به گزارش خبرنگار ایکنا، موضوع آخرالزمان، موعود و مهدویت از جمله موضوعات تاریخی و مذهبی است که در همه ادیان و جوامع بشری مورد نظر و توجه بوده و هست و روز به روز اهمیت آن بیش از پیش میشود.
تالیف آثار متعد با موضوع آخرالزمان و ظهور منجی و موعود و ساخت فیلمهای پرهزینه هالیوودی با محوریت آخرالزمان و ظهور منجی و موعود گواه محکمی بر ادعای اهمیت این موضوع در جهان امروز است.
با همه این تفاسیر و با توجه به مهدیباوری در میان شیعیان، انتظار میرفت در ادبیات ایران و بهویژه ادبیات انقلاب اسلامی این موضوع از موضوعات پرطرفدار و پرکار باشد اما متاسفانه چنین انتظاری آنچنان که باید، پاسخ داده نشده و آثار مهدوی و آخرالزمانی سهم چندانی در ادبیات ایران ندارد.
البته از دهه هشتاد به بعد و بهویژه در سالهای اخیر آثار داستانی و رمانهایی با موضوع و محوریت امام زمان(عج)، بحث مهدویت، انتظار و موعود منتشر شده که عموما برای مخاطب نوجوان و تعداد انگشتشماری برای مخاطب عام و بزرگسال بوده است. از طرفی همین تعداد هم بیشتر به جنبه تاریخی زندگی حضرت ولیعصر(عج) دقت و نظر داشته و کمتر بحث دنیای آخرالزمان، انتظار و ظهور را برای مخاطب ترسیم کرده است.
حامد عسکری، شاعر، نویسنده و مجری در گفتوگو با خبرنگار ایکنا در بیان دلیل کم بودن آثار داستانی و رمان بزرگسال در موضوع مهدویت گفت: زمانی که مثلا از داستان عاشورا حرف میزنیم، در پس زمینه تاریخی آن یک اتفاق افتاده است که نویسنده یک گوشه آن اتفاق و حادثه را میبیند و برمیگزیند، پر و بال میدهد و یک رمان یا داستان کوتاه یا روایتی از آن درمیآورد؛ اما داستان مهدوی درباره صاحب ما، حضرت حجت(عج) است که غایب است، یعنی به صورت فیزیکی چیزی وجود ندارد که نویسنده بسازد و روایت کند. اگر نویسنده دستمایهای از واقعیت نداشته نباشد، تخیل تنها پاسخگو نیست، زیرا تخیل هم تا حدی جا دارد.
نویسنده کتاب «خال سیاه عربی» در واکنش به تعدد داستانهای مهدوی برای مخاطب کودک و نوجوان و بهویژه نوجوان هم اظهار کرد: اینکه نسل ما نسل مهدوی باشد و در فضای کودک و نوجوان داستان مهدوی تولید شود و اتفاق بیفتد، امر مبارک و پسندیدهای است اما داستاننویسهای ما باید از این فضا بیرون بیایند و برای این مخاطب این گروه سنی داستانهایی از جنس دیگری بنویسند.
وی افزود: با وجود اینکه حضرت حجت(عج) غایب است و ما تعریف و روایت و سندی -آنچنان که مثلا از زیست امام علی(ع) داریم- از ایشان نداریم اما نشانهها و اِلِمانهای به شدت فانتزی، قصهخور و داستانمحور وجود دارد که میتوان آنها را دستمایه داستان قرار داد و قصههای جذاب ساخت.
عسکری ادامه داد: مثلا نویسنده میتواند علائم ظهور را در یک سرزمین لامکان و لازمان انتخاب و پرداخت کند؛ در این قصه فضاسازی کند و یک روایت از ایام ظهور و مهدویت دست دهد که خیلی هم میتواند جذاب و موفق باشد.
نویسنده کتاب «پریدخت» با تاکید بر اینکه فقر آینده ادبیات انقلاب اسلامی ایران فقر قصه است، اضافه كرد: ما یک تعداد محدود اتفاق، عملیات و... داریم که اینها یا در قالب فیلم ساخته یا در کتابها نوشته میشوند. اما قصه و تولید صفرتاصد خیر. حالا اینکه «چ»، «حمله به اچ سه» ، «ماجرای نیمروز» و... میسازیم، درست، اما یک روزی اینها تمام میشود و بچههای ما قهرمان میخواهند. اینها باید در قالب قصه پرداخته و نوشته شوند که این هم یک همت بلند و یک وفاق دستهجمعی و ملی میخواهد تا اتفاق بیفتد.
عسکری همچنین در پاسخ به این سوال که آیا ادبیات ما نمیتواند اثری آخرالزمانی مانند رمان چند جلدی تلماسه -(به انگلیسی: Dune) اثر فرانک هربرت- تولید کند که سال 2021 هم فیلمی با همین عنوان با اقتباس از آن ساخته شده است، گفت: در این موضوع خیلی خط قرمزها است که نمیتوان از آن عبور کرد. اینجا یک سری مسائل دست و پای شیعه را بسته است که کار کردن بسیار سخت است؛ اما در این میان باید مطالعات بینرشتهای اتفاق بیفتد. یعنی یک مهدویتپژوه با یک اسطورهشناس و یک نویسنده مثلا شش ماه در یک دفتر با هم باشند یک موضوع را وسط قرار دهند و با عینک خودشان به آن نگاه کنند، در این صورت نتیجه کار احتمالا چیز خوبی از کار درآید.
وی ادامه داد: بحث سانسور نیست بلکه بحث وامدار بودن به ظاهر امر و احادیث و روایات ما است که اجازه نمیدهد. یعنی نویسنده ممکن است بخواهد کاری کند که خدمت و نوکری کند بعد همان اثر شاید موجب جهنمی شدن او شود.
انتهای پیام