کد خبر: 4113797
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۴۰۱ - ۰۰:۵۷
صدیقه شکوری‌راد:

عملکرد مسئولان در قبال بانوان براساس قرآن باشد

مدیر گروه مطالعات دینی و حقوقی مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران به تناقض‌ها در باور و رفتار مسئولان در برابر زنان در مقایسه با نگاه قرآن پرداخت و خواستار بازاندیشی در تفکر سنتی شد.

عملکرد مسئولان در قبال بانوان بر اساس احادیث ضعیف نه اصل قرآن

در جامعه ما دوگانگی بزرگی در خصوص جایگاه زنان وجود دارد؛ در حالی که در قرآن از زنان خانه‌نشین یاد نشده است و حتی بانوان مورد تقدیر قرآن بانوانی در جایگاه‌های بزرگ و تأثیرگذار اجتماعی هستند، برخی از روحانیون ادعا دارند که فضیلت برای زنان نشستن در خانه و حضور نداشتن در اجتماع است.

یک مثال ساده از این تناقض پیچیده را مطرح می‌کنم. امام موسی صدر به عنوان یک روحانی برجسته شیعه در سخنرانی‌های خود (کتاب سفر شهادت؛ مجموعه سخنرانی‌های امام موسی صدر در خصوص واقعه کربلا) مطرح می‌کند که حضرت زینب(س) مشاور امور بانوان حضرت علی(ع) در دوران خلافت بود و مدام به دارالخلافه رفت و آمد و نیز امور بانوان را مدیریت می‌کرد، اما یکی از روحانیون شناخته شده که در شگفت‌انگیزترین و غم‌انگیزترین حالت ممکن تریبون‌ بزرگ و مهم صدا و سیما را در اختیار دارد، در یک سخنرانی، که از رسانه ملی پخش شد، مدعی می‌شود که حضرت علی(ع) به حضرت زینب(س) فرمودند: «من دوست ندارم مردان حتی شما را در حالی که حجاب کامل دارید از پشت سر ببینند».

این دوگانگی بزرگ در عملکرد مسئولان و بخشی از جامعه مذهبی کشور هنگامی که به هفته زن نزدیک می‌شویم نمود بیشتری پیدا می‌کند. در این هفته است که مدام از جایگاه بزرگ زن در اسلام سخن گفته می‌شود، اما پس از این هفته در عملکرد حاکمیت و برنامه‌های آموزشی، تربیتی و فرهنگی خبر چندانی از یادآوری این موضوع و آموزش آن به نسل جوان نیست.

صدیقه شکوری‌راد، مدیرگروه مطالعات دینی و حقوقی مرکز مطالعات زنان و خانواده دانشگاه تهران، که مقالات متعددی را درباره زنان نگاشته و مترجم کتاب «مفاهیم کلیدی در مطالعات جنسیت و زنان»، که در بحث‌های مربوط به زنان یک کتاب مرجع محسوب می‌شود، است در گفت‌وگو با ایکنا به سؤال‌هایی در این زمینه پاسخ داد.

ایکنا ـ آیا بین نگاه قرآن و جامعه سنتی و مذهبی به زنان تناقض وجود دارد؟

ما یک شکاف عمیق و تناقض جدی می‌بینیم بین آنچه به عنوان دیدگاه اسلام در مورد زن مطرح است و آنچه در شرایط خاص در حوزه زنان مطرح می‌شود. وقتی به تاریخ اسلام نگاه می‌کنیم، می‌بینیم تفاسیری که از قرآن شده تحت سیطره احادیثی است که از نظر سندیت قطعی نیستند و قرآن چنان تفسیر شده که زن را به یک موجود دست دوم، ناقص و وابسته به مرد معرفی می‌کند.

اگرچه مطرح می‌شود که طبق آیه قرآن زن و مرد به صورت برابر در یک زمان از یک نفس واحد آفریده شدند و هیچ‌یک هیچ تقدمی بر یکدیگر ندارند، اما در عمل با استناد به برخی تفاسیری که در سایه احادیثی با سند ضعیف بیان شده، عملاً مردسالاری را تثبیت و استدلال می‌کنند که مردان برترند، عقل بیشتری دارند و کمتر تحت تأثیر احساسات هستند. بنابراین زنان برای رئیس‌جمهور، وزیر یا رئیس بخش بزرگی از جامعه شدن مناسب نیستند.

ایکنا ـ اگر قرآن نگاه مردسالارانه را نمی‌پذیرد، چرا این نگاه حاکم است؟

اگر ما قرآن را به صورت یک کل در نظر بگیریم و آیات مربوط به زنان را هم ذیل آن تفسیر کنیم، به برابری اعتقاد پیدا می‌کنیم. بینشی که بر علمای ما حاکم بوده غیر از این بوده و قائل به مردسالاری و پدرسالاری در اسلام هستند. فهم قرآن با استناد به احادیث و روایاتی شکل گرفته که سندیت آنها یا دلالت آنها محل تردید است، اما ارزش و اهمیتی که به آنها داده شده متأسفانه حتی بیش از خود قرآن است. مثلا در غلبه نگاه مردسالار در تفسیر قرآن می توان به عنوان یک نمونه مهم این را مطرح کرد که علما با استناد به سخنی از حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه، که زنان را ناقص در عقل و ایمان معرفی می‌کند، آیه 34 سوره نساء را چنان تفسیر کرده‌اند که حقوق سیاسی ـ اجتماعی زنان را بسیار محدود کرده و وظیفه زن را فرمانبری از مردان در جامعه و از شوهر در خانواده دانسته‌اند. این در حالی است که در صحت انتساب این سخن به امام(ع) تردید جدی هست. این را شهید مطهری حتی پیش از انقلاب در کتاب نظام حقوق زن در اسلام آورده و اینکه این سخن امام است را رد کرده، ولی همین سخن مورد استناد قرار گرفته و بر تفسیر علما از آیات قرآن به خصوص آیه 34 سوره نساء سایه انداخته و به تبع آن به عنوان قول مشهور در قوانین ما منعکس شده است.

مردم جامعه ما هم یا به جهت سوابق تاریخی و یا به جهت فرهنگ دینی که ترویج شده، این ذهنیت را دارند که پسر بهتر، تواناتر و قادرتر از دختر است و توانایی‌های بیولوژیکی دارد که دختر ندارد و در نتیجه مسئولیت‌ها و نقش‌هایی به پسران داده می‌شود که به دختران داده نمی‌شود. همین مسئله موجب شده که ذهنیت جامعه به خصوص ذهنیت جامعه‌ای که مذهبی‌تر است، آمادگی کمتری برای دیدن و پذیرش برابری زن و مرد داشته باشد.

از سوی دیگر، زنان و مردان جامعه امروز بر اثر آموزش‌هایی که دید‌ه‌اند، روابط گسترده‌ای که وجود دارند و اطلاعاتی که از سراسر جهان کسب کرده‌اند، متوجه توانایی زنان شده‌اند و می‌بینند که اگر به زنان فرصت و امکانات برابر داده شود آنها قدرت‌ها و توانمندی‌های برابری با مردان دارند و در موارد بسیاری زنان بهتر از مردان عمل می‌کنند. پس باور نمی‌کنند و نمی‌پذیرند که مردان به صورت ذاتی بر زنان برتری داشته باشند یا تفاوت بیولوژیکی و زیستی بین زن و مرد وجود داشته باشد که مردان را برتر از زنان ‌کند.

پس این سؤال حتی بین بخش مذهبی‌تر جامعه مطرح می‌شود که برتری مردان بر زنان با عدالت خدا سازگار نیست و نمی‌پذیرند که زنان از یکسری از حقوق محروم شوند و آن حقوق اختصاص به مردان پیدا کند و یا زنان ذیل مردان تعریف شوند و این سؤال برای جامعه زنان مطرح می‌شود که اگر خدا عادل، دانا و حکیم به همه چیز است نمی‌تواند چنین احکامی را صادر کند.

ایکنا ـ این سؤالات و مباحث چه تأثیری بر حاکمیت دارد؟  

این سؤالات و مطالبات پیرو آن از نظر اجتماعی و سیاسی حکومت دینی را با مشکل مواجه می‌کند. به همین دلیل وقتی هفته زن فرا می‌رسد و یا در جوامع و کنفرانس‌های بین‌المللی مطرح می‌کنند که زنان از دیدگاه اسلام با مردان برابر هستند و حقوق، قابلیت و توانمندی دارند، یعنی برای تبلیغ، دیدگاه برابری زن و مرد را مطرح می‌کنند، اما در عمل تفکر مردسالارانه در تفکر دینی و تفکر عموم مردم رسوخ کرده و در جریان روزانه زندگی عملاً تفکر مردسالارانه جریان دارد. متأسفانه دیدگاه غالب سنتی که به برتری مردها یا داشتن توانایی‌های بیشتر در مردها قائل است، بلندگوی بیشتری هم دارد و می‌تواند دیدگاه خود را بیشتر مطرح کند. اکثر کسانی که در مجلس شورای اسلامی یا در رأس قوا قرار دارند هم از این تفکر تبعیت می‌کنند.

به همین دلیل این تفکر در قوانین و تفسیر قوانین ما بازتاب پیدا می‌کند و موجب می‌شود که زنان از بسیاری از امور اجتماعی محروم ‌شوند. براساس همان نگاه سنتی که به برابری جنسیتی قائل نیست، حتی آن مقدار را برای زنان نپذیرفته‌اند و قبول نکرده‌اند که به زنان امکان نقش‌آفرینی دهند. همان‌طور که گفتم در قرآن مطرح می‌شود که تفاوت زیست شناختی و بیولوژیک یعنی خلقتی بین زن و مرد وجود دارد. این نگاه بیشتر از سوی برخی روایات و تأثیر آنها بر تفسیر قرآن رواج پیدا کرده است.

ایکنا ـ نتیجه اجتماعی این شکاف عمیق چیست؟

این شکاف عمیق بین دیدگاه واقعی اصول گرایان و دیدگاهی که در نتیجه فشارهای سیاسی و شرایط بین‌المللی به عنوان نیروی سیاسی حاکم ارائه می‌کنند، این تعارض و تناقض‌ها را آشکارتر می‌کند و باعث نارضایتی زنان می‌شود و بحث‌های جدی را به وجود می‌آورد.

در خصوص جایگاه زنان و برابری زن و مرد مسئله دیگر اجماع است. اجماع به عنوان یکی از منابع فقهی مطرح است. باید بدانیم اجماع یک امر انسانی است و اینکه ادعا شود چون علما بر یک چیزی اجماع کرده‌‌اند، آن مسئله یک امر اسلامی است، محل بحث دارد. باید بررسی شود چطور شد که اجماع به یک منبع برای صدور احکام تبدیل شد و مسئله قول مشهور هم همین‌طور است. اجماعی که قرن هفتم اتفاق افتاد و یا قول مشهوری که بین علمای قرون گذشته مطرح بود چطور می‌تواند اکنون برای ما تعیین تکلیف ‌کند، در حالی که جامعه ما، روابطی که در جامعه جریان دارد و ذهنیت جامعه متفاوت با قرون گذشته است.

اگر قرآن به عنوان کلام الهی یک ویژگی داشته باشد این است که از جانب خداوند عادل، حکیم و دانایی صادر شده که فقط مسائل و مشکلات جامعه عصر صدور وحی را نمی‌بیند، بلکه جامعه امروز ما را هم می‌بیند و برای این جامعه دستورالعمل دارد و به مشکلات آن آگاه است. بنابراین این امکان باید فراهم باشد که تفسیری از آیات ارائه شود که برای متدینین و غیرمتدینین عصر حاضر هم عادلانه و معقول جلوه کند. این یک سوال است که اگر این همه تفاوت در احکام و موقعیت زنان با مردان مورد نظر خداوند بود چرا خداوند عالم مهربان عادل که قطعا از شرایط و مسائل مسلمانان در جوامع و دوران‌های بعد آگاه بود در این باره سخنی نگفته و آنها را در این همه اختلاف و سردرگمی رها کرده است؟ در حالی که مسائلی بسیار کم‌اهمیت‌تر در قرآن بیان شده است.

باید به این مسئله توجه کنیم که مسئله اجتهاد و اینکه مطرح می‌شود فقه شیعه به دلیل اجتهاد پویاست، در سایه اجماع و قول مشهور از بین می‌رود و مجتهدی که امروز برخلاف اجماع و قول مشهور یک نظر جدید متناسب با شرایط روز ارائه می‌دهد به بدعت‌گذاری متهم و حتی با کمال تعجب دیده‌ایم از اجتهاد و مرجعیت ساقط می‌شود.

ایکنا ـ برای اصلاح این نگاه و روند چه باید کرد؟

باید قبول کنیم که اگر می‌خواهیم دیدگاه دینی را مطرح کنیم، باید ارزش و اولویت مطلق متن قرآن را بپذیریم. عده‌ای دیدگاه دینی ندارند که بحث آن جداست، ولی کسانی که دیدگاه دینی دارند و حکومت ما که دیدگاه دینی دارد باید این را بپذیرد که مبنا قرآن است نه احادیثی که سند و اعتبار آنها یا دلالت آنها محل اختلاف است و موثق نیستند.

مسئله دیگر این است که بسیاری از احکامی که در حوزه زنان وارد می‌شود متکی بر خبر واحد است و بعد ما آن را می‌پذیریم و براساس آن حکمی صادر می‌کنیم که با عقل و شرایط امروز زنان ما سازگار نیست. مثلا اینکه زنان نمی‌توانند رئیس‌جمهور شوند عمدتاً با اتکا به یک روایت منسوب به پیامبر است که قومی که امورشان به دست زنان باشد رستگار نمی‌شوند، در حالی که موثق بودن این روایت محل تردید است و تازه اگر هم درست باشد باید آن را در بافت تاریخی‌اش فهم کرد و نمی‌توان چنین حکم کلی را از آن استنباط کرد. متأسفانه ادعاها و صحبت‌های خیلی زیادی که به اسم اسلام و تفسیر قرآن از سوی افراد مطرح می‌شود، مبتنی بر اطلاعات غلط است، مبانی درستی ندارد و بررسی نشده است.

برخی افراد همین که  روایتی را در کتاب کافی یا در بحارالانوار می‌بینند می‌پذیرند، در حالی که مرحوم کافی و علامه مجلسی نگفتند هر آنچه ما در این کتاب‌ها نقل کرده‌ایم روایت‌های موثقی است و حتی مطرح کرده‌اند که ما فقط آنها را جمع‌آوری کرده‌ایم و تک‌تک این احادیث باید ارزیابی شود. صحت و سقم این احادیث باید با استفاده از علوم روز به نحو تاریخی و محتوایی بررسی شود و این اشتباه است که فکر کنیم چون یک مطلب در قالب حدیث مطرح شده، حتماً مربوط به علم الهی است. بشر این جملات را جمع‌آوری کرده و این احادیث گزارش‌های تاریخی هستند و همان‌طور که گزارش‌های تاریخی را بررسی می‌کنیم، باید این مطالب را هم بررسی کنیم تا ببینیم غلط هستند یا درست.

از سوی دیگر نمی‌توان آیات مربوط به بانوان در قرآن را بدون در نظر گرفتن کلیت قرآن تفسیر کرد. نمی‌توان یک آیه یا بخشی از یک آیه را از قرآن استخراج و براساس آن حکم صادر کرد. همان‌طور که گفتم، مثلاً از آیه 34 سوره نساء که می‌فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا؛ مردان سرپرست زنانند به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى كنند پس زنان درستكار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مى كنند و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه ‏ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را ترک كنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه خدا والاى بزرگ است»، استنباط‌های زیادی شده که مغایر با کل روح قرآن و واقعاً مایه تعجب است.

در تفسیر این آیه برخی مطرح کرده‌اند که باید زنان از مردان در همه امور در خانواده و جامعه اطاعت کنند، این اصلاً معنی ندارد؛ اگر ما به توحید اعتقاد داشته باشیم، اینکه مرد را و نه انسان را جانشین خدا بر زمین بدانیم  و زن را موظف بدانیم که از او اطاعت کند مغایر با آموزه‌های قرآن و برابر با شرک است، اما اصلاً به این مسائل توجه نمی‌کنیم. اگر عمق مفهوم توحید را به درستی بفهمیم، تمام سلسله‌مراتبی را که در جامعه قرار می‌دهیم از جمله سلسله‌مراتب جنسیتی، نژادی، قومی، دینی و ... رنگ می‌بازند؛ ما باید به این نکات توجه کنیم. ابتدا قرآن را بفهمیم و آیات مربوط به زنان را در قرآن براساس روح کلی حاکم بر آن تفسیر کنیم.

من و شما که مسلمان هستیم، برای این اسلام را پذیرفته‌ایم که اسلام دینی عادلانه‌ است. بنابراین ما اسلام را با عدالت می‌سنجیم نه عدالت را با اسلام. یعنی نمی‌گوییم که هر آنچه اسلام بگوید عادلانه است ما می‌گوییم آنچه را عادلانه است اسلام می‌گوید و اسلام از آنچه عاقلانه است حمایت می‌کند. عقل و عدالت دو ارزش پیش از دین هستند و ما دین را براساس عقل و عدالت انتخاب می‌کنیم و نمی‌توانیم فهمی از دین را ارائه دهیم که با عقل و عدالت ناسازگار باشد. بنابراین در حوزه زنان نیز نیاز به بازاندیشی در تفکر سنتی داریم. نه قرآن و نه یافته‌های علمی جدید از این نظر که بین زن و مرد تفاوت‌های ذاتی و پایدار و غیر قابل تغییر وجود دارد به نحوی که منجر به تفاوت نقش و مسئولیت آنها در جامعه شود حمایت نمی‌کند و مورد مناقشه جدی است. باید بدون آنکه کسی از اظهار نظر، احساس واهمه یا تهدید کند فضای آزاد برای بحث در این باره فراهم شود و بالاخره با تضارب آرا و تفاسیر گوناگون امید می‌رود ما به حقیقتت نزدیکتر شویم. تردیدی نیست که زنان مومن و عامل به دین هم اکنون با پذیرش این دیدگاه مشکل دارند و آن را با عدالت و عقل سازگار نمی‌بینند و به همین دلیل گروه‌های مختلف زنان با گرایش‌های مختلف دینی و سیاسی روز به‌ روز در مطالباتشان اشتراک بیشتری پیدا می‌کنند و مسئولان نمی‌توانند از این امر مهم غفلت کنند و این مطالبات را نادیده بگیرند و به صورت دستوری با آنها برخورد کنند.

گفت‌وگو از زهرا ایرجی

انتهای پیام
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۱۰/۲۳ - ۲۲:۵۰
0
0
دمت گرم خانم دکتر که حرف حق زدی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۱/۱۰/۲۳ - ۲۲:۵۱
0
0
ایکنا دم تو هم گرم که حرف حق رو منتشر میکنی و ترسو نیستی
captcha