عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بود
کد خبر: 4135394
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۷
وزیر ارشاد:

عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بود

محمدمهدی اسماعیلی در مراسم یادبود هفتمین روز درگذشت عماد افروغ گفت: دکتر افروغ نمونه واقعی از یک فرد با روحیه انقلابی، مطالبه‌گری و پرسشگری بودند و در جلسات، جزء منظم‌ترین اعضا بودند. همچنین ایشان را می‌توان پرچمدار نقد درون‌گفتمانی دانست.

عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بودبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ آیین هفتمین روز درگذشت استاد فقید عماد افروغ، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، امروز چهارشنبه ۳۰ فروردین با حضور محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، اساتید، شاگردان و خانواده مرحوم افروغ در سالن تمدن پژوهشگاه علوم انسانی و اطلاعات فرهنگی برگزار شد.

در این مراسم محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی طی سخنانی گفت: حضورم در این جلسه از دو حیث حائز اهمیت است. اول اینکه در سال ۱۳۸۱ در دوره دکترا در درس جامعه‌شناسی سیاسی شاگرد استاد افروغ بودم و دوم طی یک سال و نیم عهده‌داری وزارت ارشاد، در چهار حوزه عضویت در شورای فرهنگ عمومی، هیئت نظارت بر کتاب، پژوهشگاه فرهنگ و هنر و رصد، همکاری با ما را پذیرفتند. ارتباطات ما از ۲۰ سال پیش آغاز شده بود و آخرین بار در ایام بیماری ایشان به منزلشان رفتیم و با وجود بیماری، به دقت میزبانی و پذیرایی کردند.

وی افزود: دکتر افروغ نمونه واقعی از یک فرد با روحیه انقلابی، مطالبه‌گری و پرسشگری بودند و در جلسات، جزء منظم‌ترین اعضا بودند. همچنین ایشان را می‌توان پرچمدار نقد درون‌گفتمانی دانست. چون مخالف مصلحت‌سنجی بود، ولی نقدش را در همه حوزه‌ها مطرح می‌کرد، بنابراین نوع حضور و کنشگری او و نوع گفتمانی که داده بودند را باید در این الگو دید.

اسماعیلی تصریح کرد: هیچ کسی از نقد‌های دکتر افروغ مصون نبود؛ بنابراین یک انقلابی می‌تواند نسبت به اشخاص در موقعیت‌های گوناگون نقد کند و آنقدر محبوب باشد که مسئولان این طور از وی یاد کنند و این الگوی جدی رفتاری در جمهوری اسلامی ایران است.


بیشتر ببینید:‌

بزرگداشت زنده‌یاد عماد افروغ


وزیر ارشاد ادامه داد: دکتر افروغ روح بزرگی داشت و هر چقدر به دوره پایان حیات دنیوی‌شان نزدیک می‌شدند، بهجت درونی‌شان بیشتر می‌شد و به دلیل روح پاکشان با اشتیاق به دیدار خداوند رفتند؛ بنابراین امروز بیشتر از آنکه متأثر رفتنشان باشیم، نگران احوالات خودمان هستیم و سیر و سلوک ایشان بهانه‌های مختلف را از ما می‌گیرد که کوتاهی نکنیم.

اسماعیلی تأکید کرد: آثار علمی فاخر این مرد بزرگ، باید مانند چراغی فراروی طالبان علم و روح علمی و اخلاق حرفه‌ای ایشان برای اهل علم و ... درس‌آموز باشد.

گلشنی: غرب مقاله‌مداری را تحمیل کرد

گلشنی، رئیس سابق پژوهشگاه علوم انسانی در این مراسم با بیان اینکه چند دغدغه مهم دکتر افروغ را بیان می‌کنم، امید که به دولت انتقال یابد، گفت: مرحوم افروغ دو دغدغه داشت، یکی در بعد علم و دیگری در بعد فرهنگ. برداشتی که در دانشگاه‌ها و مدارس از علم وجود دارد، کاملاً غلط است. اگر شما به زمان یونانی‌ها بروید علم را برای طبیعت می‌خواستند، در دوره تمدن اسلامی علم را برای فهم آثار صنع الهی و مصالح بشری می‌خواستند. اگر سراغ نیوتن و دانشمندان دیگر برویم، دقیقاً همین تلقی را داشتند و شناخت و آثار صنع الهی را می‌خواستتد و بعد پوزیتیویسم حاکم شد. دین از علم و فلسفه از علم جدا شد و مسیر دیگری رفت و پوزیتیویسم به جامعه ما هم رسید و اکنون در دانشگاه‌ها و ... حاکم است. البته در غرب همراه با اینکه می‌خواهند طبیعت را بفهمند، بر قدرت‌مداری و ثروت‌مداری هم می‌شود، حاکم شد.

وی افزود: ما اکنون علم را برای چه هدفی دنبال می‌کنیم؟ مقام معظم رهبری در این زمینه بر دو موضوع تأکید دارند؛ علم باید نیاز‌های داخلی را رفع کند و نوآوری و مرزشکنی در علم باشد و متأسفانه هیچ یک از این‌ها نیست و فقط پز تعداد مقالات را داریم، در حالی که غربی‌ها توسط عوامل شناخته شده، مقاله‌مداری را به ما تحمیل کرده‌اند. هفته‌های اخیر با برگزاری مراسمی از سردمداران علم تجلیل شد، این‌ها افرادی بودند که تعداد مقالات بیشتری نوشته بودند، اما کسی به نتایج این مقالات توجهی نمی‌کند.

عضو عیئت علمی دانشگاه شریف تصریح کرد: در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت آقای روحانی مطرح کردم که معیار‌های سنجش مقاله و علم صحیح نیست و این‌ها باید باعث پیشرفت علم در کشور شود. مثلاً در مجله نیچر که از نظر آقایان یکی از مهمترین مجلات است، در سال ۲۰۱۸ مقاله‌ای چاپ کرده که از نظر تأثیر علم در پیشرفت کشور، کشور‌هایی که پیرامون ما هستند، مانند پاکستان اول است و ایران از نظر تعداد مقالات اول بوده، اما از نظر پیشرفت علم بسیار عقب است.

عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بود

وی ادامه داد: زمانی که دکتر افروغ در دانشگاه تربیت مدرس بودند، از وی دعوت کردم که به پژوهشگاه علوم انسانی ملحق شوند و ایشان یکی از مهمترین شکایاتی که داشتند، مسئله مقالات بود. در آمریکا، شخصی یک کتاب نوشت و میلیون‌ها نسخه از آن فروش رفت و از استادیاری به استادی ارتقا یافت؛ بنابراین معیار‌های ما در سنجش علم اشتباه است. اما از نظر فرهنگ نیز، فرهنگ ما را نابود کردند. در زمان انقلاب می‌گفتیم؛ نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی، در حالی که یک فرهنگ آشوبناک در دانشگاه‌ها ایجاد کرده‌ایم، نه غربی هستیم، چون محسنات غربی‌ها را نداریم و نه شرقی؛ چون چین و ژاپن که بسیار عقب افتاده بودند، پس از ۵۰ سال خود را به غرب رساندند. اسلامی هم نیستیم برای اینکه وقتی خبرنگار سی‌ان‌ان به تهران آمد، چاپ کرد؛ تهران، آمریکایی‌ترین شهری که دیدم؛ بنابراین فرهنگ اسلامی هم حاکم نیست.

گلشنی گفت: من بار‌ها تأکید کرده‌ام که کتاب‌های دانشگاهی و مدارس را ببنید و بررسی کنید که آیا آثاری از میراث فرهنگی ما در آن وجود دارد؟ چقدر است؟ آیا سعدی، ابن‌سینا و ... را می‌شناسند؛ بنابراین نتیجه این فرهنگ آشوبناک، غفلت از فرهنگ، عقده حقارت نسبت به غرب، تضعیف هویت دینی و ملی، نادیده گرفتن مسائل تربیتی در مدارس و دانشگاه‌ها و غفلت از تحولات اخیر غرب شده است.

وی افزود: در غرب، در باب ورود فلسفه به علم و ارتقای دین کتاب‌های بسیاری به چاپ رسیده است. در سال ۱۳۴۰ در آمریکا، یک فیلسوف خداباور وجود نداشت، اما اکنون در انجمن فیلسوفان خداباور در آمریکا چندهزار نفر عضو هستند.

گلشنی در ادامه بیان کرد: فقدان شناخت یا شناخت ناکافی از مباحث مربوط به چیستی علم، جامعه‌شناسی علم و تاریخ علم باید در جامعه ما بررسی شود. دکتر افروغ در کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» بیان کرده که با پذیرش و اشاعه رویکرد اثباتی است که به تدریج داوری علمی از داخل به خارج می‌رود و اگر استادی بخواهد در داخل ارتقا پیدا کند باید مرجعی از خارج صلاحیت او را تأیید کند. نکته دیگری که افروغ روی آن تأکید داشت، مسئله پوزیتیویست است، اکنون یک عده‌ای از فیزیک‌دانان تراز اول می‌گویند، پوزیتیویست به زیان علم است، اما در محیط و دانشکده‌های علوم ما بررسی کنید، ببینید که تفکرات پوزیتیویستی بر همه حاکم است.

آزادارمکی: افروغ فرزانه‌ای که مداح نبود

تقی آزاد‌ارمکی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در ادامه مراسم گفت: من جامعه‌شناسی را برخلاف برخی که آن را نجس و سکولار می‌دانند، آن را الهیات جدید می‌دانم؛ از این رو درباره دکتر افروغ که یک جامعه‌شناس منتقد است، معتقدم، دکتر افروغ ولایی و عاشق امام علی(ع) بود و مداح نبود. مهم است که یک فرد را چگونه به جامعه معرفی می‌کنیم. او یک دانشمند فرزانه است و آنچه مرا در مراسم تشییع ایشان آزار داد، این بود که ایشان را مداح معرفی کردند. وقتی این فرد را مداح معرفی می‌کنیم، تمام تلاش این مرد فرو می‌ریزد.

وی با بیان اینکه افروغ مرد فرزانه و دانشمندی بود که هیچ وقت تن به قدرت نداد، افزود: همه سرمایه جامعه‌شناسی را می‌توان به سه صورت بازگو کرد. یک صورت این است که برخی جامعه‌شناسان بزرگ در این ساحت باقی ماندند که جریان‌شناس و نجات‌بخش هم بودند. جریان‌های عمده‌ای که جهان را تحت تأثیر قرار می‌داد، آن‌ها می‌شناختند. مثلاً یکی از مسائلی که دست‌مایه جریان سیاسی قرار گرفت، جریان سکولار بود. این اتفاق مهمی است که عاملیت اساسی آن فرد مدرن است و این فردیت مدرن مهم و اساسی بوده و یک نوع جامعه‌شناسی است و در دانشگاه‌ها به طور پنهان درس داده می‌شود. مثلاً در این جریان اجتماعی، باید تولد جمهوری اسلامی را به چالش بنیادین گذاشت و بررسی کنیم که چطور در دستور کار قرار گرفت تا برخی آن را ساخته غرب ندانند؛ اتفاقی که اکنون برخی در دنیا آن را مطرح می‌کنند تا به زور در ذهن ما فروکنند که جمهوری اسلامی برساخته بیگانه است و می‌توان آن را فروریخت.

عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بود

آزاد ارمکی بیان کرد: در این مسئله متهمان اصلی فیلسوفان این جامعه هستند و این اتفاق مهم در دنیا که زیست امروز در جهان را تحت تأثیر قرار داده است، چیست، آیا ساختند، یا ما مذهبی‌ها آن را به وجود آوردیم؟! و من حاضرم با تک تک فلاسفه بحث کنم که در چه بخشی خطا کردند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: رویکرد دیگر دوگانه‌گرایی بین طبیعت، دین، علوم انسانی و ... است و من اعتقادی به علوم انسانی و غیرانسانی ندارم و به نظرم خودمان آن‌ها را ساخته‌ایم و دکان‌های دونبشی ایجاد کرده‌ایم. سنت دیگری هم وجود دارد که آسیب‌شناسانه است و اکنون از فساد اجتماعی و ... فغان می‌کشد و ما فکر می‌کنیم این جامعه آسیب‌زده در حال مرگ است. حال دکتر افروغ کجای این رویکرد‌ها قرار داشت. به نظر من منزلت و شأنیت این دانشمند و نه مداح جایی است که سعی می‌کند ضمن توجه به دوگانه‌ها، جریان‌هایی را به وجود آورد. این حساس‌ترین مسئله‌ای است که در فهم افروغ و افروغی‌ها باید در دستور کار قرار گیرد. به همین دلیل است که عشق افروغ، انقلاب اسلامی و امام علی(ع) است.

آزاد ارمکی در ادامه گفت: ما نیازمند بازنگری به خود و متفکران و اتفاقات جاری در این کشور هستیم. جریان‌های ظهور کرده را بشناسیم و پدیده‌ای مانند انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را و همه عناصر و ارکانش را بشناسیم، نقد کنیم و راه حل پیدا کنیم. راه حل، پایان یافتن نیست و ساده‌ترین، پایان یافتن و عبور کردن است. مهم مسئولیت اجتماعی، تعهد اجتماعی و مشارکت اجتماعی و حتی مقاومت اجتماعی و اعتراض است تا معرفت تولید شود. ما نیازمند ایجاد پارادایم‌های جدید اندیشه‌ای هستیم. این پارادایم‌ها از ترکیب افلاطون و فارابی به دست نمی‌آید. راه حل این است که با تمرکز بر این اندیشه و تعهد بنیادین در عین حال دستیابی به جریان‌ها داشته باشیم که کم خشونت و دوستانه و همراه با اخلاق و ادب باشد.

میری: ابایی از بیان نقد نداشت

سیدجواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی درباره چارچوب نظری دکتر افروغ گفت: اگر بخواهیم درباره چارچوب نظری دکتر عماد افروغ صحبت کنیم، همانطور که خودش در آثارش می‌گفت، خود را وامدار نگاه رئالیسم انتقادی روی باسکار بریتانیایی می‌دانست. باسکار، اساس رئالیسم انتقادی‌اش این بود که استدلال می‌کرد، وظیفه علم را تولید دانش آن مکانیسم‌های پایدار و فعال طبیعت می‌دانست که پدیده‌های جهان را می‌آفریند، نه کشف قوانین کمی. به عبارت دیگر علم تجربی فقط در صورتی معنا می‌یابد که چنین مکانیسم‌هایی در خارج از آزمایشگاه و همچنین در داخل آن وجود دارند و عمل می‌کنند. وی رئالیسم را درباره مکانیسم‌های و قدرت‌های علی، در فلسفه علوم اجتماعی به کار می‌برد و همچنین مجموعه‌ای از استدلال‌ها را برای حمایت از نقش انتقادی فلسفه و علوم انسانی بیان می‌کرد.

وی افزود: این همه افروغ نبود و اگر فکر کنیم افروغ صرفاً کسی بود که تلاش می‌کرد در چارچوب نظام آکادمیک و دانشگاهی بیندیشد و قلم بزند، افروغ را نشناخته‌ایم. برخی از متفکران و مورخان وقتی می‌خواهند در باب اصحاب دانشگاه بیندیشند، دوگانه‌ای را ترسیم می‌کنند و می‌گویند برخی از متفکران، صرفاً در قالب آنالیتیک یا آکادمیک می‌گنجند. یعنی انسان دانشگاهی است و فکر می‌کند و مقاله می‌نویسد و کارمند خوبی است. اما برخی چنین نقشی را برای خود قائل نیستند و رسالتی دارند؛ بنابراین افروغ هم روشنفکر، هم دانشگاهی و هم سیاستمدار بود که در میان روشنفکران کمتر می‌توان دید.

عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بود

میری تصریح کرد: افروغ ساختار سیاسی کشور را به خوبی می‌شناخت و در بالاترین خانه ملت یعنی مجلس حضور پیدا کرد و چارچوب سیاسی رسمی را از نزدیک لمس کرده بود و زبان قدرت را می‌شناخت، اما خود را بسنده و محدود به ساحت رسمی کشور نکرد. بلکه در هر ساحتی که قرار گرفت، جنبه انتقادی خود را حفظ کرد و جالب است که در جمع‌های اصولگرایان، وقتی بار‌ها از وی پرسیده بودند که چرا بی محابا اصولگرایان را نقد می‌کنید؟ شعری را می‌خواند؛ «رند عالم سوز را با مصلحت‌بینی چه کار/ کار ملک است آنکه تدبیر و تأمل بایدش». یعنی دغدغه اینکه به جایگاهی رسیده‌ام و چگونه باید حفظ کنم، نداشت.

این استاد دانشگاه بیان کرد: افروغ رئالیسم انتقادی خود را صرفاً در چارچوب مقاله، کتاب و نظر محدود نکرده بود و آنجایی که صلاح می‌دانست و فکر می‌کرد که نقدش، نقد بنیادین است و می‌تواند راهگشا باشد، از بیانش ابایی نداشت.

وی درباره رویکرد جامعه‌شناختی مرحوم افروغ نیز گفت: رویکرد دکتر افروغ در جامعه‌شناسی، نزدیک به رویکرد تضادگرایی بود، در حالی که رویکرد مسلم بیشتر رویکرد ساختارگرایی است و در کتاب «ارزیابی انتقادی نهاد علم در ایران» درباره اینکه چرا فضای دانشگاه را زود ترک کرد، می‌گوید؛ در شرایط کنونی به دانشگاه‌ها امیدی نیست من خودم قربانی دانشگاه هستم. فشار‌ها باعث شد از دانشگاه بروم؛ می‌دیدم که نگرش انتقادی را برنمی‌تابند و وقت من در آنجا تلف می‌شود. از درون احساس تهی‌شدن می‌کردم و دچار افسردگی شده بودم تا آنکه تصمیم گرفتم آن حرکت را در عرصه‌ای خارج از دانشگاه دنبال کنم.

میری ادامه داد: دغدغه‌ای هم اواخر پیدا کرده بود، وقتی جنبش «زن، زندگی، آزادی» در کشورمان رقم خورد، نگاه ایشان این بود که ریشه ناآرامی‌ها را صرفاً خارجی نمی‌دانست و می‌گفت، باید در برخی روش‌ها و قوانین تجدیدنظر شود که این امر باعث خدشه نظام نمی‌شود و باعث رشد آن خواهد شد.

وی درباره مواجهه افروغ با مرگ نیز گفت: وقتی افخمی درباره مرگ از وی پرسید، گفته بود؛ آن چنان شوق به مرگ دارم که حساب شدنی و قابل باور نیست.

معین‌زاده: ذاتاً منتقد به وضع موجود بود

مهدی معین‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی نیز در این مراسم با اشاره به حمیت و غیرت مرحوم افروغ گفت: وقتی از وزارت بهداشت به پژوهشگاه منتقل شدم، دکتر افروغ، بسیار با روی گشاده با من رفتار کردند و مدت کوتاهی بعد، درس فلسفه اجتماعی را در خدمت ایشان بودم و آنچه نظرم را جلب کرد این بود که استاد، بیشتر آثار فیلسوفان و نقل‌قول‌های آن‌ها را خوانده بودند و من رویکرد فعلی‌ام در حوزه فلسفه را مدیون همان درس‌ها هستم.

وی افزود: وقتی گادامر، فیلسوف آلمانی درگذشت، استاد افروغ تکلیفی را در رابطه با تحقیق درباره دیدگاه‌های این فیلسوف به عهده من گذاشتند، از این حیث من قسمت مهمی از فعالیت‌هایم را مدیون اشارت‌ها و راهنمایی‌های ایشان هستم.

عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بود

معین‌زاده با بیان اینکه باید در جلسات بیشتری به آثار و اندیشه علمی دکتر افروغ بپردازیم، ادامه داد: ایشان در علوم اجتماعی بین دو امپریالیسم پوزیتیویسم و هرمنوتیک بودند و قائل به رئالیسم انتقادی بودند، از این رو این مسئله با اندیشه وی از این حیث همخوان بود که اولاً رئالیسم بود و نسبیت، جیوه‌گی و لغزندگی حقیقت در هرمنوتیک را نمی‌توانست بربتابد و شاید این از غیرت دینی ایشان برمی‌آمد.

وی تصریح کرد: ایشان ذاتاً منتقد به وضع موجود بود و حرکت و علم را برای نقد وضع موجود می‌دانست و نقدهایشان مربوط به سیستم دانشگاهی و نقد‌های به حقی بود و باعث شد روح پاک و بیقرارشان این مضیقه‌ها را برنتابد.

معین‌زاده در ادامه سخنان خود خاطراتی از استاد افروغ بیان کرد.

عماد افروغ پرچمدار نقد درون‌گفتمانی بود

انتهای پیام
captcha