به گزارش ایکنا، نشست «تحلیل رویکرد تنزیلی در حل مسئله اجتماعی در قرآن با محوریت مسئله زن» صبح امروز 16 اسفندماه با سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین محمدتقی احمدی پرتو در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
مسائل اجتماعی از قرنهای گذشته دغدغه خیلی از اندیشمندان بوده و تطورات مختلفی داشته است و اینکه چطور مسائل اجتماعی را حل کنیم همواره جزء دغدغههای بشر به شمار میآمده. قرآن به عنوان کتاب هدایت، متنی ناظر به واقع و متنی کاملا مشرف به جریانات اجتماعی درصدد حل مسائل جامعه خود و جامعه بعد از خود بوده است نیز در این حوزه ورود داشته است. البته این مسئله مبانی و اصولی دارد که پیشفرض ما است. ما میخواهیم در این جلسه تحلیلی داشته باشیم که رویکرد تنزیلی در مسائل اجتماعی باعث چه آوردههای علمی برای ما خواهد شد؟ آیا قرآن دنبال این بوده مسائل مورد نیاز جامعه را حل کند و اگر حل کرده نحوه ورود آن به چه صورت بوده است؟ مسئله اصلی ما در این تحقیق این بوده که رویکرد تنزیلی قرآن را در مسئله زن به تصویر بکشیم ولی به رویکردهای غرب در این مسئله هم خواهیم پرداخت.
باید توجه داشت که روشهای متنوعی برای حل مسئله در مسائل اجتماعی در علوم انسانی تولید شده است و در این زمینه چند رویکرد اصلی مطرح است از جمله رویکرد کلینگرانه، رویکرد جزئینگرانه یا رویکردی که به سیاستگذاری اجتماعی برمیگردد. هر کدام از این رویکردها قائلینی دارد که هر کدام با رویکرد خود به حل مسائل اجتماعی میپردازند. یکی از قدیمیترین مسائل جامعه بشر مسئله زن بوده است. رویکرد غرب این بوده است که خواسته با رویکرد جزئینگرانه و بدون توجه به ساختارهای بارتولیدکننده مشکل، از طریق فمینیسم و استقلال مالی زن و اعطای آزادیهای سیاسی و اجتماعی به زنان این مشکل را حل کند که خروجی آن را میبینیم.
این در حالی است که قرآن ضمن توجه به ساختارهای بازتولیدکننده مشکل، برای تغییر ساختارهای ذهنی و عینی جامعه تلاش کرد. با بررسی روش قرآن به این نتیجه میرسیم که رویکرد قرآن نه کلنگرانه است و نه جزءنگرانه بلکه قرآن برای حل این مشکل، مسئله جنسیت را از برجستگی انداخت و در فرآیندی منطقی در بستر نزول دست به سیاستگذاری در حوزه بینش و گرایش و رفتار جامعه زد.
در مورد ضرورت تحقیق باید عرض کنم قرآن متنی ناظر به واقع است که در یکی از سختترین شرایط سرزمینی از جهت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یعنی در عصر جاهلیت نازل شده و به حل مسائل پرداخته و این خودش برای ما دلگرمی است که وقتی قرآن در بدترین شرایط به حل مسئله پرداخته ما در شرایط راحتتر میتوانیم به حل مسئله بپردازیم. اصل اساسی ما این است که قرآن برای حل مسائل بشر نازل شده است یعنی یک کتاب اخلاقی صرف نیست که به یکسری آموزههای اخلاقی پرداخته باشد بلکه به حل مسئله پرداخته و حل مسئله را به تصویر کشیده است. ادعای ما این است با این روش که ما در این پژوهش بیان کردیم میتوان به استنطاق قرآن رسید و روش حل مسئله قرآن را فهمید.
ما در این پژوهش از رویکرد تنزیلی استفاده کردیم که در آن به فرآیند تدریجی نزول آیات توجه میشود. اشاره کردم که برای هر کدام از مشکلات جامعه آیهای از سوی خدا نازل شده که راهگشا بوده یعنی آیهای نداریم که بدون توجه به حل مسئله نازل شده باشد و هر آیه به حل مسئلهای پرداخته فقط لازم است فرایند حل مسئله را کشف کنیم. بنابراین در روش تنزیلی، قرآن به سخن میآید و راه حل مشکلات را بیان میکند. روش حل مسئله در گستره قرآنپژوهی به کشف دیدگاه قرآن در مورد یک مسئله با تبیین روشمند آیات با کمک از دستاوردهای علوم میپردازد.
اسلام برخلاف تفکر غرب که عمدهترین روش فهم واقعیت اجتماعی را روش تجربی میداند خود را منحصر به این روش نکرده و در کنار استفاده از روش تجربی، روشهای گوناگونی را پیشنهاد داده است. رویکرد غرب به حل مسئله که در ابتدا هم به آن اشاره شد عبارت است از روش کلنگر، روش جزءنگر و رویکردی که قائل است باید سیاستگزاری اجتماعی تغییر پیدا کند. عرض کردیم که روش غرب در حل مسئله زن منجر به فمینیسم شد که از نزدیک چهار قرن قبل آغاز شد و در دویست سال اخیر جهان شمول شد و خیلی از قوانین جهانی از فمینیسم نشات گرفته است.
روش قرآن برای حل این مشکل چند تفاوت اساسی با غرب دارد؛ یکی اینکه حل مسئله زن در غرب توسط خود زنان پیگیری شد و تبدیل به جنبش شد ولی در اسلام این اتفاق از سوی خود قرآن محقق شد یعنی جامعه خیزش نکرد بلکه قرآن از ابتدا وارد حل مسئله شد بدون اینکه اتفاق خاصی در جامعه بیفتد. تفاوت بعدی اینکه در روش اسلامی و قرآنی منبع وحیانی به کمک حل مسئله آمد در حالی که در روش غرب منابع وحیانی به کنار رفت. اسلام ضمن توجه به تفاوت طبیعی زن و مرد و جایگاه هر کدام در نظام هستی و جامعه و توجه به نیازهای آنها جنسیت را از برجستگی انداخت و این واقعیت را بازگو کرد که وجه تمایز زن از مرد جنسیت نیست.
در جامعه جاهلی دختر و زن هیچ جایگاهی در جامعه نداشتند و دید منفی نسبت به آنها وجود داشت. قرآن در همان ابتدای نزول با اینکه انبوهی از مسائل در جامعه وجود داشت به طور ویژه به این مسئله پرداخت و این سنت جاهلی را به چالش کشید که چرا دختران را زنده به گور میکنید؟ پس قرآن از لحاظ بینشی، فرهنگ جامعه را نسبت به زن تغییر داد. یکی از اعتقادات آن جامعه این بود که معتقد بودند نسل انسان از طریق پسر منتقل میشود. قرآن این اعتقاد را هم به چالش کشید و گفت دختر هم میتواند به جایگاه کوثریت برسد.
مسئله سوم ذکر داستان زنان موفق است. قرآن با ذکر انبوهی از داستانهای زنان موفق در تاریخ، نقش زن در جامعه را دچار تغییر و تحول کرد. اتفاق چهارم انجام برنامههای تربیتی و اخلاقی توسط زنان است. از جمله قرآن گفت زنان در کنار مردان میتوانند به حیات طیبه برسند. گام پنجم از بین بردن سنتهای غلط جاهلی در حوزه ازدواج و طلاق بود و گام ششم به رسمیت شناختن استقلال مالی زنان. قرآن در یک فرایند منطقی توانست با طی این چند مرحله، جایگاه زنان در جامعه را دچار تحول کند.
انتهای پیام