«همه آدمها در هر دین و آئینی در آشکار و پنهان با خداوند حرف میزنند، حتی آدمهای دروغگو، نیرنگزن، خودخواه و متکبر.»
این جمله شاید نزدیکترین تعریف و خلاصهترین معرفی از کتاب «مناجاتالغافلین» سید محمدمهدی رسولی، شاعر، نویسنده، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس و تهیهکننده خوشقریحه کشور باشد که در آن ورودی طنازانه به حوزه دین و مناجات داشته است.
در معرفی «مناجاتالغافلین»؛ کتابی با موضوع مناجات و نیایش با پروردگار عنوان شده است اما خواندن اولین صفحه، حتی اولین دعا شما را به یقین میرساند که رسولی در این چهلوهفت صفحه جیبی هر کاری کرده الا یک دعای معمول و متشخص که به «آمین» گفتن بیارزد.
مثلاً در جایی از «مناجاتالغافلین»، مناجاتکننده میگوید: «خدایا نعمت بلعیدن را از من مگیر. به من کمک کن تا بتوانم آن یارو را ببلعم. به آن یارو کمک کن که پایش سُر بخورد. به من کمک کن تا بتوانم او را خوب بجوَم. به او کمک کن زود هضم شود. به من کمک کن هنگامی که قورتش میدهم در گلویم نماند. به او کمک کن خوشمزه باشد. معبودا، ممنونم!...»
البته نه اینکه نویسنده شیوه مناجات را بلد نباشد و راه درخواست از خداوند را نداند؛ گواه راهبلدی رسولی، کتاب «آمین» او با همین موضوع و مقصود «دعا» و «مناجات» است که 9 سال پیش از «مناجاتالغافلین»، به دست انتشارات نیستان به جریان نشر انداخته شد؛ با این تفاوت که در آن کتاب آدمهایی هستند که به طور طبیعی با خداوند مناجات میکنند و به قول معروف خواستههای خود را مثل بچه آدم با خدا در میان میگذارند و انتهای هر دعا ناخودآگاه به نام کتاب یعنی «آمین» ختم میشد، اما در «مناجاتالغافلین» مسیر دعاها به سمتی میرود که احتمالاً کسی در پایان هیچ یک از آنان «آمین» نگوید. انگار نویسنده کوشیده کلکسیونی از دعاهایی را گردآوری و بیان کند که آمین ندارند.
یکی از مهمترین خصیصههای آدمهایی که در «مناجات الغافلین» هستند، این است که خیلی مودب به آداب گفتوگو با حضرت باری نیستند و همین باعث تمایز آنها شده است.
مثلاً مناجاتکننده در جایی میگوید:
«پروردگارا!
من از خودم میترسم
خندهدار است؟
خیلی وقتها صدای کسی را میشنوم
که در درون من
از پشت دیوار میپرد بیرون و میگوید: «پخ!»
مثل دوران کودکی که پشت دیوار پنهان میشدم
و میپریدم جلوی برادر کوچکم
و میگفتم : «پخ!»
خداوندا!
میشود بار دیگر مرا به دوران کودکی برگردانی
تا یک سیلی و یک اردنگی به برادر کوچک بزنم!
حداقل حرصم را خالی کنم
کار اوست که مدام مرا میترساند
وگرنه چرا باید خودم از خودم برسم؟
راستی، چرا؟»
در واقع وقتی اسم مناجات بیاید، همه انتظار دارند شما خود را در مقابل خداوند در موضعی تضرعگرانه و خطاکارانه قرار دهید، اما رسولی در «مناجاتالغافلین»، نه تنها این کار را نکرده، بلکه با هنرمندی نیازسنجی و آسیبشناسی کرده و هماهنگ با نیاز معنوی جامعه پیش رفته است و در قالب طنز با درخواستهای غیرمعمول و گاهی موذیانه از خداوند به مخاطب فهمانده که داشتن ویژگیهایی مانند دروغگویی، ریاکاری، شکمپرستی، بدخواهی برای دیگران، فقط به فکر لذات دنیوی و هوای نفس بودن و ... چقدر ناپسند است.
که بخشی از ادبیات تعلیمی و تادیبی ما همین است؛ یعنی یک جور «ادب از بی ادبان آموختن» است.
در نگاه اول شاید «مناجاتالغافلین» ما را یاد حکایت «موسی و شبان» مولانا بیندازد، اما طبق گفته نویسنده، در آنجا حرفهای چوپان براساس یک اصالت و خلوص است؛ این اخلاص قبل از هرکسی، روی خود بنده و مخلوق تأثیر میگذارد؛ اما افرادی که در «مناجاتالغافلین» میبینیم؛ دارای این نگاه و شیوه نیستند. آنها دروغگو، متکبر و خودخواهند. اساس حرفهایشان بر صداقت نیست و خواستههاشان در مسیر خودبینی محض است. با این اوصاف، همانطور که در اخبار و احوال گفتوگوکنندگان با خدا آمده، اینها در لیست غافلین قرار میگیرند.
در نگاه نویسندهِ «مناجاتالغافلین»، افرادی که از دیدن حقیقت غفلت کردهاند هم در وادی گفتوگو با خداوند سهمی دارند و باید دیده شوند. باید عبرت شوند. یعنی نباید اینطور باشد که فقط عارفان دیده شوند. اتفاقاً اگر میخواهیم عارفان را ببینیم، باید به آن بخش و فضای منفی غافلان توجه کنیم؛ در این صورت قدر و منزلت عارفان بیشتر نمایش داده میشود. این ادب آموختن از بیادبان است که شیوه مؤثری میباشد. در اصل، نفس خواهنده و مستکبر ما، دشمن ماست، نگاه به این مسیری که غافلین پیش گرفتهاند و شناخت مختصات آن، یک جور دشمنشناسی است، که ما در بسیاری از جهات از آن غافلیم.
یکی از امتیازهای ویژه «مناجاتالغافلین» که موجب افزون شدن لذت خواندن این کتاب میشود، تصویرگری کتاب از سوی نویسنده است. در واقع رسولی از نقاشی که جزو هنرهای حرفهای دست اوست -و نمایشگاههایی نیز از آثار نقاشیاش برپا کرده است- برای اثربخشی بیشتر نوشتههایش کمک گرفته و سعی کرده تا ارتباط متن و تصویر، یک ارتباط تکرار شونده یا توضیح واضحات نباشد، بلکه تصاویر تکمیلکننده نوشتهها باشد، که بازخوردهای مثبت فراوان آن-بهویژه در فضای مجازی- نشان میدهد که این کمک اثربخش و موفقیتآمیز بوده است.
مقدمه خواندنی «مناجاتالغافلین» به قلم سیدمهدی شجاعی است و به گفته او: «مناجات الغافلین، ورود به عرصه طنز در وجوه معرفتی و اعتقادی است که از این منظر، به مانند راه رفتن روی لبه یک تیغ تیز است. نشان دادن درون افراد و نقد اجتماعی از یک طرف و از طرف دیگر ایجاد حس صمیمیت با خداوند و قرار دادن رگههای طنز در این کتاب باعث شده است که این اثر متفاوت شود.»
یکی از نقاط قوت مهم «مناجاتالغافلین» که اتفاقاً در یکی از شبهای ماه رمضان سال 1399 رونمایی شد، انتشار همزمان نسخه صوتی آن با صدای محمدرضا علیمردانی، هنرمند و صداپیشه نامآشنای کشور است، که عموم مردم بیشتر او را با انیمیشن طنز «دیرین دیرین» به خاطر دارند.
در «مناجاتالغافلین» چندین شخصیت مختلف با خداوند صحبت میکنند که هر کدام کاراکتر خاصی دارند و صدای متفاوت علیمردانی در خوانش درخواستهای هر کدام از این شخصیتها، تا حد زیادی آنان را در ذهن مخاطب زنده میکند و به نزدیک شدن خواننده به اثر، کمک میکند.
لازم به ذکر است، «مناجاتالغافلین» با قلم و تصویرگری سید محمدمهدی رسولی در 47 صفحه به همت انتشارات صاد منتشر شده است.
معرفی از مطهره میرشکاری
انتهای پیام