نخستین دوره جشنواره فیلم فجر در بهمن سال 1361 آغاز به کار کرد. در دوره اول تنها 5 فیلم حضور داشت.
در بین فیلمهای تولید شده آثار مختلف تاریخی درباره تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و دینی وجود دارد اما متاسفانه فقط سه فیلم در طول چهل جشنواره گذشته داریم که به طور مستقیم به قرآن پرداخته یا از آن اقتباس کردهاند که خود عمق فاجعه بیتوجهی هنر هفتم به این موضوع را میرساند.
در این گزارش فیلمهای قرآنی دورههای گذشته جشنواره را در کنار چند فیلم دیگر دینی مورد ارزیابی قرار دادهایم.
دیدنی برای همیشه
«سفیر» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی فریبرز صالح است. این اثر سینمایی در سال 61 ساخته شد و در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد. این فیلم با هزینه پانزده میلیون تومانی با حمایت بنیاد مستضعفان ساخته شد. داستان فیلم درباره «قیس بن مسهر» پیک امام حسین(ع) است که به کوفه میرود. وی توسط عبیدالله اسیر شده و در نهایت به شهادت میرسد. این فیلم سینمایی که اثر کاملا قصهگو است که با استقبال چشمگیر مردم مواجه شد، اما در جشنواره فجر نتوانست جایزه کسب کند. بیتوجهی جشنواره فیلم فجر به این اثر خوشساخت در حالی است که این کار به لحاظ فنی یکی از آثار خوب سینمای ایران محسوب میشود و هنوز بعد از 40 سال دیده میشود.
فریبرز صالح کارگردان فیلم در گفتوگویی با ماهنامه فیلم در سال ١٣۶۲ درباره مشکلات ساخت فیلم گفته است: من آن همه سیاهی لشکر را با چنگ و دندان نگه داشتم و مدام دلهره این را داشتم که مبادا فردا نیایند. لباسهایشان را در میآوردند و به گوشهای میانداختند و روز بعد نمیدانستند که دیروز چه لباسی را برتن داشتهاند و ما باید حواسمان جمع میبود. محل مناسب برای فیلمبرداری وجود نداشت و گاهی دو محل فیلمبرداری هفتصد کیلومتر با یکدیگر فاصله داشت، زیرا امکان دکور زدن نداشتیم. به هر نهادی برای درخواست کمک انسانی و تجهیزات میرفتیم درگیر جنگ بود. طول مدت فیلمبرداری ما هفتماهونیم بود که از این مدت، سه ماه و نیم به دلیل نداشتن امکانات در حال حملونقل و رفتوآمد بودیم. فرامرز قریبیان، عزتالله مقبلی، کاظم افرندنیا و... از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
موضوعی ارزشمند با ساختاری ضعیف
«توبه نصوح» نام فیلمی به کارگردانی محسن مخملباف است. این فیلم محصول کشور ایران و تولید سال ۱۳۶۱ است. این فیلم، اولین فیلمِ فرجالله سلحشور در مقام بازیگر بود. فیلم درباره مردی به نام «لطفعلی خان» كارمند با سابقه بانك است كه ناگهان سكته میكند و میميرد. اما هنگام دفن وی اطرافيان مطلع میشوند كه او زنده است و از جا برمیخيزد. اطرافيان شگفتزده میشوند. اين بازگشت از مرگ، لطفعلی خان را به تفكر وامیدارد و او تصميم میگيرد كه از تمام افرادی كه او را میشناسند، حلاليت بطلبد، غافل از اين كه توبه را نمیتواند به راحتی به دست بياورد.
«توبه نصوح» فیلمی سراسر شعاری است که به لحاظ ساختار سینمایی دارای داشتههای چشمگیری نیست، البته به واسطه فضای حاکم در جامعه آن روزهای کشورمان این فیلم مورد استقبال مردم قرار گرفت و در مساجد مختلف به نمایش در آمد.
جدا از سلحشور؛ محمد كاسبی، بهزاد بهزادپور، محمد علیدوست، مهدی كاغذچی و... در این فیلم حضور دارند. در این فیلم سینمایی حسامالدین سراج، اشعاری از باباطاهر را میخواند.
یک کار قرآنی
«شیدا» در هفدهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم سینمایی که کارگردانی آن را کمال تبریزی بر عهده دارد یکی از عاشقانه زیبای سینمای ایران است که مسلما به آن میتوان عنوان یک کار قرآنی را داد. تبریزی در این فیلم به پختگی خوبی رسیده است. بازی لیلا حاتمی و پارسا پیروزفر نیز در این کار سینمایی بازیهای زیبایی از خود ارائه کردهاند.
این فیلم هم در کلام و هم در ظاهر رویکرد خوبی به موضوعات قرآنی داشته است. «شیدا» هیچگاه دستخوش شعار نشده، برای همین هم مخاطب آن را میپسندد. این فیلم در جشنواره هفدهم توانست عنوان بهترین فیلم را به خود اختصاص دهد. در کنار حاتمی و پیروزفر؛ بهزاد فراهانی، محمدرضا شریفینیا و کمند امیرسلیمانی دیگر بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
داستان فیلم «شیدا» درباره رزمندهای به نام فرهاد است که در جنگ مجروح شده و موقتا بیناییاش را از دست داده و برای همین به بیمارستانی صحرایی منتقل میشود که در آن پرستاری به نام شیدا از مشاهده مقاومت فرهاد در تحمل درد شگفتزده میشود و به تدریج میفهمد که میتواند با تلاوت قرآن، التیامبخش او باشد. مراقبت شیدا از فرهاد به مرور پیوندی عاطفی بین آنها ایجاد میکند که مرخص شدن ناگهانی فرهاد از بیمارستان، منجر به جداییشان میشود. فرهاد در جستجوی شیدا به جبهه برمیگردد، ولی با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ جنگ تمام میشود و کار جستجو را برای فرهاد دشوار میکند. فرهاد بارها در پی صدایی که شبیه به صدای شیدا باشد میگردد، اما کمتر مییابد و سرانجام به اصرار پدر و مادرش با دختری از خانوادهای مرفه عقد میکند که فکر مهاجرت از ایران را در سر دارد. وقتی که معلوم میشود ترکش سمیای که زمانی از سینه فرهاد بیرون آمده، برای سلامت او عوارض وخیم دارد، نامزد فرهاد او را ترک میکند و به خارج از کشور میرود. فرهاد در بیمارستانی که شیدا در آنجا پرستار است، بستری میشود، ولی شیدا خود را از چشم فرهاد پنهان میکند، اما به اصرار مادر فرهاد یک بار دیگر شیدا با خواندن قرآن و به مدد نیروی عشق موفق میشود زندگی را به فرهاد بازگرداند.
«شیدا» مضمونی لطیف دارد. جدا از موضوع عشق، نفس این که از طریق صدا این بحث را تعقیب کرد جذابیت فراوان دارد. از این حیث فیلم شیدا تداعیکننده آن غزل یوسفعلی میرشکاک است که با این مطلع آغاز میشود: <تمام شهر را گشتم به دنبال صدای تو….> بدین ترتیب عشقی که شکل میگیرد فارغ از جنبههای مادی و صوری است و معصومیت و پاکی آن را دو چندان میسازد. این ویژگی زمانی که با تلاوت آیات قرآن کریم همراه میشود شکل معنوی مضاعفی به خود میگیرد و مخصوصا با توجه به معنای آیات قرائت شده (یا ایها المزمل، قم اللیل الا قلیلا، نصفه او انقص منه قلیلا، اوزد علیه ورتل القرآن ترتیلا، انا سنلقی علیک قولا ثقیلا) که هم مفهوم امر به برخاستن و هم عنایت به آیات گرانقدر الهی را در بر دارد، این حس عاطفی انسانی، زمینههای آسمانی پررنگی پیدا میکند. تبریزی زمینه شکلگیری این پیوند را با لطافت خاصی خلق میکند و با قرائنی مانند اشاره به المان بهارنارنج تقویتش میسازد.
نگاهی درست به آموزههای دینی
«یک تکه نان» فیلمی به کارگردانی کمال تبریزی، نویسندگی محمدرضا گوهری و تهیهکنندگی ناصر عنصری است که در سال ۱۳۸۳ جلوی دوربین رفته و در فروردین ۱۳۸۵ اکران عمومی شده است. این فیلم از معدود آثار سینمایی که نگاهی درست و زیبا به آموزههای دینی دارد بدون اینکه بخواهد مستقیمگویی داشته باشد. داستان فیلم درباره یک سرباز است که همراه یک پیرمرد معتمد مردم که دارای غرور و بداخلاق است برای دیدن پیرزنی که به صورت معجزهآسایی توسط جوانی، قرآن را حفظ شده به روستایی میروند که در مسیر ماجراهایی رخ میدهد. اسماعیل خلج، هومن سیدی، امیر آقالو، هومن برقنورد، مریم بوبانی، سیروس همتی و... بیان کرد.
کمال تبریزی در بیستوسومین دوره جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۳) در بخش بهترین کارگردانی در قسمت سینمای معناگرا و مسابقه سینمای ایران موفق به دریافت سیمرغ بلورین مسابقات شده است. همچنین اسماعیل خلج در بخش بهترین نقش دوم مرد مورد تقدیر قرار گرفته است. همچنین این فیلم در نهمین دوره جشن خانه سینما (۱۳۸۴) در بخش بهترین نقش دوم مرد (اسماعیل خلج) نیز کاندیدای مسابقات بوده است.
فیلم در حوزه کارگردانی و فیلمنامه یکی از اتفاقات خوب کارنامه تبریزی است که متاسفانه نتوانست در گیشه به موفقیت خوبی دست پیدا کند. در کنار قصه روان و زیبا، بازیهای دلنشینی هم در کار میبینیم. همچنین لوکیشنهای بکر و زیبای این کار یکی دیگر از اتفاقات زیبای «یک تکه نان» است. کمال تبریزی در نشست خبری این فیلم در جشنواره فجر بیستوسوم گفت: این فیلم یک منحنی دارد که از نقطهای آغاز شده و قرار است بیننده هم همراه با منحنی به نقطه اوج برسد و تا جایی که امکان دارد به درک مفاهیم ماورالطبیعه و به نوعی متافیزیک نزدیک شود و بیان نهایی این را میگوید که ما در دنیای واقعی زندگی میکنیم که فراواقعیت هم در آن وجود دارد.
وی همچنین درباره تصویرگری از معجزه در فیلم گفته است: در فیلمنامه «یک تکه نان» سعی بر این بود که پدیده معجزه را در عصر حاضر به تصویر درآوریم ، بنابراین موضوع حافظان قرآن مبنای حرکت قرار گرفت تا به موضوع اصلی که «معجزه» بود بپردازیم و سعی کردیم از پیچیدگیها کم کنیم و به سمت سادگی آن را پیش ببریم و نشان بدهیم این پدیده از فرط ساده بودن است که برای ذهن بشر قابل فهم نیست.
داستان حضرت سلیمان(ع)
«ملک سلیمان» عنوان یک فیلم دنبالهدار سینمایی محصول ایران است که در سال ۲۰۱۰ اولین بخش از سهگانه آن به روی پرده سینماهای ایران رفته است. این فیلم روایت مقطعی از زندگی سلیمان(ع) است و در آن از فناوریهای پیشرفته سی جی ای و دی ای استفاده شده است که نتیجه آن این است که این فیلم از نخستین تجربههای حرفهای فیلمسازی دیجیتال در سینمای ایران به شمار میرود.
فیلمنامه این فیلم بر اساس سورههای قرآن روایت شده است. تحقیقات اولیه جهت جمعآوری اطلاعات تاریخی برای مجموعه در حدود یک سالونیم به طول انجامید. بعد از این مرحله شهریار بحرانی، مجتبی فرآورده و حمید قدیریان اقدام به نوشتن فیلمنامه مجموعه کردند. در انجام تحقیقات مجموعه سعی شد علاوه بر استفاده از منابع اسلامی و قرآنی، از منابع تاریخی و کتب دینی قوم یهود نیز استفاده شود. در نهایت فیلمنامهای ۱۵۰ صفحهای به رشته تحریر درآمد که با ۳۹ بار بازنویسی به حدود ۵۱ صفحه رسید.
نوشتن فیلمنامه فیلم در حدود ۶ ماه به طول انجامید. همچنین گروه طراحی صحنه فیلم اقدام به ساخت ۱۸ هزار متر مربع دکور در منطقه شهریار کردند. فیلمبرداری این مجموعه از ۱۴ تیر ۱۳۸۶ همزمان با سالروز تولد حضرت فاطمه(س) آغاز شد و پس از ۹ ماه به پایان رسید.
فیلم در سال ۱۳۸۷ آماده اکران عمومی شد؛ ولی به دلیل تمایل برای اولین اکران فیلم در بیستوهشتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر (سال ۱۳۸۸) اکران عمومی آن به مهرماه ۱۳۸۹ موکول شد. این فیلم در 9 بخش کاندیدای دریافت سیمرغ از جشنواره فجر شد که در پنج بخش توانست به سیمرغ دست یافت. این فیلم سینمایی در بحث فرم و ساختار یکی از اتفاقات خوب سینمای ایران که داستانی خود را به صورت خطی و زیبا بیان میکند. بیشترین نقدهایی که از این کار مطرح میشود چندان نقد حرفه ای نیست، بلکه بیشتر غرضورزی با کارگردان است و الا چشمپوشی از داشتههای فنی این فیلم امری سخت و دشوار است.
دیدنی توقیف شده!
«رستاخیز» یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران به لحاظ کیفیت است که قربانی مسائل سیاسی شد. این کملطفی به فیلمی اسلامی و قرآنی در حالی است که دائما این انتقاد مطرح میشود چرا درباره عاشورا تا به این اندازه کمکار هستیم؟ این گفته در جای خود صحیح است اما باید گفت وقتی نسبت به چنین کار فاخری برخوردی ناروا میشود، آیا باز هم میشود امیدوار بود دیگر فیلمساز به این قبیل موضوعات ورود کنند؟
«رستاخیز» که با نام روز رستاخیز هم شناخته میشود، فیلمی تاریخی مذهبی به کارگردانی و نویسندگی احمدرضا درویش محصول سال ۱۳۹۱ است. «رستاخیز» در سیودومین دوره جشنواره فیلم فجر در ۱۱ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود و در نهایت در هشت بخش از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده سیمرغ بلورین شد. فیلم در روز ۲۴ تیر ۱۳۹۴ با مجوز قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اکران عمومی درآمد اما ساعاتی پس از آن در پی انتقاد برخی علمای دینی با محتوای آن از جمله به تصویر کشیدن چهره حضرت ابوالفضل(ع) از پرده سینماها به پایین کشیده شد. پس از ۹ سال این فیلم از توقیف درآمد و در ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ اکران آنلاین شد.
دو نسخه از این فیلم وجود دارد. نسخه اولیه دو ساعت و چهل دقیقه زمان دارد، اما نسخه دوم دو ساعت و ده دقیقه. نسخه اول در جشنوارهها و نسخه دوم در اکران عمومی و آنلاین اکران شد. در نسخه دوم سکانسهای شقایق فراهانی، پرویز پورحسینی و سعید علیپور بازیگر نقش علیاکبر حذف شدهاند و همچنین برخی سکانسها اصلاح و کوتاه شده است. اما سکانسهای ابوالفضل عباس(ع) علیرغم اعتراضها حذف نشده است. برخی از این حذفیات به دلیل سانسور و برخی در جهت کوتاه شدن و تندتر شدن روند فیلم حذف شدهاند.
در خلاصه داستان فیلم آمده؛ بعد از مرگ معاویه پسر ابوسفیان، یزید بن معاویه خود را خلیفه مسلمین میخواند و به فرماندار مدینه نامه مینویسد که از حسین بن علی بیعت بستاند. بکیر بن حر که به عنوان پیک مخصوص دربار یزید بن معاویه برگزیده شده است مأمور رساندن نامه یزید بن معاویه به مدینه میشود. او که جوانی چابک و پرانرژی است و در تکاپوی حقیقت است در مدینه متوجه میشود که حامل نامهای است که در آن به کشتن حسین(ع) فرمان داده شده است. بکیر در مکه با اندیشهها و خط فکری امام آشنا میشود.
این فیلم از ۲۴ بازیگر که نقشهای پیشبرنده را به عهده دارند بهره برده و حدود ۴۰ بازیگر دیگر و هفت بازیگر زن و مرد مهمان نیز در آن بازی کردهاند. به غیر از بازیگران ایرانی، بازیگرانی از عراق، کویت، لبنان، آمریکا و سوریه بازی کردهاند. آرش آصفی نق اصلی (بکیر بند حر) را در این فیلم بازی میکند.
تهیهکننده فیلم تقی علیقلیزاده و سرمایهگذاران آن مؤسسه فرهنگ تماشا، شرکت دلتامدیا و شرکت آکو افالز از کشورهای ایران، کویت و انگلستان هستند که با هدف ترویج فرهنگ عاشورا در فیلم رستاخیز سرمایهگذاری کردند. مطالعات فیلم پس از تولید «دوئل»، فیلم قبلی درویش از سال ۱۳۸۳ آغاز شد. پس از یک سال پیشتولید از شانزدهم بهمن ۱۳۸۸ همزمان با اربعین حسینی فیلمبرداری فیلم در شهرستان بم آغاز شد و پس از پشت سر گذاشتن بیش از ۲۵۰ جلسه فیلمبرداری در شهرهایی چون بم و شهداد کرمان، شاهرود، اصفهان، رباط کریم، کاشان، آران و بیدگل، فومن و تهران در تاریخ ۱۲ دیماه ۱۳۸۹ فیلمبرداری به پایان رسید و در سال ۱۳۹۱ آماده نمایش شد.
تدوین این فیلم توسط طارق انور تدوینگر نامزد اسکار بهترین تدوین ۲۰۱۰ برای فیلم سخنرانی پادشاه صورت گرفت. تمام مراحل فنی و تکنیکی این فیلم در استودیو مولینار در لندن انجام شده است. موسیقی فیلم توسط استفن واربک آهنگساز برجسته و برنده جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم شکسپیر عاشق نوشته شده و اجرای آن را ارکستر فیلارمونیک بلژیک برعهده داشته و در استودیو گلکسی بروکسل ضبط شده است. این فیلم از تکنیکهای جلوههای ویژه تصویری سی جی ای بهره میبرد و با پرده عریض اسکوپ و بهرهمندی از صدای دالبی دیجیتال ساخته شده است.
احمدرضا درویش در «رستاخیز» به روشی هوشمندانه زاویه دید دانای کل را کنار میگذارد و با زاویه دیدِ «بٌکَیر ابن حر ریاحی» تاریخ را بازگو میکند. بازیگریِ آرش آصفی در این نقش، یکی از بهترین بازیهای سینمای ایران است. گریم چهره او همچون دیگر گریمهای بسیار خوب شخصیتها در این امر نقش بسزایی دارد. بکیر شخصی است که کوچکترین شناختی نسبت به امام و یارانش ندارد اما از طریق علامتها، نشانهها و ماجراهایی که به چشم خود میبیند به این شناخت دست پیدا میکند. زیبایی این زاویه دید این است که میتواند ما را نیز پا به پای خود به این شناخت دوباره بکشاند.
رستاخیر با نمادپردازیهای قدرتمند، توانسته در کنار دنیای واقعی و عینی، جهانِ ذهنی بکیر ابن حر ریاحی را نیز به تصویر بکشد. احمدرضا درویش با دقت و وسواس به تخیل پرداخته تا بتواند حس و حال بکیر ابن حر را به زبان تصویر به ما نشان دهد؛ تخیلی وفادار به واقعیتِ متعینِ تاریخی در واقع در کل اثر، نمادها و نشانهها چنین کارکردی دارند. حامله بودن اسبی که بکیر به غنیمت برده است نشانهای از زایشِ چیزی غریب در خودِ بکیر است. اسبی که به شیوهای غافلگیرکننده راه درست را به بکیر نشان میدهد.
درویش درباره این فیلم گفته است: این فیلم محصول سینمای ایران است. آن چیزی که مربوط به شخص من میشود خیلی اندک و کوچک است در مقابل اندوهی که بر من مستولی میشود. «رستاخیز» محصول باغ سینمای ایران و تجمیع تجربههای سینمای ایران بوده و جمعی فرهیخته و بلندنظر عمر خود را در این کار سرمایهگذاری کردهاند اما این فیلم در شرایطی قرار گرفته که این پرسش بزرگ دربارهاش مطرح است.
انتهای پیام