مسئله زن و خانواده از چالشبرانگیزترین موضوعات جهان امروز است. جهانی که سالهاست با جنبشهای آزادی خواهی زنان مواجه شده و نه تنها در ایران بلکه در همه کشورهای جهان تلاشهایی برای اصلاح قوانین و حمایت از زنان در حال انجام است.
در خصوص نگاه اسلام به زنان و مسائل مرتبط با خانواده نیز نظرات و دیدگاههای متعددی در طول تاریخ اسلام مطرح و تلاش شده قوانین براساس دیدگاه حقیقی اسلام و به دور از دیدگاههای شخصی یا برداشتهای سلیقهای از آیات و روایتها تدوین شود.
ایکنا، با در نظر گرفتن همین چالشها، با هدف بررسی دیدگاههای اسلام در خصوص زن و خانواده با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمد حاج ابوالقاسم، عضو مجلس خبرگان رهبری مجموعه آموزشی «خانواده و زن از دیدگاه قرآن» را تدوین کرده است.
روز دهم ماه مبارک رمضان مصادف با روز وفات حضرت خدیجه، امالمؤمنین(س) است که خدمت شما تسلیت عرض میکنم.
«وَالَّذِینَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَکُمْ فَأُولَٰئِکَ مِنْکُمْ ۚ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَىٰ بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»؛ نظام خانواده و روابط خویشاوندی در اسلام بسیار مهم است، تا جایی که اهمیت نظام خویشاوندی از روابط بین برادران دینی و روابط بین مؤمنان هم بیشتر است. به عنوان مثال در بحث ارث و همینطور در موضوع انفاق، اولویت با نسبتهای خونی است، نه ارتباطاتی که در جامعه ایمانی بین مؤمنان وجود دارد.
در آیه ۷۵ سوره انفال و در آیات جزء دهم قرآن کریم، خداوند متعال به این موضوع اشاره کرده و فرموده است، خویشاوندان مؤمن علاوه بر ولایت ایمانی، ولایت نسبی هم دارند. به گفته برخی مفسران قرآن کریم، در زمان جاهلیت، ارث از یکی از سه راه ثابت میشد؛ از طریق نسب، پسرخواندگی و عهد و پیمان؛ که از آخری به عنوان ولاء یاد میشد.
در آغاز اسلام که هنوز قانون ارث نازل نشده بود، به همین روش عمل میشد، اما به مرور مسئله اخوت اسلامی جای این روش را گرفت. مهاجران و انصار که با یکدیگر پیمان اخوت بسته بودند، از همدیگر ارث میبردند. اما بعد از مدتی که اسلام گسترش بیشتری پیدا کرد، ارث انتقال به خویشاوندان نسبی و سببی پیدا کرد و حکم اخوت اسلامی در زمینه ارث منسوخ شد و قانون نهایی ارث نازل شد که در همین آیهای که در ابتدای برنامه خواندم، به آن اشاره شده است. خداوند میفرماید: خویشاوند نزدیک گرچه کمایمان باشد، در مال متوفی سهم دارد، اما برادر مؤمن و پرهیزگار از متوفی ارث نمیبرد.
در انفاق هم ماجرا همینطور است. یعنی اولویت در انفاق و بخشش مال با نزدیکان نسبی و سببی است. بعد از آنها نوبت انفاق به سایر مؤمنان و برادران دینی هم میرسد. این قاعده علیرغم این نکته است که خدای متعال در قرآن مهاجران و انصار را برادران واقعی خطاب کرده است. این نشاندهنده اهمیت موضوع خانواده و رسیدگی به اقوام نزدیک در اسلام است و البته در رسیدگی به اقوام هم سلسله مراتبی وجود دارد. در مرتبه اول پدر و فرزندان، مرتبه دوم، برادران و خواهران، مرتبه سوم، داییها، عموها، عمهها و خالهها هستند. این احکام الهی یعنی ارث و اولویت در انفاق برکاتی دارد که به آنها اشاره میکنم.
ا- ایجاد رابطه عاطفی علاوه بر روابط خانوادگی، بخشش و احسان سبب نزدیکی عاطفی میشود و از آنجا که لازم است انسان در زمان حیات و حتی پس از وفات رابطه عاطفی قوی با نزدیکان خود داشته باشد، خداوند متعال امر فرموده است؛ در انفاق اولویت را به خویشاوندان و نزدیکان بپردازید.
انفاق به استحکام این رابطه خویشاوندی کمک میکند و باعث نزدیکی بیشتر اعضای خانواده و اقوام به یکدیگر میشود و بعد از وفات هم باعث ایجاد محبت و چه بسا درگذشتن از دیون معنوی میت و خیرات و دعاها برای او خواهد شد.
۲- رفع فقر و کمک خالصانه به نیازمندان واقعی؛ از آنجا که افراد خانواده به وضع واقعی خویشاوندان خود اطلاع دقیقتری دارند، اگر این سنت الهی کاملاً اجرا و فراگیر شود و اشخاص در قدم اول به خویشاوندان خود رسیدگی کنند، دیگر فقیر نیاز به اظهار فقر و درخواست کمک در جامعه پیدا نمیکند و این مسئله تأمینکننده کرامت انسانی مؤمنین هم هست و چون این انفاق به دستور قرآن و در قالب انفاق به نزدیکان به عنوان یک وظیفه انجام میپذیرد، دیگر باعث احساس شرمندگی و احساس دین و ناراحتی روحی در شخص نیازمند هم نمیشود. کسانی که ثروتمند هستند باید با خویشاوندان فقیر خود، ارتباط داشته باشند و آنها را از فقر نجات دهند.
انتهای پیام