چند پیشنهاد ساده برای تجربه زندگی اخلاقی/ چگونه سفارش‌های پیامبر(ص) را در جامعه پیاده کنیم؟
کد خبر: 4122639
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۴
سیدامیر اکرمی در گفت‌وگو با ایکنا مطرح کرد:

چند پیشنهاد ساده برای تجربه زندگی اخلاقی/ چگونه سفارش‌های پیامبر(ص) را در جامعه پیاده کنیم؟

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ضمن اشاره به اینکه زندگی اخلاقی کار دشواری است و باید تلاش کنیم که اخلاقی عمل کردن برای ما آسان شود، چند راهکار ساده برای دست یافتن آحاد جامعه به این تجربه پیشنهاد کرد.

به گزارش ایکنا، روز مبعث روز برگزیده شدن پیامبری است که بنیان رسالت خود را نهادینه کردن زیست اخلاقی در میان آدمیان می‌دانست؛ رسالتی که برخی مغرضین در سال‌های اخیر برای تحریف و کتمان آن در تلاشند تا دستاویزی برای رفتارهای ناصواب خود بیابند. به نظر می‌رسد تعالیم اخلاقی پیامبر اسلام ظرفیت بالایی برای حل مشکلات انسان معاصر و به خصوص جامعه ایران دارد و شاید اگر تنها به یک فرمایش آن حضرت که بعدها در مغرب زمین نام قاعده طلایی اخلاق بر آن نهادند عمل می‌شد بسیاری از مشکلات از میان ما رخت برمی‌بست؛ مقصود این توصیه است که هر چه برای خود می‌پسندی برای دیگران هم بپسند و هرچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران هم نپسند.

به همین مناسبت با سیدامیر اکرمی هم‌صحبت شدیم. سیدامیر اکرمی، دانش‌آموخته دکتری فلسفه دین از دانشگاه مک گیل کاناداست و سابقه سال‌ها تدریس در دانشگاه بیرمنگام انگلستان و دانشگاه ییل آمریکا را در کارنامه دارد و هم‌اکنون عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است. مشروح گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ برخی معتقدند یکی از رموز موفقیت پیامبر(ص) که توانستند دین اسلام را توسعه دهند و نسبت به دعوت ایشان اقبال عمومی شد بحث اخلاق است و اینکه تربیت اخلاقی را در میان پیروان خودشان نهادینه کردند و این تربیت اخلاقی توانست تمدن اسلامی را شکل دهد. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟

روایت معروفی از پیامبر(ص) رسیده است که من برای اتمام مکارم اخلاقی مبعوث شدم. خود این روایت خیلی گویاست و هدف اصلی رسالت پیامبر(ص) را بیان می‌کند که همان اتمام مکارم اخلاقی است. این نشان می‌دهد همه چیز باید در خدمت پرورش انسان‌های اخلاقی باشد. وقتی ایشان می‌گوید برای این هدف مبعوث شدم یعنی سایر مسائل همانند احکام فقه، مسائل اعتقادی، آموزه‌های عرفانی و معنوی و مناسکی و تمام اصول و فروع دین همه باید در خدمت اخلاق باشد و انسان در اثر این آموزه‌ها باید بتواند یک زندگی اخلاقی داشته باشد و اگر به این نقطه نرسید یعنی یک اشکال و ایرادی وجود دارد.

در کنار آن روایت من مایل هستم عباراتی را از روی کتاب شریف تحف العقول که یک کتاب معتبر روایی ما است و در قرن چهارم تالیف شده است بخوانم؛ این کتاب دربر دارنده روایات مهمی است و روایات بسیاری خوبی در آن جمع‌آوری شده است. در بخش آغازین کتاب موعظه‌های پیامبر(ص) بیان شده که شامل سخنانی از پیامبر(ص) است که گویای رسالت اخلاقی ایشان است. ایشان خطاب به امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند بر تو باد که بر محاسن اخلاقی سوار شوی و به آنها عمل کنی و از رذائل اخلاقی اجتناب کنی. باز از پیامبر(ص) می‌خوانیم که یا علی، سه چیز از مکارم اخلاق است؛ یک اینکه اگر کسی از تو برید و رابطه‌اش را با تو قطع کرد تو دوباره این رابطه را برقرار کنی، دوم اینکه هر کس تو را محروم داشت به او عطا و بخشش کنی و هر کس تو را مورد ظلم و ستم قرار داد او را ببخشی. اگر می‌خواهید بدانید مکارم اخلاق چیست یعنی به چنین جایی برسیم. اینها مکارم اخلاق است که می‌بینیم چقدر در جامعه ما مورد غفلت است و خیلی وقت‌ها به آن توجه نمی‌کنیم.

باز حضرت می‌فرمایند بهترین اعمال سه تا است؛ یکی اینکه در ارتباط با مردم انصاف را رعایت کنی، دوم اینکه همواره در فکر خیر رساندن به برادر دینی خود باشی و سوم اینکه در همه احوال یاد خدا باشی. در ادامه همین بخش که شامل توصیه‌های پیامبر(ص) به علی(ع) است، حضرت می‌فرمایند آیا می‌خواهی بدترین مردم را به تو معرفی کنم؟ بدترین مردم کسی است که گناهان دیگران را نمی‌آمرزد و از خطای دیگران نمی‌گذرد. بعد فرمودند آیا می‌خواهی از این بدتر را به تو معرفی کنم؟ بدتر از آن کسی است که مردم از شر او در امان نیستند و به خیر او امید ندارند. از نظر ایشان بدترین مردم کسی نیست که نماز نخواند یا حجاب ندارند بلکه کسی که مردم از شر او در امان نیستند و به خیر او امید ندارند. باز در ادامه می‌فرمایند یا علی، غضب نکن و اگر غضب کردی بنشین در باب توانایی خدا بر بندگان بیندیش و ببین خدا چگونه با مردم مدارا می‌کند، تو هم چنین باشد و غضب خود را فرونشان. باز فرمودند خلق و خوی خودت را با اهل خانواده و همسایگان و هرکه با او معاشرت داری نیکو کن. باز فرمودند آنچه برای خودت نمی‌پسندی برای غیر خودت هم نپسند و آنچه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند.

در روایتی دیگر می‌فرمایند مرام ما اهل بیت(ع) گذشت از هر کسی است که به ما ظلم کنم و بخشیدن به هر کس که ما را از خیر خودش محروم کرده است. روایت دیگر آن حضرت این است که خدای من مرا به 9 چیز توصیه کرده است از جمله اینکه عفو کنم کسی که به من ظلم کرده است و ببخشم کسی که مرا محروم کرده است و بپیوندم با کسی که با من قطع رابطه کرده است. این روایات اهمیت اخلاق نزد پیامبر(ص) را به خوبی نشان می‌دهد. این بیانات متضمن اساسی‌ترین ارزش‌های اخلاقی است که به نحو برجسته در کلام پیامبر(ص) آمده و به گمان من کسی که خودش را پیرو ایشان می‌داند باید دغدغه این مسائل اخلاقی را داشته باشد و با معیار اخلاق خودش را بسنجد.

معنای اخلاقی زیستن تا حدی مشخص است و این سفارشات معنای زندگی اخلاقی را در درون خود روشن می‌کند منتهی باید توجه داشت که اخلاقی زیستن کار دشواری است. برخی می‌گویند اگر دین به معنای اخلاق است پس مسئله روشن است و دیگر نیازی به نماز و حج و خمس و ... نیست. گویی از نظر این افراد اخلاقی زیستن کار ساده‌ای است و همین که بفهمیم معنای اخلاق چیست مسئله حل می‌شود. خیر، اخلاقی زیستن کار دشواری است منتهی مسئله مهم این است که اخلاقی زیستن باید برای ما ساده شود. خیلی وقت‌ها ممکن است کسی که ظلم کرده را ببخشیم ولی باید چند هفته و چند ماه با خودمان کلنجار برویم تا نهایتا کوتاه بیاییم و بگذریم و این کار را با تحمیل و اکراه و اجبار انجام می‌دهیم.  

اخلاقی زیستن یعنی رسیدن به یک مرتبه وجودی که در آن مرتبه وجودی، اخلاقی زیستن کار ساده‌ای باشد و همراه با فشار و تهدید نباشد و به عبارتی مرام ما شود یعنی چیزی که دائم از ما سر بزند و سهل الوصول باشد. اگر به این نکته توجه کنیم درمی‌یابیم اگر تمام احکام و دستورات دینی درست انجام شود می‌تواند ما را به شست‌وشوی وجودی برساند تا بتوانیم اخلاقی زندگی کنیم و اخلاقی زندگی کردن برای ما کار ساده‌ای باشد. 

 

ایکنا ـ دشواری اخلاقی عمل کردن نکته مهمی است. مثلا عمل کردن به همین عبارت معروف «آنچه برای خودت می‌پسندی برای دیگران بپسند» فوق العاده دشوار و در مواردی حتی غیر قابل تصور است. در عین حال شما فرمودید باید اخلاقی عمل کردن برای ما آسان شود. می‌خواستم بپرسم چگونه می‌توانیم اخلاقی عمل کردن را برای آحاد جامعه آسان کنیم؟

واقعیت این است که خیلی راه کوتاه و عملی که ما را به مطلوب برساند وجود ندارد. البته من نمی‌خواهم مخاطبان شما را نسبت به این امر مایوس کنم و بگویم راهی نیست ولی این راه همراه با دشواری است. به همین جهت در بیان برخی بزرگان دین آمده است که دینداری کار دشواری است و نمی‌شود انتظار داشت که اکثریت افراد به مراتب بالای اخلاقی زیستن برسند. در عین حال در بین کسانی که با آنها زندگی می‌کنیم همچنان افرادی را می‌بینیم که این حقیقت در وجودشان تحقق پیدا کرده است. خیلی اوقات در احوال دوستان و آشنایان خودمان افرادی را دیدیم که اخلاقی می‌زیستند و اخلاقی زیستن برایشان دشوار نبود.

در مرحله اول باید مطالعه انجام شود و کسب معرفت و علم در این زمینه نقش خودش را دارد و شرط لازم زیست اخلاقی است. مرحله دوم این است به همان چیزی که آموختیم عمل کنیم. مثلا همین جملاتی که از پیامبر(ص) خواندم معرفت لازم را برای کسی که خود را پیرو پیامبر(ص) می‌داند فراهم می‌کند تا آن را به کار گیرد. یک راه دیگر این است انسان با انسان‌های اخلاقی زیست کند یعنی روابط خود را با افراد به گونه‌ای تنظیم کند که با انسان‌های اخلاقی ارتباط بیشتری داشته باشد و زمانی که با انسان‌های اخلاقی می‌گذراند بیشتر از کسانی باشد که زندگی اخلاقی ندارند. این یکی از عملی‌ترین توصیه‌ها است یعنی شما با کسی دوستی کنید که می‌بینید برخی ارزش‌های اخلاقی در وجود او محقق شده است و وقتی کنار او می‌نشینید همین که رفتارش را می‌بینید مثل آبی که از جای مرتفع به جای فرودست سرازیر می‌شود، این ارزش‌ها به وجود شما سرازیر می‌شود و بر جانتان تاثیر می‌گذارد.

نکته دیگر این است که من معتقدم اگر کسی نماز را درست بخواند، روزه را درست بگیرد و سایر عبادات را درست انجام دهد می‌بیند به شکل معجزه‌آسایی وجود حقیر آدمی با دریای عظیم بخشش، عفو و عطا چنان متصل می‌شود که کوچکی آن تبدیل به بزرگی می‌شود و وقتی وجود انسان بزرگ ‌شود اخلاقی عمل کردن برایش آسان می‌شود. دشواری اخلاقی عمل کردن به خاطر این است که ظرف وجودی ما کوچک است. راه اینکه به آن نقطه مطلوب برسیم این است که ظرف وجودی ما بزرگ شود و عبادات و ذکر خداوند خاصیتش این است چنان ما را با عالم بالا پیوند می‌زند که از محدودیت‌های این دنیا خلاص می‌شویم و ظرفیت وجودی‌مان گسترش پیدا می‌کند.

 

ایکنا ـ در آغاز سخن به نقش اخلاق در حل معضلات جامعه اشاره کردید. می‌خواستم پیشنهاد کنم به عنوان جمع‌بندی فرمایشات‌تان در این رابطه توضیح بفرمایید.

در آغاز اعتراضات اخیر جمله‌ای از آقای حداد عادل خواندم که گفته بود جامعه ما یک جامعه دوقطبی شده است؛ حزب اللهی و غیر حزب اللهی. به نظرم این ارزیابی درست است. آنچه مهم است این است که وقتی دوقطبی در جامعه اتفاق می‌افتد به اقتضای عقل بشر یا همین سخنانی که از پیامبر(ص) نقل کردم باید بین این دو قطب ارتباط و گفت‌وگو و دیالوگ برقرار شود. وقتی در جامعه دوقطبی وجود دارد یک راه این است که هر قطبی قطب دیگر را سرکوب کند. قطعا این نوع ارتباط نادرست است که نه عقل می‌گوید و نه شرع. پس این راه جواب نمی‌دهد. راه دیگر این است که دو گروه به هم کاری نداشته باشند که این هم راه درستی نیست و اختلافات را تشدید می‌کند. راه سومی که باقی می‌ماند راه ارتباط و گفت‌وگو است، یعنی کسانی که در این گروه هستند به سوی کسانی که در آن گروه هستند دست دراز کنند و بالعکس تا توصیه پیامبر(ص) که فرمودند با کسی که با تو قطع رابطه کرده است پیوند برقرار کن مصداق پیدا کند.

همانطور که در ارتباط شخصی باید دست خود را به سوی دیگری دراز کنیم و منتظر نشویم که او به سمت ما بیاید و ما باید برای رفتن به سوی دیگری پیش قدم شویم، در حوزه اجتماع هم باید چنین عمل کرد و اگر ما بتوانیم اخلاقی زندگی کنیم آن وقت پیامدهای مثبت و گسترده عمیقی در پی خواهد داشت از جمله اینکه اختلافات کمتر می‌شود، متوجه می‌شویم درد طرف مقابل چیست و رفته‌رفته معلوم می‌شود کجا رفتارهای ناصوابی انجام شده است که نباید انجام می‌شده است و اینطوری آشتی در جامعه ایجاد می‌شود. اگر رابطه‌ها به هم نزدیک شود شقاق‌ها و اختلافاتی که در جامعه هست کمتر و کمتر می‌شود و نفعش به همه خواهد رسید. بر همین اساس تاکید بر آموزه‌های پیامبر(ص) می‌تواند به رفع مشکلات جامعه ما کمک کند.

 

انتهای پیام
captcha