کد خبر: 4136499
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۰
نیره قوی:

آسیب تحلیل براساس دیدگاه وبر، چرخش از جامعه اسلامی به مدنی است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی گفت: اگر بحث مارکس وبر را مورد توجه قرار دهیم به آسیب‌های نظری و اجتماعی می‌رسیم. آسیب نظری تحلیل وبری، چرخش از جامعه اسلامی به مدنی است.

نیره قوی

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «آسیب‌شناسی تحلیل انقلاب اسلامی براساس الگوی رهبری کاریزماتیک ماکس وبر»، سه‌شنبه 5 اردیبهشت ماه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.

نیره قوی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی در این نشست به سخنرانی پرداخت که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانیم:

ماکس وبر به لحاظ شخصیتی در آلمان رشد و تکوین پیدا کرده و بعد از سربازی، در عرصه اقتصاد سیاسی به عنوان استاد دانشگاه وارد بازار کار می‌شود. اولین ورود سیاسی وی این است که به تبعیت از فعالیت‌های سیاسی پدرش وارد کمیسیون خلع سلاح آلمان شده و در آنجا نبوغی از خود به نمایشگاه می‌گذارد. برخی معتقدند وبر از اندیشه‌های نیچه تأثیر پذیرفته است اما برخی می‌گویند ربطی بین نیچه و وبر و هیتلر وجود ندارد.

تبعات استفاده نابه‌جا از نظریه وبر

برای حفظ هر انقلابی از جمله انقلاب اسلامی، پایبندی به برخی اصول یا مبانی لازم است تا آن انقلاب از التقاط، تحجر و عقبگرد مصون بماند. در انقلاب اسلامی ایران، مثلث رهبری، مردم و ایدئولوژی یعنی اسلام را داریم لذا تحلیل انقلاب اسلامی بر پایه مبانی و هدف و آرمان‌ها باید بر این اساس باشد اما برخی‌ها مدل دیگری برای تحلیل انقلاب اسلامی انتخاب کرده‌اند و از جمله آن‌ها یکی الگوی کاریزماتیک وبری است در حالی که این تقلیل‌گرایی است. برای اینکه تحلیل وبری را در مورد انقلاب به کار ببریم باید بومی‌سازی کنیم وگرنه انقلاب را دچار آسیب‌های نظری و اجتماعی می‌کنیم. سوال اصلی این است که تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس نظریه وبر چه آسیب‌هایی در پی دارد. فرضیه ما این است که نظریه کاریزماتیک وبر به دلیل کاربرد نابه‌جا، آسیب‌ها و پیامدهایی در پی دارد.

هدف بنده بازخوانی انقلاب است چون در این بازخوانی، علاوه بر وجه ایجابی و بیان ساختار، اهداف و آرمان انقلاب، بیان می‌کنیم که اگر بر اساس این تحلیل پیش برویم به کارهای ارزشی و عقلانی می‌رسیم. وبر می‌گوید هر انسانی چند نوع کنش دارد که یکی کنش عقلانی معطوف به هدف، دوم کنش معطوف به ارزش، سوم کنش عاطفی و چهارم کنش سنتی که به نگاه شیخوخیت بر می‌گردد. وی جامعه مدرن را حاصل کنش عقلانی می‌داند و کنش کاریزمایی را معطوف به عقلانیت یا قانون می‌داند و می‌‌گوید اقدامات رهبر کاریزماتیک، اگر معطوف به قانون باشد قابل پذیرش است.

عوامل انقلاب اسلامی

بنده معتقدم وبر یک فیلسوف و اندیشمند برای جامعه خودش است ولی نباید ما این مدل را به صورت خام مورد توجه قرار دهیم چراکه همه شارحان آلمانی و انگلیسی وی می‌گویند اقتدار کاریزماتیک، یک مدل است. وی درباره اسلام هم حرف‌های زیادی زده و پیامبر(ص) را یک رهبر کاریزماتیک می‌داند.

هر عاملی که بر انقلاب اسلامی در زمینه مبانی، هدف و آرمان‌ها تأثیر منفی بگذارد اسمش را آسیب می‌گذاریم. درباره اینکه آیا چنین تحلیل‌هایی آسیب داشته یا نه باید شاخص‌هایی داشته باشیم. معتقدم سعید حجاریان، حسین بشیریه، عباس عبدی، تقی آزاد ارمکی، یرواند آبراهامیان از جمله کسانی هستند که می‌گویند مدل وبر توان تحلیل انقلاب ایران را دارد. در بحث علل انقلاب اسلامی، برخی از عوامل را شناسایی کرده‌ایم؛ از جمله اینکه وقتی دین اسلام در زمان پهلوی کمرنگ شده بود مردم دست به انقلاب زدند. همچنین تکلیف رهبری و مردم و مسئولیت الهی رهبران دینی ما از جمله عوامل دیگر انقلاب است.

لزوم حفظ ماهیت و محتوای انقلاب اسلامی

مهمترین چیزی که در انقلاب، علاوه بر حفظ مبانی اهمیت دارد آرمان‌ها است و هر کدام آسیب ببینید به نظام آسیب می‌رسد. خصوصیت انقلاب اسلامی این است که جامعه باید اسلامی بماند وگرنه اگر تغییر کند معلوم است در آرمان‌ها و شکل حکومت خدشه وارد شده است و در شکل انقلاب هم، امام و رهبری معتقدند شکل را می‌‌توان عوض کرد اما محتوا و ماهیت باید حفظ شود و هدف آخر آن هم تشکیل حکومت دینی است.

اگر بحث مارکس وبر را مورد توجه قرار دهیم به آسیب‌های نظری و اجتماعی می‌رسیم. آسیب نظری تحلیل وبری، چرخش از جامعه اسلامی به مدنی است. اگر به سایت‌ها مراجعه کنید ده‌ها کتاب و مقاله و نشست درباره جامعه مدنی می‌بینید و در آنجا، شخصیت‌هایی که الگوی وبری را انطباقی دیده‌اند، می‌گویند این مدل قابلیت انطباق با انقلاب اسلامی را دارد، می‌گویند باید جامعه ایران از اسلامی به سمت مدنی برود. در حالی که امام خمینی(ره) فرمودند جامعه باید در موضوع و هدف، اسلامی بماند. درباره آسیب‌های عملی و اجتماعی نیز می‌توانیم به مواردی همانند عرفی شدن جامعه، اجتهادات شخصی، تز عبور از امام خمینی، ابزار انگاری دین اسلام، نادیده گرفتن ظرفیت‌های درون‌دینی، امکان‌پذیر کردن تطبیق نظرات امام(ره) با جنبش‌های فاشیسم و نازیسم در فرآیند عرفی شدن اشاره کنیم.

ارتباط نظریه وبر با مفاهیم ایرانی و اسلامی

همچنین ابراهیم برزگر، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، نیز در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید؛

نکته مهم اینکه سه گونه عقلانیت، مشروعیت یا اقتداری که وبر در کتاب خودش نام می‌برد سه سازه روشی هستند نه محتوایی لذا لازم است اشاره کنیم که برخی در داخل مفروض گرفته‌اند که این محتواست در حالی که خود وبر می‌گوید مصداقی صد درصدی در گذشته، حال یا آینده پیدا نمی‌کنید که صد درصد عقلانی، سنتی یا کاریزماتیک باشد بنابراین کسانی که دنبال تطبیق هستند از همان ابتدا دچار اشتباه شده‌اند در حالی که نظریه وبر، صرفاً ابزاری برای کار پژوهشی و سنجش و اندازه‌گیری جوامع مختلف است و چه بسا برخی جوامع ترکیبی از این عوامل باشند.

نکته دیگر که باید اشاره کنم نگاه هنجاری به عنوان نوع چهارمی است که می‌توان در این پژوهش‌ها شناسایی کرد چون مثلا برای برخی منفعت داشته که از کلمات هنجاری در تحلیل انقلاب اسلامی اشاره کنند از جمله کسانی که طرفدار فروپاشی جمهوری اسلامی ایران هستند. نکته دیگر در زمینه مفهوم کاریزما است. این امر در اندیشه وبر، مقداری سیال است و تعریفی جامع و مانع نیست ولی در اندیشه وی، رهبر، خصوصیات منحصر به فرد و قدرت بسیج اجتماعی دارد بنابراین به نظر می‌رسد که وی می‌خواهد به ما بگوید در نظام‌های سیاسی، افرادی هستند که خصوصیات منحصر به فردی همانند سخنوری دارند. بنابراین می‌توان تصویری مثبت هم از کاریزمای وبر ارائه کرد.

به نظرم اگر مفهوم کاریزمای وبر را معطوف به خصوصیات منحصر به فرد رهبری و ارتباط آن با بسیج اجتماعی مردم و دولتمردان بدانیم آنگاه می‌توانیم آن را به یک مفهوم ایرانی شامل فره ایزدی و مباحث ایرانشهری و یک مفهوم اسلامی یعنی عصمت مرتبط کنیم.

گزارش از اکبر ابراهیمی

انتهای پیام
captcha