محمدعلی بصیری، عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در گفتوگو با ایکنا از اصفهان به تحلیلها و برخوردهای اشتباه در خصوص سفر رئیسجمهور چین به عربستان و بیانیه پایانی این سفر اشاره کرد و گفت: یکی از تحلیلهای اشتباهی که رایج شده، این است که چین در این بیانیه، بر حق مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سهگانه تأکید کرده و این به نوعی، رویگردانی این کشور از ایران است و داستانسراییهایی دیگری که در سالهای اخیر، غربگراها علیه سیاست نگاه به شرق ایران داشته و معتقدند قرارداد با چین، فروش استقلال ایران و وابسته کردن کشور است.
وی افزود: پشت این موج داستانسرایی، کشورهایی مانند آمریکا، انگلستان و اسرائیل قرار دارند و هدف نیز این است که با تحریمهای حداکثری، دریچهای از سوی شرق به روی ایران باز نشود و این تحریمها با فشار بر اقتصاد و مردم ایران، دولت را تسلیم خواستههای غرب در مذاکرات کند. در حال حاضر نیز ادامه همین موج و تهاجم رسانهای در خصوص سفر رئیسجمهور چین به عربستان و بیانیه پایانی آن، از سوی عوامل داخلی و خارجی دنبال میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: واقعیت این است که براساس آنچه در متن بیانیه به زبانهای انگلیسی، چینی و عربی در سایت وزارت امور خارجه چین و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس آمده، هیچ جمله یا عبارتی در خصوص تضعیف یا تهدید تمامیت ارضی ایران و دخالت در امور داخلی کشور ما اصلا وجود ندارد و بسیاری از رسانههایی که این خبر را نقل کرده یا تحلیل درباره آن منتشر کردهاند، زحمت خواندن متن این بیانیه را به خود ندادهاند.
وی تصریح کرد: آنچه در این بیانیه آمده، همان سیاستی است که چین طی دو دهه گذشته درباره مسائل مربوط به ایران در شورای امنیت، مذاکرات هستهای و روابط دوجانبه دنبال کرده و سیاستی مازاد بر آن وجود نداشته است. در واقع، چین عمدتا بر این موضوع تأکید کرده که مسئله هستهای ایران باید در چارچوب آژانس بینالمللی انرژی اتمی و NPT دنبال شود و جنبه نظامی پیدا نکند. موضوع بعدی در بیانیه این بود که کشورهای واقع در دو سوی خلیج فارس، حسن همجواری داشته باشند، در امور داخلی یکدیگر دخالت نکنند و اگر اختلافات ارضی یا مرزی دارند، آنها را از طریق دیپلماسی، مذاکره و حقوق بینالملل حلوفصل کنند. چین این موضع را از پیش نسبت به همه کشورها از جمله ایران دنبال میکرد و تأکید بر مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سهگانه، از این بیانیه مستفاد نمیشود و موضع چین، حقوقی و بیطرفانه است که قبلا نیز آن را اعلام کرده بود.
بصیری اضافه کرد: آن دسته از تحلیلگرانی که نمیخواهند ایران از غرب فاصله بگیرد، دانسته یا نادانسته، واقعیت را تحریف کرده و تحلیلهای اشتباه منتشر میکنند که با واقعیت بیانیه و موضع چین سازگار نیست.
وی با تأکید بر اینکه موضع چین در این بیانیه به معنای رویگردانی از ایران نیست، گفت: چین بعد از جنگ سرد و تنشزدایی با غرب، اساس سیاست خارجی خود را بر اقتصادمحوری بنا نهاد و تلاش کرد از طریق گسترش روابط اقتصادی با تمام قارهها، قدرت بینالمللی خود را افزایش دهد و اینگونه نبوده که فقط با گروه خاصی از کشورها روابط استراتژیک برقرار کند، چنانکه با کشورهای واقع در چهار مسیر جاده ابریشم جدید، از جمله ایران قرارداد امضا کرده و عمدتا به دنبال تحقق منافع ملی و اقتصادی خود از طریق برقراری روابط با تمام کشورهاست و این روابط بهصورت حداکثری پیش میرود. بنابراین، رویگردانی چین از ایران، تعبیری جناحی و نوعی قضاوت غیرواقعگرایانه در خصوص دیپلماسی چین است.
این کارشناس روابط بینالملل در خصوص جایگاه ایران در سیاست خارجی چین بیان کرد: ایران یکی از کشورهای طرف تجارت چین، مسیرهای جاده ابریشم جدید و قطبهای انرژی بوده و دارای موقعیت هارتلند بین خزر و خلیج فارس و مرکزیت ژئوپلیتیک، ژئوکالچر و ژئواستراتژیک در غرب آسیاست. چین از این موقعیت آگاه است و در این مسیر حرکت میکند و در اوج تحریمهای حداکثری، تا جایی که شرایط اقتضا میکرده، تلاش کرده تا روابط تجاریاش با ایران را حفظ کند. ضمن اینکه قرارداد 25 ساله با ایران امضا کرده و کشورمان را در سازمان همکاری شانگهای پذیرفته است. در واقع، چین تا جایی که منافع تجاریاش با غرب در اثر تحریمهای ایران ضربه نخورده، با کشور ما همکاری کرده و دریچه گشایش بوده، ولی به هر حال تحریمهای حداکثری بانکی، تجاری و سوئیفت علیه ایران مانع گسترش روابط تجاری چین با کشور ما بوده و حجم تجارت دو کشور به بیشتر از 30 میلیارد دلار نرسیده است.
وی افزود: این در حالی است که عربستان و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با این تحریمها مواجه نیستند. همچنین ظرفیتهایی به لحاظ انرژی و بازار برای اقتصاد چین دارند، چنانکه یکی از چهار مسیر جاده ابریشم جدید از کراچی پاکستان به عربستان و از آنجا به مدیترانه میرود و حجم مبادلات دو طرف در یک سال اخیر به حدود 100 میلیارد دلار رسیده است. بنابراین، با توجه به اینکه چین به دنبال منافع اقتصادی و بازار است، از این ظرفیت نیز استفاده میکند و از این لحاظ، تفاوتی میان ایران و عربستان قائل نمیشود و از توان و ظرفیت هر دو کشور بهره میبرد.
بصیری تأکید کرد: عربستان نیز همانند ایران سیاست نگاه به شرق را در پیش گرفته، متوجه تغییر جایگاه اقتصاد و صنعت از غرب به شرق شده و برای گسترش ثبات و اقتصاد خود قراردادهایی با چین منعقد کرده است. همین مسئله باعث شده تا آمریکا و غرب نیز به عربستان فشار بیاورند تا این چرخش را انجام ندهد، ولی به هر حال منافع ملی عربستان اقتضا میکند تا وابستگیاش به آمریکا را در این شرایط تغییر دهد و آمریکا از این اقدام خشنود نیست، هر چند این اقدام در مجموع به نفع ایران و منطقه است. مهمترین مشکلی که ما در دهههای گذشته با عربستان و اعضای شورای همکاری خلیج فارس داشتهایم، این بوده که بیش از حد به لحاظ امنیتی و تجاری، وابسته آمریکا شدهاند و این حضور آمریکا در خلیج فارس، موجبات ناامنی برای ایران فراهم کرده است. در واقع، گرایش عربستان به چین باعث تضعیف حضور آمریکا در خلیج فارس میشود و این در راستای استراتژی منطقهای و امنیتی ایران است. بنابراین، ما باید از این بابت خوشحال باشیم، نه اینکه با انتشار تحلیلهای اشتباه باعث پریشانی افکار عمومی شویم. نزدیکی عربستان و چین به ضرر منافع ملی و امنیت و تمامیت ارضی ما نیست و سفر مذکور، پیامد خطرناکی برای ایران ندارد.
وی با تأکید بر اینکه سیاست خارجی کشور باید به سمت موازنه مثبت حرکت کند، گفت: ما باید با قطبهای صنعتی و علمی دنیا توازن تجاری، اقتصادی و دیپلماتیک برقرار کنیم، یعنی همان سیاستی که کشورهایی مانند اندونزی و هند در پیش گرفتهاند و این به منافع ملی و امنیت ما بیشتر کمک میکند. اینکه بخواهیم تمام نیازهای خود را با سیاست نگاه به شرق تأمین کنیم، در بلندمدت موجب ضرر است، ولی به این معنا نیست که چین با سفر به عربستان و صدور بیانیه، به ایران ضربه زده است. این دو کشور در راستای منافع خود عمل میکنند که امری طبیعی محسوب میشود و روابط آنها هیچ خسارتی به لحاظ اقتصادی و تمامیت ارضی برای ایران ندارد، ولی اینکه ما به سمت تنشزدایی با غرب حرکت نمیکنیم، وزن تجاریمان با آن را کاهش دادهایم و بعضا مجبور میشویم امتیازات بیش از حد یا چانهزنیهای شرقی را تحمل کنیم، روی دیگر واقعیت است و اگر موازنه برقرار نشود، قدرت چانهزنی برای تحقق حداکثری امنیت و منافع خود بین قدرتها را از دست میدهیم و در بلندمدت، منافع و امنیت ملی ما با ضرر مواجه میشود. بنابراین، نباید صرفا سیاست نگاه به شرق اساس روابط خارجی ما را تشکیل دهد.
محبوبه فرهنگ
انتهای پیام