عادی سایر کشورها شکل بگیرد ولذا این نوع تحولات و اعتراضات در کشور روی نگاه مردم دنیا نسبت به ایران تأثیر منفی میگذارد.
بهشتیپور درباره اتخاذ راهکارهای مسالمتآمیز مانند گفتوگو با معترضان از سوی حکومت برای حل این بحران و منازعه و حرکت به سمت فروکش کردن بحران برای ترمیم تصویر منفی ارائه شده از ایران به جهان گفت: مدیریت بحران یعنی اینکه چه اقداماتی برای حل بحران و هدایت آن به سمت ایجاد ثبات و امنیت برای کشور انجام بگیرد اما شرط اصلی آن است که یک ریشهیابی صحیح از دلایل وقوع این اعتراضات صورت بگیرد. اینطور میشود فهمید که آیا ریشه اصلی مشکلات در خارج از ایران و همه چیز در داخل خوب است و فقط توطئهگران خارجی این مشکلات را برای کشور به وجود میآورند یا اینکه مشکلاتی در داخل وجود دارد و خارجیها از این مشکلات بهرهبرداری کرده و آن را مورد پوشش رسانهای وسیعی قرار میدهند به نحوی که شناخت نخبگان ما را از جامعه تحت تأثیر قرار میدهند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: پس ما باید اول تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم که چه تحلیلی از وضعیت امروز ایران داریم و منشأ و عامل اصلی این بحران را داخلی و سوءمدیریتها میدانیم یا آن را در خارج و دخالت خارجی جستوجو میکنیم. اگر این تحلیل درست را انجام دهیم نیمی از مسیر را رفتهایم و متناسب با این تحلیل درست، میتوانیم تمهیدات لازم را برای حل بحران به کار بگیریم. لذا قبل از ارائه راهکارهایی از قبیل گفتوگو با منتقدان و مردم یا فراهم کردن فضا برای بیان اعتراض و پاسخ به آن، اول باید ریشه اصلی مشکلات را شناسایی کنیم.
وی تصریح کرد: اکنون دو دیدگاه کاملا متفاوت در خصوص منشأ و ریشه اصلی مشکلات در کشور وجود دارد که یکی ریشه اصلی را در داخل و دیگری در خارج میداند و اگر یک جمعبندی حاصل شود آنگاه میتوان به یک راه حل دقیق و جامعالاطراف دست یافت و آن را اجرا کرد.
بهشتیپور درباره اینکه آیا شواهدی از رسیدن به یک صدای واحد در حاکمیت در خصوص دلایل و ریشههای اصلی اعتراضات وجود دارد، گفت: سخنان متناقض مسئولان کشور نشان میدهد هنوز به یک جمعبندی واحد نرسیدهاند و شاید هم به این جمعبندی واحد رسیدهاند اما بیان نمیکنند چون تلقی برخی مسئولان این است که اول باید این بحران فروکش کرده و فضای ملتهب آرام شده و یک ثبات در کشور ایجاد شود، بعد در خصوص ریشهها و دلایل این تحولات بحث و بررسی شود و ورود به فضای گفتوگو در این وضعیت ملتهب به معنای باختن قافیه است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی درباره اینکه با توجه به تجربه اعتراضات قبلی به ویژه در سالهای 1396 و 1398 چه برداشتی از رویکرد نظام پس از پایان این فضای اعتراضی دارد، گفت: با توجه به این تجربیات و تکرار آن باید گفت پس از اینکه یک وضعیت باثبات ایجاد میشود، باز هم راجع به ریشههای این اتفاقات و چگونگی حل مسئله فکری نمیشود و بیشتر به جای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله را انتخاب میکنیم اما بالاخره یکبار برای همیشه باید به یک جمعبندی دقیق در خصوص ریشههای اصلی این اعتراضات، عناصر تأثیرگذار و عوامل ایجادکننده برسیم و پس از آن با یک اراده ملی چگونگی اجرای راه حلهای ارائه شده از سوی نخبگان و دلسوزان کشور را مدنظر قرار دهیم تا کیان کشور، امنیت ملی، منافع ملی و یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران حفظ شود.
بهشتیپور در خصوص برخی تحلیلها مبنی بر عدم به رسمیت شناخته شدن نسل جدید از سوی نظام به منزله یکی از دلایل شکلگیری اعتراضات و چگونگی مواجهه نظام با این نسل نو گفت: به اعتقاد من این نسل هم شهروندان ایران هستند و نظام و حکومت این نسل را قبول دارد و بحث به رسمیت نشناختن آنها اصلا مطرح نیست. مسئله اصلی این است که این نسل معترض بتواند صدا و خواستههای خود را به گوش مسئولان کشور برساند.
وی یادآور شد: مسئولان کشور این نسل را قبول دارند چون اینها آیندهسازان کشور هستند که باید کشور را اداره کنند. در واقع اگر قبول کنیم ریشه مشکلات اخیر، داخلی است آنگاه به دنبال این میرویم که فضایی فراهم کنیم تا این نسل مسائل و خواستههای خود را به نحوی مطرح و پیگیری کنند که در کشور ناامنی، بیثباتی و بحران به وجود نیاید و دشمنان نتوانند از این فضا سوءاستفاده کنند. زیرا اگر ریشه مشکل را خارجی بدانیم تمهیدات ما به این جهت میرود که دشمنان روی این نسل اثر نگذارند و در پی آن به فیلتر کردن شبکههای اجتماعی و پارازیت انداختن بر روی وسایل ارتباطاتی روی میآوریم تا به زعم خود با تبلیغات خارجی مقابله کنیم.
این تحلیلگر مسائل سیاسی تأکید کرد: در واقع داخلی دیدن ریشه بحران مسئولان را به سمت اصلاح مدیریتی، بازنگری ساختارها، اقدامات اساسی امنیتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سوق میدهد ولذا تشخیص ریشه اصلی مشکل دو مسیر متفاوت را برای حل مسئله، پیش روی نظام قرار میدهد.
بهشتیپور در پایان اظهار کرد: همانطور که گفتم نظام جمهوری اسلامی این نسل را به رسمیت میشناسد و به دنبال این است که این نسل حرف و اعتراض خود را بدون ایجاد بیثباتی، ناامنی و بحران بیان کند و این نیازمند شکلگیری و نهادینه شدن رواداری، تحمل دیگری و پذیرش مخالف به صورت تدریجی در فرهنگ یک جامعه است و چنین فرهنگی یکشبه با تصمیمات خلقالساعه به وجود نمیآید. البته منظور من این نیست که باید 20 سال صبر کنیم تا به این فرهنگ برسیم اما باید انتظارات خود را پایین بیاوریم و فکر نکنیم با یک تصمیم همه جامعه روادار میشود اما حرکت تدریجی به این سمت مثبت، امیدها را بیشتر کرده و به مرور اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی تقویت میشود.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام