
تحولات سیاسی در جامعه ایران طی ماههای اخیر و بروز نا آرامیها و اعتراضات پردامنه در برخی مناطق کشور و همزمان با آن، افزایش فشارهای بینالمللی برای انزوای دیپلماتیک و ایجاد نوعی فضای انسداد ژئوپلیتیک علیه جمهوری اسلامی، شرایط پیچیدهای از حیث وجود طیف قابل توجهی از متغیرهای محیطی و سیستمی موثر بر فرایند راهبری سیاست خارجی کشور را پدید آورده است. علاوه بر این، روی کار آمدن مجدد بنیامین نتانیاهو در اسرائیل و تقویت احتمال سیاستهای تهاجمی و تحریکآمیز او نسبت به مقاومت و ایران، بر پیچیدگیهای وضع موجود افزوده است.
تداوم بحران سیاسی و نظامی روسیه و اوکراین و گشوده شدن پای ایران در لابهلای صفحات مطبوعات و اخبار و گمانهزنیهای محافل سیاسی و رسانهای، بر حساسیت اروپاییها نسبت به نحوه و میزان نقشآفرینی ایران در این تحولات افزوده تا جایی که اعتراضات اخیر بهانهای برای تشدید مواضع تقابلجویانه با ایران و اتخاذ رویکردهای مبهم و غیرسازنده در قبال فرجام توافق هستهای شده است. طبعاً این مسئله به تغییر رویکرد در اصلیترین طرف احیای برنامه جامع اقدام مشترک، منجر شده و آینده این توافق را در حالهای از ابهام قرار داده است.
از سویی دیگر آغاز فرایند انتخابات ریاست ۲۰۲۴ در آمریکا و تحرکات جدید دونالد ترامپ برای بازگشت به قدرت نیز بر حساسیت هیئت حاکمه آمریکا در نحوه سیاستگذاری داخلی و خارجی این کشور نیز به طور قابل ملاحظهای افزوده و دولتمردان این کشور، از هرگونه اقدام که بتواند موقعیت ایشان را نزد افکار عمومی آمریکا متزلزل سازد اجتناب کرده و با درجه حساسیت بالا، به تنظیم قواعد کنش خود در حوزه سیاست خارجی اقدام مینمایند و به طور جد از هرگونه اقدام شتابزده با احتمال افزایش سطح تنش در حوزه روابط خارجی اجتناب میکنند.
در بعد منطقهای نیز تحولات میدانی و مشاهدات عینی از صحنه سیاست خارجی بازیگران آن حکایت از تغییر در انگارههای ذهنی و ادراکات ایشان نسبت به وزن ژئوپلیتیکی ایران در شرایط فعلی دارد که اظهارنظرها و مواضع اخیر سیاستمداران عراقی در همسایگی غربی و یا حتی مقامات آذربایجانی در همسایگی شمال غربی کشور، نشان از وجود نوعی فضای برساخته شده مبنی بر ضعف در قدرت تأثیرگذاری ایران بر فرآیندهای قاعدهسازی و ثبات ژئوپلیتیکی منطقه دارد.
مجموعه این تحولات و نشانهها از محیط ادراکی و نیز مویدات آن در سطح مشاهده پذیر علتها، حکایت از وجود شرایطی پیچیده و دشوار در برابر کنش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد؛ امری که هوشمندی بالایی را برای گذار ایمن و یا با حداقل هزینه برای کشور را طلب میکند، چراکه مجموعه مولفههای ارادی و غیرارادی در شکل بخشیدن به شرایط نوین ژئوپلیتیکی خاورمیانه، در کنار محدودیتها و فشارهای داخلی، شرایطی بسیار پیچیده و نگرانکنندهای برای کشور پدید آورده چنانچه تداوم این روند میتواند زمینه را برای انزوای هر چه بیشتر ایران در صحنه منطقهای فراهم آورده و بر عمق چالشهای ژئوپولیتیکی فراروی ایران بیافزاید. موضوعی که اتفاقات اخیر همچون استفاده مکرر از عنوان جعلی خلیج ع ر ب ی در ادبیات مقامات و سیاستمداران عراقی، اظهارات اخیر رهبران چین و کره جنوبی در خصوص موضوعات منطقهای مرتبط با ایران، مواضع اخیر رئیس جمهوری آذربایجان، حملات مشکوک پهپادی نسبت به برخی مواضع و اماکن نظامی در ایران و نیز تهاجمهای هوایی اسرائیل نسبت به موضع نیروهای مقاومت در سوریه طی هفتههای اخیر، بر صحت اعتبار این فرضیه میافزاید، لذا در چنین شرایطی از آرایش نیروهای سیاسی در محیط ژئوپلیتیکی خاورمیانه، نیازمند اتخاذ یک الگوی سیاستگذاری هوشمند و تلفیقی از سیاستگذاری خارجی و سیاستگذاری داخلی هستیم تا با بهرهگیری از پیامدهای ناشی از بر هم نهی اثرات مقوم و همافزای آن، بتوان انفتاحی در وضعیت پیش آمده کنونی برای گذار از شرایط انسداد ژئوپلیتیکی کشور پدید آورد.
در همین راستا، نگارنده بر این باور است نخستین پیش شرط حضور فعالانه و سازنده در ساحت سیاست خارجی، تقویت ساخت درونی قدرت از طریق ارتقا و تقویت سطح سرمایه اجتماعی و ترمیم شکاف بوجود آمده در اعتماد سیاسی جامعه است. طبعا پشتوانه یک کنش سیاست خارجی موفق، ابتنا و استظهار آن بر حمایت و اجماع ملی در داخل است. از این رو، نگارنده در طلیعه ایام الله دهه فجر، جشن ملی و نماد تاریخی همبستگی ایرانیان، تمامی احزاب، جناحهای سیاسی، سیاستمداران و تاثیرگذاران برخوردار از سرمایه اجتماعی را به وحدت کلمه و امتناع از چنددستگی و شقاق دعوت میکند تا بار دیگر شاهد رویشهای مبارکی از همدلی ایرانیان باشیم. طبعا گفتوگو و مدارا در استماع نظرات مختلف و همراهی با جمهور ملت میتواند علاوه بر بسط قدرت اجتماعی ایرانیان در داخل، به ارتقای سطح منزلت کشور در نظام بینالمللی نیز منجر شود.
رفع زمینههای چالش میان ایران و همسایگان نیز پیشنهاد دیگر این یادداشت است که میتواند بر برون رفت کشور از شرایط ژئوپلیتیکی موجود موثر واقع شود. از سرگیری مذاکرات بدون واسطه و مستقیم برای احیای روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی از اولویتهای این حوزه محسوب میشود. طبعا در برنامه سیاست خارجی سعودی، ایران از جایگاه، نقش و قدرت تأثیرگذاری قابلتوجهی در خروج این کشور از برخی بحرانهای منطقهای همچون بحران یمن برخوردار است، لذا تمایل طرفین برای از سرگیری مذاکرات احیای روابط دیپلماتیک را باید به فال نیک گرفت و مسیر روابط نهادی سیاسی با دولت سعودی را برقرار نمود.
نکته سوم، هوشمندی هر چه بیشتر دستگاه سیاستگذاری و اجرایی کشور در قبال مسئله بحران سیاسی و نظامی روسیه و اوکراین است. طبعا آنچه در هر امری از شئون سیاستگذاری میبایست در اولویت قرار گیرد، منافع ملی کشور و صیانت از آن است. لذا، لازم است ضمن حفظ روابط راهبردی با روسیه و اتحادیه اروپایی، از ورود بلاضرور ایران در پرونده مذکور جلوگیری شود.
نکته چهارم، همپیوندی روابط دیپلماتیک با منافع و روابط اقتصادی دوجانبه برای تقویت پایههای این مناسبات و نیز اجتناب از درافتادن این قسم روابط در بازی تعیین اولویتهای منافع ملی طرف مقابل است؛ امری که میتواند مانع از تکرار رفتار خسارتبار دول اروپایی پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و یا رفتار خلاف آداب دیپلماتیک اخیر رییس جمهور چین در قبال ایران شود.
نکته پنجم، مهار رژیم صهیونیستی و جلوگیری از تداوم و تکرار سیاستهای تهاجمی آن نسبت به منافع و امنیت ملی کشور است. امری که با روی کارآمدن مجدد نتانیاهو انتظار میرود شکلی از کنش تخاصمی پیش رونده به خود بگیرد. طبعا هوشمندی در قبال شرارتهای رژیم غاصب صهیونیستی در شرایط فعلی از اولویتهای سیاست خارجی کشور بوده و لازم است هزینه هرگونه اقدام علیه منافع ملی ایرانیان در بیشینه سطح خود قرار گیرد تا گزینه شرارت علیه ایران از دستورکار مقامات صهیونیست خارج شود.
محمد محمودیکیا
عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ه) و انقلاب اسلامی
انتهای پیام