حجتالاسلام اصغر عالیپور، مدرس حوزه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از لرستان در شرح دعای یازدهم صحیفه سجادیه اظهار کرد: در فرازهای اول و دوم دعای یازدهم صحیفه سجادیه میخوانیم «يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِينَ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَةٍ(1) فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَةٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَةٌ، حَتَّى يَنْصَرِفَ عَنَّا كُتَّابُ السَّيِّئَاتِ بِصَحِيفَةٍ خَالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيِّئَاتِنَا، وَ يَتَوَلَّى كُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مُسْرُوريِنَ بِمَا كَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا؛ ای آنکه یادش برای یادکنندگان عزت و افتخار است و ای آنکه سپاسگزاریش، برای سپاسگزاران پیروزی و رستگاری است و ای آنکه فرمانبرداریش برای فرمانبرداران، نجات و رهایی است؛ بر محمد و آلش درود فرست و دلهای ما را به یادت از هر یادی و زبانمان را به سپاسگزاریات از هر سپاسی و اعضایمان را به طاعتت از هر طاعتی، بیخبر گردان(1) و اگر در جنب کار و کوشش، فراغت و آسایشی برای ما مقدر کردهای، آن فراغت و آسایش را قرین سلامت قرار ده؛ که در عرصهگاه آن، پیآمد بدی به ما نرسد و ملالت و دلتنگی به ما نپیوندد؛ تا فرشتگان نویسنده بدیها با پروندهای پاک و خالی، از ثبت بدیهای ما چشمپوشی کنند؛ و فرشتگان نویسنده خوبیها، به سبب خوبیهایی که از ما نوشتهاند، خوشحال و شادان باز آیند.»
وی با بیان اینکه این دعا در طلب عاقبت به خیری است، ادامه داد: امام سجاد(ع) در فرازهای سوم تا پنجم میفرماید: «وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيَّامُ حَيَاتِنَا، وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا(3) وَ لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ، يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ(4) إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ، وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ؛ و هنگامی که روزگار سپری شود و مقدار عمرمان بگذرد و به پایان برسد و دعوتت به مرگ که چارهای از آن و اجابتش نیست، ما را آماده افتادن به کام مردن کند؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و پایان آنچه نویسندگان اعمال ما در پرونده ما خواهند نوشت، توبه پذیرفته شده قرار بده، توبهای که پس از آن ما را بر گناهی که کسب کردهایم و معصیتی که مرتکب شدهایم، نایستانی، و پردهای که بر گناهان ما پوشاندی، در برابر حاضران روز قیامت، از روی ما برندار، روزی که خبرهای بندگانت را آشکار میکنی، إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ، وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ.»
این مدرس حوزه و دانشگاه با یادآوری اینکه در دعای یازدهم صحیفه سجادیه میخوانیم که ذکر خداوند زمینهساز سربلندی و شکر نعمتهای او زمینهساز رستگاری و فرمانبرداری از وی، زمینهساز نجات و فلاح است، ادامه داد: در این دعا امام سجاد(ع) به ما میآموزد که فرشتگان الهی از تکتک اعمال خوب و حسنه انسانها شادمان و خوشحال میشوند.
عالیپور با بیان اینکه نکته دیگری که در این دعا به ما گفته میشود این است که توبه در درگاه الهی و بازگشت از گناهان و معاصی باعث میشود مجازات و ملامت خداوند از ما کنار گذاشته شود، گفت: در دعای یازدهم صحیفه سجادیه میخوانیم که خداوند متعال با همه بندگان خود بهویژه افرادی که وی را بخوانند بسیار مهربان است و تقاضای چنین کسی را حتما اجابت خواهد کرد.
این مدرس حوزه علمیه لرستان با بیان اینکه دعای یازدهم صحیفه سجادیه یکی از زیباترین ادعیه صحیفه سجادیه است که خواندن آن برای جوانها بسیار توصیه شده است، افزود: دعای یازدهم صحیفه سجادیه شامل پنج فراز است که دعای آن حضرت به اینکه عاقبتها ختم به خیر شود.
عالیپور در ادامه با اشاره به اینکه امام سجاد(ع) در دعای دوازدهم صحیفه سجادیه به اعتراف و اقرار به معصیت و طلب مغفرت پرداخته است، اظهار کرد: امام سجاد(ع) ابتدا با بیانی روحانی از آنچه که مانع دعا و طلب از خداوند میشود سخن گفته، سپس با متواضعانهترین تعابیر به اقرار انسان به گناه در نزد خداوند اشاره کرده و بهترین جلوه اعتراف، توبه و بازگشت عبد خطاکار به سمت مولا و سرور خود را به تصویر کشیده است.
وی با اشاره به اینکه حضرت امام سجاد(ع) در ابتدای دعا به سه عامل از عوامل سلب توفیق دعا کردن و عدم کامیابی در دعا اشاره کرده که عبارت هستند از نادیده گرفتن اوامر خداوند، غفلت کردن از واجبات شرعی و سهلانگاری کردن نسبت به الزامات یا همان واجباتی که کوتاهی در آنان مؤثر بر سرنوشت آدمی بوده و آن را دگرگون میکند، اضافه کرد: این موارد که خداوند متعال آنها را واجب کرده، حقایقی هستند که رکنهای نظام آدمیت را تشکیل میدهد و در ساختار حقیقت آدمی و طی کردن درجات والا سهم مهمی دارد، پس نادیده گرفتن و رها کردن آنچه ذات خداوند به آن متوجه بوده، قطع کردن طناب محکمی است که انسان را از افتادن در دره اسفلالسافلین مصون میدارد.
این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه اقدام به انجام آنچه که خداوند متعال نهی کرده از دیگر موانع دعا کردن است، افزود: شخص عاصی همچون فردی که به دست خود خانهاش را خراب کند، در متلاشی کردن قوام آدمیت و درجههای توفیق و پیشرفت خود سعی میکند و فردی اینچنین هیچگاه با عوامل سعادت همخوانی نخواهد داشت.
این مدرس حوزه و دانشگاه اظهار کرد: حقیقتا وارد شدن به محرمات و آنچه که باعث هلاکت میشود جسارت و جرئتی جنونآمیز است، چراکه تکرار کردن چنین چیز فاجعهباری، به یکباره آدمی را از حقیقت انسانیت بیرون کرده و به ورطه حیوانی وارد میکند و این تنزل و سقوط آثاری ناگوار مانند حبس دعا و سلب کردن توفیق آنرا به دنبال دارد.
وی گفت: سومین عاملی که امام سجاد(ع) به آن اشاره کرده است کفران نعمت و کوتاهی کردن در ادای وظیفه بندگی و عبودیت است، بنده باید در مقابل آنچه که خداوند به او عطا فرموده، شکرگزار باشد، در آیههای فراوانی از قرآن کریم مانند آیه هفتم سوره مبارکه ابراهیم «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» به سپاس و شکر نعمت امر شده است تا جایی که سر باز زدن از انجام این وظیفه مهم باعث خسران و عذاب الهی گفته شده است.
عالیپور با بیان اینکه از مصادیق عذاب شدید و سخت، سلب توفیق در دعاست که به سبب گرفتاریهای زیاد برای آدمی پیش میآید و نعمات بسیاری را از دست داده و به زیان بزرگ که نمیتوان آن را جبران کرد، مبتلا میشود، اظهار کرد: در فراز سوم دعای دوازدهم صحیفه سجادیه میخوانیم: «و آنچه که من را به سمت طلب از تو وا میدارد، تفضل و احسان تو میباشد به آن کس که با گمانی نیک (حُسن ظن) بهسوی تو آمده و متوجه تو شده است، چراکه هر چه که تو عطا میفرمایی تفضل و هر نعمتی که میبخشی، بیسابقه میباشد.»
وی با بیان اینکه امام سجاد(ع) در این بخش از دعا رمز و راز تمامی موفقیتهای بزرگ و کوچک را، حتی توجهی که بنده به خدای خود دارد را، تفضلی از سوی حق تعالی عنوان کرده است، افزود: این بخش از فراز که میفرماید: «تَفَضُّلُکَ عَلَى مَنْ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ إِلَیْکَ»، دو معنا دارد، اول اینکه نسبت به هر کسی که به تو توجه کند، تفضل کنی و دوم این خواهد بود که تفضل خداوند متعال همان توجهی است که بنده به او دارد، پس براساس معنی دوم، معنای عبارت این میگردد که به جهت اینکه میدانم توجه به تو عین تفضل تو به من است، این اندیشه و فکر من را به آن سمت و سو خواهد کشاند که همه توجه خود را به تو معطوف کنم و این معنا از احتمال نخست مناسبتر است.
این مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه حُسن ظن داشتن به خداوند متعال از امور قابل اهتمام است و بهعنوان یکی از سرمایههای ایمانی شناخته میشود که آثاری عمیق و جاودانه بر جای میگذارد، تصریح کرد: حق تعالی نه تنها به بندههای نافرمان و عاصی اجازه میدهد که خواستهها و حوائج خود را به پیشگاه والای او عرضه کنند بلکه به داشتن حُسن ظن نسبت به او فرمان داده است و داشتن سوءظن نسبت به او که پروردگار عالمیان است را مایه محرومیتشان دانسته است.
وی افزود: معنا و مفهوم حُسن ظن این نیست هر آنچه از خداوند بخواهیم به ما عطا کند بلکه مقصود این است که آدمی خداوند را آنگونه به حکمت، قدرت، عِلم بیکران، بخشش و عنایت به بندهها بشناسد که به این باور برسد که هر آنچه که او عمل میکند، برترین و شایستهترین تقدیر برای انسان است و هیچگاه برای بندههای صالح و نیکوکاری که به او گمان نیک دارند، شر و فرجامی ناخوشایند را نمیپسندد و در تمامی رخدادها بهترین نتیجه را برایشان مشخص و مقرر میکند.
این مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: انسان رمز و راز بسیاری از رخدادها را نمیداند، به همین دلیل ممکن است در زندگی اتفاقاتی رخ دهند که ظاهر تلخی دارند و به مزاج آدمی خوش نیایند، اما لازم است توجه داشت که همه آنها به تقدیر آفریدگاری مدیر، مدبر و حکیم بوده و آنچه را که او انجام میدهد بیشک از طلب ما بهتر است. آدمی براساس گمان نیک، به این امر اعتراف میکند که خداوند متعال، خالق و ربی رئوف و مهربان است که برترین سرنوشت را برای بندههای مؤمن و صالح خود رقم میزند.
این مدرس حوزه و دانشگاه در شرح فراز چهارم و پنجم دعای دوازدهم صحیفه سجادیه، اظهار کرد: در این بخش از دعا امام سجاد(ع) با تمامی وجود و جملگی لوازم آن به بندگی اعتراف و اقرار کرده است، به این معنا که اگر همه عزت از آن خداوند که قادر مطلق و هستیبخش است، ما سوای او به جز فقر و نیاز در متن وجود و ذات آنان نصیب دیگری نبوده و نخواهد بود زیرا آفریدهها در عین اینکه کمالاتی را صاحب هستند، با تمامی غنا، نیازمند به خداوند هستند.
عالیپور اضافه کرد: درست است، آن هنگام که فردی به حقیقت وجود خویش پی ببرد، عزت و بزرگی حق تعالی و کوچکی و نیازمند بودن خود را به خداوند درک کرده و با تمامی وجود احساس میکند، البته این بخش از آگاهی از نوع دانش رسمی و تصوری نیست و دریافت و درکی مساوی با همه هستی انسان است، یعنی فهم و درکی که از تمامی هستیاش برمیخیزد.
وی گفت: به بیان دیگر، آدمی در این حال، خویشتن را وابسته محض میبیند و متوجه میشود که در هر لحظه از زندگی خود، به مبدأ هستی یعنی خداوند قادر مرتبط و وابسته است. حضرت زینالعابدین(ع) تنها راه رهایی از سرکشی و نافرمانی را الطاف ویژه خداوند متعال و توفیق خاصی که از سوی او به بندهها عنایت شده دانسته و در آخرین عبارت از این دو فراز همه حالات خود را به او که قادر مطلق است منسوب میدارد.
عالیپور با بیان اینکه درباره جبر و اختیار، سخن و کلام در ارتباط با افعال اختیاری و تکلیفپذیری آدم است، افزود: پس جای بحث جبر و اختیار پس از موضوع هستی یافتن آدمی است که تکالیف و اوامر خداوند متوجه او میشود و آن وقت است که زمان مطرح کردن این سؤال است که آیا فردی که در انجام یا ترک کردن فعل مکلف است، دارای اختیار است یا نه؟
وی با بیان اینکه اختیار نیز مخلوق خداوند است، پس آدم موجودی است که از اختیار برخوردار است و با قدرتی که حق تعالی به او ارزانی داده قادر است در کردار و رفتار خود به یکی از دو مسیر خیر و شر تمایل داشته و آنرا محقق کند، ادامه داد: بر این اساس در اینجا که صحبت از اصل ایجاد و نظام تکوینی آفرینش است، جایی برای جبر و اختیار نخواهد بود، چراکه پیش از آفرینش همه چیز عدم محض بوده و در آن مرحله موضوع جبر و اختیار مطرح نیست و نمیتوان چنین گفت که انسانها جبراً آفریده شدهاند، زیرا عدم یا هیچ که مجبور نمیشود و جبر و اختیار تنها برای افعال اختیاری انسانی که وجود دارد، مطرح است.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه سرپیچی و عصیان بیرون شدن از حد عبودیت و رهایی از قید طاعت حق تعالی است که خود از نوعی تغییر روحی و منحرف شدن از فطرت ابتدایی آدم نشئت گرفته است، ادامه داد: خدای تبارک و تعالی هیچگاه به خاطر خویشتن، کسی را مکلف نکرده است چون که او بینیاز از تمامی عالمیان است، او اگر که تکلیف و امری مشخص فرموده به سبب مصلحت انسان و در راستای رشد فردی و اجتماعی اوست.
عالیپور با بیان اینکه روح انسان نیز چنین است و پس از توبه، آدمی باید دورهای را طی کند، که آن دوره جبران کاستیهایی است که با معصیت و گناه در اطاعت از خداوند و اوامر او ایجاد شدهاند، ادامه داد: در حقیقت با توبه روح از معاصی پاک میشود اما برای بازگشت لازم است کوتاهیها جبران شوند، زیرا توبه به معنای عذرخواهی نیست که پس از ناراحت کردن فردی یا انجام خطایی با معذرت خواستن جبران شود، گناه و معصیت نقصانی بر جسم و روح وارد میکند که به آسانی قابل بخشش نیست و میبایست اموری مشخص همانطور که اولیای دین آموختند، توسط شخص تائب انجام پذیرند.
این مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه هر یک از معاصی توبه خاصی دارد، افزود: طبق گفته ائمه اطهار(ع) میتوان چنین بیان کرد که اگر روح آدمی به گناه آلوده شود هیچگاه شایسته همدم شدن با ملائکه نمیشود و اگر که در این جهان با توبه و جبران به فطرت بازنگشته و پاکیزه نگردد، عذابی در برزخ گریبانش را خواهد گرفت و اگر که در برزخ پاک نشود، به دوزخ مبتلا خواهد شد تا در آخر آنچه ناخالصی است از روح و روان او زدوده شود، پس چه خوب است برای آسوده بودن در آن دنیا روح و روان خود را در این دنیا از آلودگیها پاک کنیم.