سیدعباس شبر، فعال سیاسی بحرینی در یادداشتی اختصاصی که برای ایکنا ارسال کرده است، با عنوان «تأثیر توافق ابراهیم بر سیاست آمریکا و منطقه» به پیامدهای این روند در سایه بحران اقتصادی رژیم صهیونیستی و تأثیر توافق موسوم به صلح ابراهیم بر کشورهای عربی سازشگر و گردانندگان آمریکایی و صهیونیستی آن پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: توافق موسوم به صلح ابراهیم یا همان توافقهای سازش با رژیم صهیونیستی با هدف ایجاد پل روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بین این رژیم با کشورهایی عربی است که این توافقنامهها را امضا کردند و شامل امارات، بحرین، سودان و مراکش است.
این توافقنامهها در مقطعی بین سپتامبر تا دسامبر 2020 به امضا رسید و مورد توجه محافل بینالمللی قرار گرفت و واکنشهای متفاوتی را در منطقه برانگیخت.
قبل از ورود به بحث درباره این توافقها با نگاه آمریکاییها، لازم است فضای داخلی رژیم اسرائیل بهویژه پس از تحولات اخیر در آن، به دلیل اهمیت آنها در درک تحولات شتابزده در منطقه ما بهطور خاص و جهان بهطور عام مورد مطالعه قرار گیرد.
دیوید ماکوفسکی، کارشناس وبسایت مؤسسه مطالعات واشنگتن، اظهار کرد که در حال حاضر، مسائل داخلی بر گفتمان سیاسی اسرائیل غالب است، به ویژه اصلاحات مطرح در دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی که بسیاری معتقدند اسرائیل را در وضعیت غیر لیبرالی و حتی مسیر غیر دموکراتیک قرار میدهد.
به اعتقاد وی بخش بزرگی از دولت اسرائیل همچنین نگران تلاش شرکای ائتلاف کوچک نتانیاهو برای محدود کردن حقوق LGBTQ، لغو به رسمیت شناختن نوکیشان غیر ارتدوکس در خارج از اسرائیل، تشدید استانداردهای قانون بازگشت برای یهودیان مهاجر به فلسطین اشغالی و دادن امتیازات بزرگ به یهودیان فوق ارتدکس (مانند ادامه معافیت آنها از خدمت سربازی و افزایش یارانه برای مدارس دینی و طلاب آنها) است.
ماکوفسکی میگوید: مقامات ایالات متحده به صراحت اعلام کردهاند که بعید است این موضوعات توجه ریاست جمهوری ایالات متحده را به خود جلب کند، اما سایر اعضای دولت ایالات متحده ممکن است بر اهمیت تداوم حفظ ارزشهای مشترک بین اسرائیل و ایالات متحده تأکید کنند و نگرانی در مورد این مسائل احتمالاً از سوی دولت ایالات متحده در گزارشهای آتی حقوق بشر نیز ظاهر شود.
ماکوفسکی توضیح داد که صهیونیستها تمایل دارند بر آنچه مقامات بلندپایه ایالات متحده تأکید میکنند، تمرکز کنند، اما ممکن است اشتباه کنند اگر تصور کنند ایالات متحده به مسائل اجتماعی آنها اهمیت نمیدهد، فقط به این دلیل که کاخ سفید ممکن است مستقیماً به دنبال رسیدگی به آن نباشد؛ بلکه سیاست داخلی تفرقهانگیز در اسرائیل میتواند تأثیرات مخربی بر احساسات نسبت به اسرائیل در کنگره و سایر بخشهای جامعه آمریکا داشته باشد و از همین رو سران رژیم صهیونیستی باید به اهداف داخلی متناسب با اولویتهای سیاست خارجی آنها با واشنگتن اولویت دهند.
بنابراین مشکل پیچیده و بزرگی در داخل اسرائیل پدیدار شده و عواقب بزرگی در پی خواهد داشت، این همان چیزی است که ران بن یشای، نویسنده اسرائیلی در سایت روزنامه «یدیعوت آحارونوت» نیز به آن اشاره کرده است که اختلافات داخلی در اسرائیل و کودتای قضایی در این رژیم میتواند چهره اسرائیل را تغییر دهد. همان طور که مقامات اسرائیلی از قریبالوقوع بودن اعمال خشونتآمیز و جنگ داخلی در این رژیم صحبت کردند.
این تحولات غیرمنتظره به شدت بر توافقات ابراهیمی تأثیر میگذارد و تأثیرات چند برابری را در پی خواهد داشت. نمونه آن این است که میتواند به دگرگونیهای سیاسی و تقویت نقش برخی کشورها و تضعیف نقش برخی دیگر منجر شود که باعث افزایش تنش و درگیری بین طرفهای مختلف میشود و همچنین ممکن است به تغییر موازنههای منطقهای و بینالمللی در منطقه از نظر اقتصادی و امنیتی منجر شود.
کما اینکه تغییرات ژئوپلیتیک آتی ممکن است بر جوامع محلی و مردم منطقه نیز تأثیر بگذارد، زیرا زندگی روزمره مردم مستقیماً تحت تأثیر این تغییرات قرار میگیرد و ممکن است منجر به افزایش فقر، خشونت و بیثباتی کشورهای سازشگر شود. این تغییرات همچنین پیامدهایی بر ماهیت همکاریهای اقتصادی، نظامی و امنیتی با چین و روسیه خواهد داشت.
ناتان پی اولسن، سرهنگ دوم نیروی هوایی ایالات متحده در وبسایت مؤسسه واشنگتن توضیح داد که انتقال هواپیماهای بدون سرنشین تهران به روسیه نه تنها از جنگ مسکو علیه اوکراین حمایت میکند، بلکه از بخش دفاعی جمهوری اسلامی ایران نیز پشتیبانی میکند و موجب ارتقای توان نظامی آن میشود.
وی افزود: اساساً، این انتقالها (فروش پهپاد به روسیه) تهران را قادر میسازد تا قابلیتهای پهپادهای خود را در یک محیط رقابتی ارزیابی کند؛ اطلاعاتی که این کشور از آن برای بهبود و ارتقا بخشی به طرحهای خود در درگیریهای آینده استفاده خواهد کرد.
پی اولسن گفت که گسترش این قابلیتها برای بازیگران صاحب نفوذ و تأثیرگذار خاورمیانه تعجبآور نبود، زیرا از نزدیک میدانند چگونه ایران از پهپادها برای نفوذ به سامانههای پدافند هوایی آنها استفاده میکند.
توافقات ابراهیمی این هدف دیرینه واشنگتن را احیا کرده است و در این راستا تلاشهای اخیر گروههای کاری مشترک بین ایالات متحده و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که در مارس 2022 تشکیل شد، بر اجماع برای تقویت ابتکارات دفاعی یکپارچه و تحکیم دیدگاه مشترک در ایجاد بازدارندگی برابر تهدیدهای هوایی، موشکی و دریایی تأکید میکند.
در همین راستا مقامات اسرائیلی به ائتلاف دفاع هوایی منطقهای با بحرین، مصر، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اشاره کردند.
نشانههای بیشتر از پیشرفت بالقوه این ائتلاف، خریدهای جدید دفاع هوایی و موشکی است که در سال گذشته از طریق برنامه فروش نظامی خارجی ایالات متحده به ویژه توسط مصر، کویت، عربستان سعودی و امارات انجام شد.
برای تقویت این تلاشها در سال 2023، قانون مجوز دفاع ملی به پنتاگون دستور داد تا گزارشی را در مورد استراتژی ایالات متحده برای اجرای ساختار یکپارچه دفاع هوایی و موشکی با متحدان و شرکای خود در خاورمیانه به کنگره ایالات متحده ارائه کند.
در همین راستا سنتکام رویکردهای خلاقانهای را برای انجام همان مأموریت اساسی در خاورمیانه در زمینه کاهش سطح نیرو ایجاد کرده است که باید در سال 2023 به این نوآوری ادامه دهد و از منابع محدود خود برای توسعه روابط قویتر با شرکای منطقهای استفاده کند و در عین حال با گسترش نفوذ روسیه و چین در منطقه مقابله کند.
آمریکا میخواهد از این توافقها عمدتاً برای مقابله با نفوذ چین، روسیه و ایران در منطقه استفاده کند، زیرا این توافقها راه را برای تضمین سطح همکاری سیاسی و امنیتی بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی هموار میکند، چیزی که پیشتر غیرقابل تصور تلقی میشد که بعداً منجر به ایجاد یک اتحاد بازدارنده در برابر ایران میشود.
به گفته مایکل سینگ، مدیر عامل مؤسسه واشنگتن، پایتختهای غربی «توافق ابراهیم» را گام بعدی در روند به اصطلاح صلح در خاورمیانه میدانند که دهههاست ادامه دارد.
مایکل سینگ تأکید کرد که دو قرارداد کمپ دیوید و وادی عربه دامنه درگیری عربیـ صهیونیستی را تا حد زیادی محدود کرده است، اما در بهترین حالت، صلح سردی را به وجود آورد. در مقابل، پیمان ابراهیم میتواند مشارکت استراتژیک عمیقتری ایجاد کند.
وی پس از آن ادامه میدهد و میگوید که پس از این مشارکت، طرفهای قرارداد ابراهیمی نه تنها برای پایان دادن به درگیریها، بلکه به این دلیل که سیاست کلی در منطقه، این طرفها را به نزدیکی سوق داده بود، معاملاتی را منعقد کردند.
انقلابهای «بهار عربی» که در اواخر سال 2010 آغاز شد و دو کشور سنتی با نفوذ مصر و سوریه را در آشفتگی فرو برد، به انتقال مرکز ثقل منطقه به سمت کشورهای خلیج فارس کمک و آنها را تشویق کرد تا بدون توجه به قاهره یا دمشق به ابتکارات منطقهای بزرگ دست بزنند.
همچنین تحت تأثیر انقلابها، دولتهای عربی متحد با ایالات متحده با تهدیدهای مختلفی روبرو شدند؛ از جمله قدرت فزاینده اخوانالمسلمین و سایر گروههای اسلامگرا، بیثباتی داخلی که مستلزم دگرگونی اقتصادی و سیاسی است. در نهایت، چرخش آسیایی ایالات متحده باعث افزایش احساس تنهایی و اضطراب در میان این متحدان عربی آن شده است.
یکی از مهمترین مواردی که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد این بود که بسیاری از متحدان عرب آمریکا به دنبال شرکای جدید بودند و بهزودی دریافتند که اسرائیل با ارتش قوی و اقتصاد مستحکم خود میتواند دوست ارزشمندی باشد. مسیری که اخیراً امارات متحده عربی در پیش گرفته نمونه خوبی از این موضوع است. مقامات آمریکایی این کشور را به دلیل تمایل و توانایی آن برای همکاری با واشنگتن در زمینه مسائل امنیتی، «اسپارت کوچک» نامیدند.
اما با توجه به کاهش مشارکت آمریکا و فشارهای جدید، امارات تصمیم گرفته است که به عنوان سنگاپور کوچک دیده شود و به گفته مقامات اماراتی، امارات نه تنها میتواند از ثروت و فضای باز خود برای جذب سرمایهگذاران بینالمللی استفاده کند، بلکه واجد شرایط تبدیل شدن به یک پل برای آمدن قدرتهای خارجی به منطقه خود است.
از همین رو امارات تحت رهبری ولیعهد جاهطلب آن یعنی محمد بن زاید، در نهایت به طور قابل توجهی دخالت خود را در یمن کاهش داد و تا حد زیادی از تحقیر بینالمللی فرار کرد. این کشور همچنین به دنبال کاهش تنش با رقبای منطقهای خود: ایران، قطر و ترکیه بوده است. در این زمینه، عادیسازی روابط با اسرائیل یک اتفاق تکاندهنده نبود، بلکه ابزار مستقیم امارات متحده عربی برای محافظت از خود و پیشرفت در پرتو روند فزاینده بیاعتمادی ژئوپلیتیک است.
نتیجهگیری ما این است که در پرتو یک کابینه افراطی به رهبری جناح راست در رژیم صهیونیستی صحبت از یک بحران اقتصادی پیشبینی شده برای این رژیم، در نتیجه اصلاحات قضایی نتانیاهو است که رؤسای بانکهای این رژیم را هم بر آن داشت درباره نشانههای وقوع بحران اقتصادی در این رژیم هشدار دهند، بخصوص که روند خارج کردن پولها از رژیم صهیونیستی به بانکهای خارجی توسط سرمایهگذاران خارجی نیز شدت گرفته است.
به دلیل همین بحران اقتصادی پیشبینی شده، جمعی از کارشناسان و متخصصان در حوزه اقتصاد و مسئولین سابق بانک مرکزی رژیم صهیونیستی و مشاوران سابق نتانیاهو در نامهای به وی هشدار دادند که اصلاحات قضایی خطری برای اقتصاد این رژیم است، زیرا طرح نتانیاهو سرمایهگذاران را به فرار از رژیم صهیونیستی مجبور میکند و باعث کاهش رتبه اعتباری این رژیم میشود، به خصوص که شرکتهای فناوری اسرائیلی هایتک از سال 2015 حدود 77 میلیارد دلار جمعآوری کردهاند که بیشتر آن از سرمایهگذاران خارجی بوده است. از این مقدار، 51 میلیارد دلار بین سالهای 2020 تا 2022 به دست آمده است و رکورد 26 میلیارد دلار را در سال 2021 به دست آورده است.
پاپایا گلوبال یکی از همین شرکتهای خارجی فعال در هایتک رژیم صهیونیستی بود که به دلیل نگرانی سرمایهگذاران از طرح کابینه نتانیاهو برای اصلاح سیستم قضایی، اعلام کرده بود که وجوه خود را از بانکهای رژیم صهیونیستی خارج کرده است به اضافه حدود 37 شرکت دیگر که همین کار را انجام دادهاند.
همچنین خود صهیونیستها نیز به انتقال پول خود به خارج از فلسطین اشغالی متوسل شدهاند. تاکنون بیش از چهار میلیارد دلار از بانکهای اسرائیل برداشت و به بانکهای خارجی در آمریکا و اروپا منتقل شده است.
بر این اساس، رژیم صهیونیستی با بحرانهای متعددی در سطوح مختلف بهویژه سیاسی، اقتصادی و امنیتی مواجه است.
با توجه به اعتصابات و تظاهراتی که نهادها و بخشهای مختلف رژیم صهیونیستی بهویژه بخشهای فناوری داشتهاند، ایالات متحده و نیز رژیم صهیونیستی، با چالشهای جدیدی در آینده در خصوص وضعیت داخلی خود روبرو خواهند بود و پیامدهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیز برای کشورهایی که با رژیم صهیونیستی سازش کردهاند، ایجاد خواهد کرد؛ به نحوی که آنچه را که در حال رخ دادن است به عنوان یک واقعیت تاریک میبینند که حل آن با حمایت مالی طرفهای خارجی نیز دشوار است.
انتهای پیام