عقل با زیبایی بیگانه نیست
کد خبر: 4120658
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۳
در سه‌شنبه‌های فصل سخن بیان شد

عقل با زیبایی بیگانه نیست

نویسنده کتاب «زیبایی نزد روزبهان» با بیان اینکه عقل در بالاترین مرتبه خود با زیبایی بیگانه نیست، گفت: اگر بخواهیم آن‌گونه که شایسته ماست زندگی کنیم، باید به خرد بها دهیم و جایگاه آن را تعریف کنیم. در این صورت، خرد از زیبایی جدا نخواهد بود.

سعید بینای مطلق استادتمام گروه فلسفه دانشگاه اصفهان

به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفت‌وگو درباره کتاب «زیبایی نزد روزبهان؛ آنچه امروز از او می‌توان آموخت» نوشته سعید بینای مطلق، از سلسله‌نشست‌های سه‌شنبه‌های فصل سخن، روز گذشته، 18 بهمن‌ماه در کتابفروشی اردیبهشت جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.

در این نشست، ابتدا سعید بینای مطلق، استادتمام گروه فلسفه دانشگاه اصفهان و نویسنده کتاب، به بیان توضیحاتی در خصوص روزبهان پرداخت و اظهار کرد: عنوان اصلی و فرعی کتاب تا اندازه‌ای گویای محتوای آن است. هنگامی که صحبت آموختن از روزبهان به میان می‌آید که اوایل قرن هفتم زندگی می‌کرده، به این معناست که زیبایی حد و مرز ندارد. بنابراین، زبیایی و حقیقت تاریخی نیستند؛ در غیر این صورت، صحبت از چیزی که در گذشته بوده، به کار ما نمی‌آید. یکی از حقایقی که روشنفکران دنیای مدرن ضرورتی برای آن قائل نبودند و آن را نادیده گرفتند، زیبایی است. تأکید بر زیبایی، در واقع تأکید بر حقیقت در گسترده‌ترین معنای آن است.

وی در خصوص نحوه شکل‌گیری این کتاب گفت: «زیبایی نزد روزبهان» سفارش فرهنگستان هنر بود. بخش اول کتاب شامل زندگی‌نامه روزبهان را در سال 88 به فرهنگستان ارائه دادم و بعد فعالیت فرهنگستان متوقف شد. در سال 91، فرهنگستان فعالیت‌های خود را از سر گرفت و از من دعوت شد تا کار را ادامه دهم و سرانجام، کتاب در سال 98 منتشر شد. دلیل طولانی شدن فرآیند انتشار کتاب، اول از همه به حساسیت موضوع بازمی‌گردد و دوم، به‌دلیل سبک نوشتاری دشوار روزبهان است. جملات روزبهان بسیار کوتاه و فشرده و زبان آن بسیار استعاری است. لذا، فهم معنای آنها دشوار است. منابع من برای تألیف این کتاب در وهله اول، نوشته‌های خود روزبهان به‌ویژه عبهرالعاشقین، شرح شطحیات، مشرب‌الارواح و دو رساله دیگر به نام‌های رسالة‌القدس و غلطات‌السالکین بوده است. همچنین شرحی گمنام از آثار روزبهان وجود دارد که از آن هم استفاده کردم. بنابراین، تلاش کردم روزبهان را با خود او بفهمم.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان در خصوص شیوه کار خود بیان کرد: زندگی‌نامه روزبهان در این کتاب، شیوه‌ای متفاوت از دیگر زندگی‌نامه‌ها دارد. زندگی‌نامه کامل روزبهان را دکتر محمد معین در سرآغاز عبهرالعاشقین بیان کرده‌، اما این تنها دلیل من برای نگارش متفاوت زندگی‌نامه نبود. اولین باری که با این مسئله برخورد کردم، هنگامی بود که در مقطع کارشناسی ارشد درس «فلسفه افلوطین» را ارائه می‌دادم. همان‌گونه که اطلاع دارید، تنها زندگی‌نامه‌ای که از افلوطین در اختیار داریم، نوشته شاگرد نزدیک او، فرفوریوس است. در اینجا، این پرسش به میان می‌آید که چرا این زندگی‌نامه نوشته شد، آن هم در حالی که افلوطین اعتنایی به زندگی خود نداشت و اشاره‌های محدوی به گذشته‌اش می‌کرد؟ اینجا بود که متوجه تفاوت زندگی‌نامه‌نویسی در گذشته و اکنون شدم. این نکته که چرا زندگی‌نامه‌نویسی متفاوت شده است، جزئیات زندگی روزمره نویسنده در آثار او منعکس می‌شود و دانستن آنها به فهم اثر کمک می‌کند، به چیستی دنیای مدرن برمی‌گردد. از اینجا بود که متوجه شدم نمی‌توانم زندگی‌نامه روزبهان را مانند دیگران بنویسم. در این راه، اشاره‌ای از پی‌یر آدو در کتاب «افلوطین و سادگی نگاه» به من کمک کرد و منبع الهام من برای نگارش این زندگی‌نامه بود.

یکی بودن عرفان عشق و عرفان عقل

وی ادامه داد: کتاب دو بخش اصلی دارد؛ در بخش اول تلاش کرده‌ام پاره‌ای از اصطلاحات روزبهان را روشن کنم تا به فهم ادامه مطالب کمک کند. در بخش دوم با الهام از پارمنیدس، فیلسوف پیشاسقراطی، از سه طریق روزبهان یاد کرده‌ام. در فصل آخر که به عشق، زیبایی و عقل مربوط می‌شود، تلاش کرده‌ام نسبت زیبایی و عقل را بیان کنم. معمولا در فرهنگ ما بین عرفان عشق و عرفان عقل فرق گذاشته می‌شود و هدف من این بود که نشان دهم چنین چیزی امکان ندارد. همچنین می‌خواستم نشان دهم که عقل در بالاترین مرتبه خود با زیبایی بیگانه نیست و این نکته‌ای است که افلاطون هم در گفت‌وگوی جمهوری به آن اشاره می‌کند. در همین فصل، از بی‌قراری خرد در جامعه کنونی صحبت کرده‌ام. بی‌قراری در اینجا به معنای بی‌مکانی است. در حقیقت، اگر بخواهیم آن‌گونه که شایسته ماست زندگی کنیم، باید به خرد بها دهیم و جایگاه آن را تعریف کنیم. در این صورت، خرد از زیبایی جدا نخواهد بود.

بینای مطلق در خصوص تفاوت میان فلسفه و عرفان و نوع نگاه کتاب به روزبهان تأکید کرد: من به روزبهان به‌عنوان یک عارف نگاه نکرده و او را مانند یک فیلسوف مورد بررسی قرار داده‌ام. مرز بین فلسفه و عرفان بسیار باریک و مبتنی بر آن است که از فلسفه چه چیزی مراد کنیم. بسیاری از متفکران عرب، پایان فلسفه اسلامی را با مرگ ابن‌رشد یکی می‌دانند، اما ایرانی‌ها با این نظر مخالفند و می‌گویند فلسفه اسلامی با افرادی مانند سهرودی و ملاصدرا ادامه پیدا کرده است. اگر فلسفه برای ما ارسطو و مشائیان باشد، حق با متفکران عرب خواهد بود؛ زیرا فلسفه مشا از ابن‌رشد فراتر نرفته است، اما اگر افلاطون و یا پیش از او، هراکلیتوس و فیثاغورس هم فیلسوف باشند، سهرودی، مولانا و خیام هم فیلسوف خواهند بود. در این صورت، هیچ دلیلی نخواهیم داشت تا خودمان را از اندیشه کسانی مانند مولانا و روزبهان محروم کنیم. پس من مرز بین فلسفه و عرفان را بسیار باریک می‌دانم. احترام ما به عرفای بزرگ ایران به معنای بیگانگی با فلسفه نیست، چراکه فیلسوفان بزرگ آلمانی مانند هایدگر، نیچه و هگل، تعامل زیادی با عرفای بزرگ مسیحی داشتند؛ البته هیچ کدام از آنها عارف نیستند. بنابراین، هیچ منعی برای رجوع به این متون وجود ندارد و حتی تأمل در این متون‌ به‌عنوان میراث بشری، وظیفه ماست.

نشست گفت‌وگو درباره کتاب زیبایی نزد روزبهان

در ادامه، محمدرضا نصر اصفهانی، دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان به بیان توضیحاتی درباره روزبهان پرداخت و گفت: روزبهان در یک موقعیت تاریخی خاص در فرهنگ ما ظهور کرد؛ علم تاریخ و تاریخ‌نویسی در این دوران جایگاه ویژه‌ای داشت و در کنار آن، توجه به عرفان افزایش یافت. روزبهان، ابن‌عربی، مولانا و چند تن دیگر که جزو قله‌های عرفان به حساب می‌آیند، همگی در این دوران ظهور کردند. بیان روزبهان در عین دشواری و گزیده بودن، تأثیر عمیقی بر عارفان بعد از خود گذاشت، به‌گونه‌ای که غزل «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» از مولانا، میراث روزبهان است و مولانا با پردازش غزل کوتاه روزبهان، این غزل جاودانه را ارائه داد. این اتفاق برای بسیاری از افکار و اندیشه‌های روزبهان هم رخ داده است. این محصول، میراث روزبهان و بزرگان دیگری مانند عطار، ابن‌عربی و ابن‌فارس به‌شمار می‌رود که به شکل‌گیری سعدی، مولانا، حافظ و در ادامه، صدرالدین شیرازی انجامید.

زیبایی؛ روی دیگر سکه وجود

وی با اشاره به بیان ساده و به دور از پیچیدگی نویسنده ادامه داد: دکتر بینای مطلق در طول 10 سال ممارستی که با این کتاب داشته، با مفاهیم اصلی اندیشه روزبهان زندگی کرده و با این اندیشه انس داشته‌ است. من کتاب‌های زیادی درباره روزبهان خوانده‌ام، اما تمام آن آثار فاصله‌ای معنادار با این کتاب دارند.

دانشیار دانشگاه اصفهان با ذکر این نکته که التباس یکی از نکات کلیدی اندیشه روزبهان است، اظهار کرد: التباس، واژه‌ای قرآنی بوده و برای نمونه، در آیه 9 سوره انعام به‌کار رفته است. در این کتاب تلاش شده تا از طریق مفهوم التباس، مفاهیم دیگر مانند عشق، زیبایی، مستی و صفات جمال و جلال خدا توضیح داده شود. از نظر روزبهان، التباس صفت کسی محسوب می‌شود که بهره‌مندی‌اش از عشق بسیار است، عاشق قرار است محل انس به حق قرار گیرد و بر این اساس، به تجلی زیبایی برسد. همان‌گونه که قبلا در آثار افلاطون، ابن‌عربی و ابن‌فارس دیده‌ایم، روزبهان تأکید می‌کند که زیبایی روی دیگر سکه وجود است. جلوه هستی عین زیبایی است و دیدن این زیبایی باعث می‌شود که فرد به نوعی بی‌خودی برسد، گویی شرابی نوشیده و مست شده است.

وی افزود: از آنجایی که سالک قرار است حقیقت را با تمام وجود خود دریابد، روزبهان به داستان دیدار حضرت موسی(ع) اشاره می‌کند و معتقد است دیدار خداوند امکان دارد. اگر دیدار ناممکن بود، خداوند چنین حرفی در زبان پیامبر خود نمی‌گذاشت که «خدایا خودت را به من نشان بده، آن‌گونه که تو را گویی می‌بینم.» روزبهان دیدار در ساحت صفات را مورد توجه قرار می‌دهد، اما می‌گوید دیدار در مقام ذات آنجایی است که فرد به یکی شدن با حقیقت می‌رسد.

زیبایی و انس الهی

نصر اصفهانی به بیان چگونگی رؤیت حقیقت پرداخت و تصریح کرد: از آنجایی که عاشقان خواهان دیدار یگانگی حق هستند و به‌دلیل اینکه این دیدار به‌صورت حجم، شکل و رنگ امکان‌پذیر نیست، خداوند به نزدیک‌ترین صورت ممکن یعنی زیبایی ملتبس می‌شود تا عاشق با دیدن صور زیبا همچنان در انس الهی باقی بماند. تلاش نویسنده این بوده تا با بیانی ساده که برای همه افراد قابل فهم باشد، این مفاهیم را شرح دهد و به نظر من، در این کار موفق بوده است.

وی تأکید کرد: خداوند در التباس، بدون لباس صفات به عاشقان رخ می‌نماید و در این مقام، دوستدار در انس با خداوند به سر می‌برد. یک ساحت عقل، عقل جزئی است و در این کتاب بیان می‌شود که چگونه این عقل با کنده شدن از ظواهر و جزئیات می‌تواند با هستی دمساز شود، به یگانگی با آن برسد و زیبا شود. منظور از زیبایی فقط زیبایی جسمانی نیست و با زیبایی اخلاق هم ارتباط دارد. دادورزی و صداقت، محصول روحی متعالی‌ است که به اوج زیبایی و رهایی رسیده و این ثمره وجودشناسانه زیبایی است.

نشست گفت‌وگو درباره کتاب زیبایی نزد روزبهان

سخنران بعدی این نشست، رضا کورنگ بهشتی، استادیار گروه فلسفه دانشگاه اصفهان بود که در خصوص نویسنده کتاب گفت: من افتخار شاگردی 20 ساله دکتر بینا را دارم و وقتی سطر به سطر این کتاب را می‌خواندم، به یاد این سال‌ها می‌افتادم که ایشان همه این اندیشه‌ها را در کلاس درس، مصاحبه‌ها، نوشته‌ها و سخنرانی‌های خود بیان می‌کرد. اگر بخواهید استاد بینای مطلق را بشناسید، توصیه می‌کنم این کتاب را بخوانید. نویسنده خط به خط کتاب را اندیشیده و زیسته‌ است. ایشان در دانشگاه اصفهان متخصص حوزه فلسفه یونان بوده و به افلاطون‌پژوه و افلاطون‌شناس مشهور است. قاعدتا از چنین استادی انتظار می‌رفت که ثمره کارش تألیف سترگی در خصوص افلاطون باشد، ولی ایشان سر حکمت ناب افلاطون را در آموزه‌های روزبهان باز کرد و این هم خاصیت آیرونیک اوست.

جاودانگی تعالیم روزبهان

وی به تعدادی از نکات مربوط به کتاب اشاره کرد و افزود: در طرح جلد کتاب تلاش شده از فرم‌های اسلیمی استفاده شود، اما فکر می‌کنم هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ رنگ، این امکان وجود داشت که قریحه و ذوق بیشتری نشان داده شود. عنوان اصلی و فرعی کتاب، ساده و گویاست. دلیل اینکه نویسنده در عنوان فرعی گفته: «امروز از روزبهان چه می‌توان آموخت»، این است که بینش‌های عرفانی همچنان با وضع کنونی ما ارتباط دارند و اصطلاحا «گذشته، درنگذشته است». تعالیم روزبهان، جاودانه‌اند و به همین علت امروز هم می‌توان از آنها آموخت. 

این استاد دانشگاه در خصوص معانی و تعالیم روزبهان به بیان نقل قولی پرداخت و گفت: فریتیوف شوان، یکی از متفکران نامدار معاصر نظر خاصی دارد که شاید بتوان گفت روح تعالیم روزبهان به بیان دکتر بینای مطلق را در خودش جمع کرده است. شوان می‌گوید: «نقش و کارکرد زمینی زیبایی چیست؟ همان تحقق تذکار افلاطونی در موجود صاحب حکمت است. در احساس امر زیبا بین حس زیباشناختی صرف و زیبایی متناظر در نفس، یعنی زیبایی فضائل، تمایزی وجود دارد که باید آن را لحاظ کرد. رسالت زیبایی، گذشته از هر مسئله‌ای، در باب تسلای حسی، تعقلی و اخلاقی است، زیرا زیبایی در عالم اعراض ناپایدار و گذرا، جنبه‌هایی از آن گوهر ازلی و جاودان را انتقال می‌دهد، بی‌آنکه مجبور باشد به تفکر انتزاعی توجه کند. از سوی دیگر، رسالت زیبایی اخلاقی است، زیرا آنچه را که باید دوست داشت و بنابراین بود، به ما یادآور می‌شود.»

وی ادامه داد: شوان در جای دیگری از مبنای هستی‌شناسانه زیبایی سخن می‌گوید که لب کلام روزبهان را تأیید می‌کند: «مثال اعلای زیبایی یا سرمشق الهی، آن کثرت، هماهنگی و توازن صفات الهی است و در همان حال، فیضیان امکانات بالقوه وجودی متقرر در هستی محض. بنابراین، زیبایی همواره واقعیتی از عشق، از هم گشوده شدن، بی‌کرانگی، سعادت و کرم را به ظهور می‌رساند.» به تعبیر مارسیلیو فیچینو، متفکر افلاطونی دوره رنسانس: «زیبایی آن پرتویی است که از وجه خدا جدا می‌شود و در همه چیز رخنه می‌کند.» این مطالب را از دیگران ذکر کردم تا مشخص شود چرا می‌توان امروز از روزبهان آموخت؛ چون آنچه روزبهان به ما می‌آموزد، حقیقتی جاودانه است.

عرفان مانع تعقل نیست

کورنگ بهشتی تأکید کرد: این کتاب به ما کمک می‌کند تا از نقدهای شتاب‌زده و احساسی به سنت عرفانی گذر کنیم، چراکه این نقدهای احساسی، سنت عرفانی را مانع تفکر و تعقل می‌داند، در حالی که دکتر بینای مطلق عرفان را مانع تعقل نمی‌داند و می‌خواهد این دو را با هم پیوند دهد.

وی به سه بخش اصلی کتاب پرداخت و اظهار کرد: بخش اول، پیش‌گفتار و زندگی‌نامه را شامل می‌شود. بخش دوم در خصوص «روزبهان و زیبایی» است و بخش سوم، «زیبایی چون طریق معرفت» نام دارد. در پیش‌گفتار، پرسش‌هایی که قرار است در کتاب به آن پاسخ داده شود، بیان شده، مانند اینکه «جایگاه زیبایی نزد روزبهان چیست؟ چه نسبتی با وجود، عقل و عشق دارد؟ و چگونه معرفت همان زیبا شدن است؟» این پرسش‌ها با عناوین اصلی کتاب هماهنگی دارد. نویسنده در بخش دوم کوشیده تا جایگاه زیبایی و نسبت آن با وجود را بررسی کند و در بخش سوم به نحوه دسترسی ما به زیبایی اشاره کرده‌ است.

عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ادامه داد: نویسنده برای مشخص کردن جایگاه روزبهان کوشیده تا به شرح چند مفهوم محوری و کلیدی در آثار وی بپردازد و از طریق آنها به پرسش‌ها پاسخ دهد. همان‌گونه که دکتر نصر اشاره کرد، مفهوم کلیدی و اساسی روزبهان، «التباس» است. آنچه روزبهان از آن به‌عنوان التباس یاد می‌کند، در زبان تعداد دیگری از عرفا همان اصل «تجلی» است. البته شاید نزدیک‌ترین مفهومی که تجلی الهی را به‌عنوان التباس معرفی می‌کند، مفهوم «مایا» است که خارج از سنت اسلامی و درون سنت هندو قرار دارد. مایا به معنای حجاب الهی است؛ آنچه هم می‌پوشاند و هم آشکار می‌کند. التباس به‌رغم آنکه به معنای لباس پوشیدن است، تداعی معنای مخالف آن را دارد. برای آنکه خداوند نورانیت خود را آشکار کند، باید آن را در حجاب قرار دهد تا برای بقیه قابل مشاهده باشد. پس التباس در حقیقت، خودنمایی الهی و در عین حجاب، آشکارکننده است.

سه طریق روزبهان در مواجهه انسان با زیبایی

وی با اشاره به سه طریقی که روزبهان در خصوص مواجهه انسان با زیبایی معرفی کرده است، گفت: نویسنده مشخص می‌کند که دیدگاه عارف چه تفاوتی با نگاه دو گروه دیگر، یعنی زاهدان و لذت‌پرستان دارد. مناسبت پیام روزبهان برای جهان کنونی ما در بازشناسی این سه گروه مشخص می‌شود. جهانی که امروز در آن زندگی می‌کنیم، تحت سیطره دو گروه زاهدان و لذت‌پرستان قرار دارد؛ یعنی کسانی که زیبایی را از نگاه زاهدانه نفی می‌کنند و دیگر، کسانی که زیبایی را جزو کام‌جویی‌های محسوس نمی‌بینند. البته این زهد فقط زهد مذهبی نیست؛ زهد مذهبی از سر عشق زاهدانه به خدا، زیبایی را نوعی حجاب گمراه‌کننده می‌بیند و آن را رد می‌کند؛ اما چیزی که بیش از زهد مذهبی به ما رنج می‌دهد، جریان‌هایی هستند که عشق به زیبایی را با نوعی تجمل‌پرستی و احساسات زاییده بورژوازی یکی می‌گیرند و می‌گویند زیبایی و پرداختن به آن، برآمده از روحیه‌ای استعماری و امپریالیستی است و باید آنها را با کنش‌های کاملا مخالف سرکوب کرد. بنابراین، ما در جهانی زندگی می‌کنیم که دو رویکرد زاهدانه در حال خاموش کردن ما هستند.

کورنگ بهشتی ادامه داد: نویسنده در پیش‌گفتار، روش خود را متن‌محور می‌داند و می‌گوید سعی کرده با استفاده از خود روزبهان، او را بشناسد. بهتر بود همان‌گونه که در بخش‌هایی از کتاب اشاره شده، در پیش‌گفتار هم ذکر می‌شد که روش نویسنده، متافیزیکی است و تاریخی نیست. نویسنده معتقد است روش تاریخی با سرشت اندیشه روزبهان سازگاری ندارد، ولی به چرایی این نکته نمی‌پردازد. البته به نظر من، این چرایی با مطالعه بخش زندگی‌نامه مشخص می‌شود. در کل، پیش‌گفتار به جز ابهام در بیان روش، در طرح مفاهیم پایه، پرسش‌ها و گام‌های عمیق بسیار روشنگر است.

وی به بیان ویژگی‌های مثبت کتاب پرداخت و تصریح کرد: امتیاز این کتاب نسبت به دیگر نوشته‌های مرتبط با روزبهان آن است که در این کتاب، مبانی متافیزیکی زیبایی از طریق مفهوم تجلی یا التباس بازگو شده است. نویسنده عنوان کتاب را با دقت تمام، «زیبایی نزد روزبهان» انتخاب کرده‌، ممکن است انتظار داشته باشیم روزبهان و نویسنده، زیبایی را تعریف و چیستی آن را بیان کرده باشند، اما از آنجایی که زیبایی جزو ارکان هستی است، نمی‌توان از آن تعریفی ارائه داد. بنابراین، نویسنده هیچ جا به تعریف زیبایی نزد روزبهان نپرداخته‌ و تلاش کرده تا نشان دهد زیبایی و جمال نزد روزبهان، بنیاد و اصل اساسی تجلی است.

این استاد دانشگاه همچنین به بعضی از ضعف‌ها در چاپ کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب به‌رغم ویراستاری، هنوز خطاها و غلط‌های چاپی دارد و به‌نظر می‌رسد اصلاح این موارد جزئی در بعضی از قسمت‌ها به فهم کتاب کمک می‌کند. همچنین اضافه شدن تعدادی پانوشت‌ برای مخاطبانی که با مفاهیم عرفانی و سنت‌گرایی آشنایی ندارند، ضروری به‌نظر می‌رسد.

نشست گفت‌وگو درباره کتاب زیبایی نزد روزبهان

جایگاه مفقوده روزبهان

در پایان این این نشست نیز علیرضا محمدی بارچانی، پژوهشگر و ویراستار فلسفه با بیان اینکه کتاب به ویراستاری دوباره احتیاج دارد، اظهار کرد: نویسنده در تألیف کتاب «زیبایی نزد روزبهان»، کتاب‌های عبهرالعاشقین، شرح شطحیات و مشرب‌الارواح را مورد بررسی قرار داده‌ است. امیدوارم ایشان سایر کتاب‌های روزبهان مانند منهج‌السالکین، مکاشفات‌الانوار، بیان‌الانوار و منطق‌الاسرار را نیز بررسی کند تا جایگاه مفقوده روزبهان مشخص شود، زیرا بعد از حمله مغولان، چند نفر از شعرا و ادبای خراسان به فارس می‌آیند و در این میان، روزبهان حلقه گمشده‌ای در قرن ششم است که در قرن هفتم، سعدی به تجلی تمام اندیشه‌های او در معنای کامل‌تری در خصوص جمال‌پرستی و نظربازی یا نظرپرستی تبدیل می‌شود. بنابراین، باید نقش این حلقه مفقوده مشخص شود.

وی در ادامه به بیان نکاتی درباره شطحیات و روزبهان پرداخت و ادامه داد: والتر استیس در کتاب «عرفان و فلسفه» می‌گوید، چهار دسته نظریه برای حل تناقضات و طفره رفتن از تناقضات عرفانی وجود دارد؛ نظریه شطح خطابی که نوعی تعبیه خطابی یا ادبی است که به‌ قصد تأثیرگذاری بیشتر و مؤکد کردن کلام به‌کار می‌رود. دوم، نظریه سوءتعریف است که مطابق آن عارف بی‌قصد و غرض در توصیف خود دچار سوءتعریف ‌شده است. سوم، نظریه تعدد مصادیق نام دارد که بر اساس آن، سخن عارف به دو جنبه مختلف از یک‌ چیز برمی‌گردد و نظریه چهارم، تعدد معانی است که مطابق آن، مفهوم دوپهلوست و معانی متضاد دارد.

این پژوهشگر و ویراستار فلسفه افزود: همان‌گونه که هانری کربن گفته، شطحیات، کلامی است که از صاحب بحث سر می‌زند. در مرحله چهارم، عارف به سخن درمی‌آید و الهامات خلاف‌آمد عقل بیان می‌کند. عین‌القضات همدانی در کتاب لوایح می‌گوید: «در عشق اگر نیست شوی هست شوی/ در عقل اگر هست شوی پست شوی/ وین بوالعجبی ببین که از باده عشق/ هشیارگهی شوی که سرمست شوی». این سرمست شدن همان نکته‌ای است که دکتر بینای مطلق و روزبهان از آن با عنوان «در لباس حیرت درآمدن» یا «از خود بی‌خود شدن» یاد می‌کنند.

روزبهان اهل تساهل و گفت‌وگو بود

محمدی تصریح کرد: هنگامی که شطح گفته می‌شود، عارف غوطه‌ور در بحر معناست و عرصه معنا فراتر از عرصه لفظ است. به تعبیر مولانا: «معانی را زبان چون ناودان است/ کجا دریا رود در ناودانی»، یا همان‌طور که شمس تبریزی می‌گوید: «عرصه سخن بس تنگ است، عرصه معنی فراخ است، از سخن پیش‌تر آ تا فراخی بینی». همچنین در مقالات شمس می‌گوید: «می‌پرسد دنیا چه باشد؟ می‌گوید غیر آخرت. می‌گوید آخرت چه باشد؟ می‌گوید: فردا. می‌گوید فردا چه باشد؟ عبارت سخت تنگ است. زبان تنگ است. این‌ همه مجاهدت‌ها از بهر آن است که از زبان برهند که تنگ است.»

وی در خصوص اهمیت کار روزبهان بیان کرد: روزبهان در شرح شطحیات، تلاش کرده شطحیاتی را که از بزرگان در دست بوده، شرح و تأویل و از آنها تناقض‌زدایی کند. او، انسانی اهل تساهل بود و تلاش می‌کرد با گذشتگان و اطرافیان خود گفت‌وگو کند و با میراث معنوی ارتباط بگیرد.

این پژوهشگر فلسفه به تقابل کی‌یرکگور و روزبهان اشاره کرد و گفت: کی‌یرکگور زمانی که در مقابل این تناقضات ایمانی یا شطحیات قرار می‌گیرد، اعتقادی به توجیه ندارد و می‌گوید ایمان واقعی تن دادن به این محال‌هاست، مؤمن واقعی نباید در مقابل عقل احساس حقارت کند، در حالی که وقتی شرح شطحیات را می‌خوانیم، می‌بینیم روزبهان معنایی از عقل بیان می‌کند که تناقضی با شطحیات ندارد.

مسعود احمدی

انتهای پیام
captcha