به گزارش خبرنگار ایکنا، عاصمه قاسمی، عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی و مشاور امور زنان و خانواده دانشگاه آزاد اسلامی با موضوع «تحقق الگوی سوم زنان در رسانه، فرصتها و چالشها» در پنل دوم هفدهمین همایش «حکمت مطهر» که با موضوع «تحول جایگاه زنان در گام دوم انقلاب، بایستهها و چالشها» که امروز، ۱۲ اردیبهشت برگزار شد، انقلاب اسلامی را نقطه عطفی در مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان دانست.
وی بیان کرد: ما حضور زنان در وقایع مختلف پیش از انقلاب و زنان اثرگذار را داشتهایم اما تفاوتی که انقلاب اسلامی در موضوع زنان ایجاد کرد، این است که زنان از طبقات و طیفهای مختلف در انقلاب حضور پیدا کرده و نقشآفرین بودند. این نقشآفرینی با هدایت، رهبری و تشویق رهبران انقلاب همراه و این یک نقطه عطف برای حضور اجتماعی زنان بوده است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری انقلاب را کاتالیزوری برای حضور و کنشگری زنان میدانند، گفت: بعد از پیروزی انقلاب این حضور بیشتر میشود و این تشویق برای اینکه زنان حضور اجتماعی داشته باشند نیز بیشتر میشود و ما در بیانات امام این را آشکار میبینیم. امام میفرمایند: «زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کند؛ همانگونه که مردان در امور سیاسی دخالت میکنند زنان هم باید در امور سیاسی دخالت کنند». بر همین اساس نقش و جایگاه ویژهای در جامعه علاوه بر جایگاه زنان در خانه، تعریف میشود.
قاسمی ادامه داد: شهید مطهری قبل از انقلاب به مسئله زنان ورود میکنند و آثاری نوشته میشود که پشتوانه فکری بیبدیلی است که در حوزه زن به وجود میآید و با نوع نگاهی که امام نسبت به زن در موقعیتهای مختلف مطرح میکنند، حضور زنان در جامعه پررنگتر هم میشود. گویا یک بازتعریفی از هویت زن مسلمان ایرانی با انقلاب شکل میگیرد که آن را در حوزه خانواده و جامعه پررنگ میکند و این با تمام دودستگیهایی که در آن دوران برای زنان تعریف میشده، متفاوت است و یک الگو و بازتعریف هویتی متفاوتی را برای زنان تعریف میکند.
وی، بهترین تعریف الگوی جدید زن در جمهوری اسلامی را «زن نه شرقی و نه غربی» و الگوی سوم زن دانست و گفت: الگوی سوم زن را مقام معظم رهبری مطرح کردهاند؛ ما این الگوی سوم را میشنویم اما باید بر روی آن کار کنیم.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: باید بر روی این مسئله کار کنیم که ما زن را در مرکز خانواده قرار میدهیم و صلاح و فساد یک جامعه را صلاح و فساد زن میدانیم و در کنار آن مسئولیت اجتماعی برای زن تعریف میکنیم. ما این بازتعریف هویتی و الگو را داشتیم و هویت بسیاری از زنان ما بعد از انقلاب اسلامی اینگونه شکل گرفت و با این مدل پیش رفت که در عرصههای مختلف حضور پیدا کردند که یکی از این عرصهها رسانه است. بعد از انقلاب نسبت رسانه با زنان جایگاه ویژهای دارد. قبل از انقلاب به دلیل فضای سکولاری که برای رسانه تعریف میشد، رسانه را فضای ممنوعه برای زنان و مردان مسلمان میدانستیم اما بعد از انقلاب حضور خانمها را همه جا داریم و با تغییر فضای کاری، رسانه جایی میشود که زنان مسلمان میتوانند وارد آن شوند.
وی با مطرح کردن این سؤال که اما این هویت جدید برای زنانی که در رسانه ورود کردند چگونه بوده است؟ گفت: برای پاسخ به این سؤال با افراد مختلفی از طیفهای فکری و گرایشهای متفاوت مصاحبه شده و یکی از محورهای مهمی که به آن دست پیدا کردیم، این است که زنان شاغل در رسانهها زنانگی و زن بودنشان را در ترکیبی از شغلشان و خانواده تعریف میکنند. یعنی مادری، همسری، دختری و نهاد خانواده بخش مهمی از هویت آنها را شکل میدهد در عین حال که کار حرفهای آنها نیز برایشان مهم است.
قاسمی درهم تنیدگی بحث خانواده و کار در تعریفی که زنان شاغل در رسانهها از زنانگی خود تعریف میکردند را غالب دانست و گفت: نهاد خانواده و ازدواج برای این زنان مهم بود و به نوعی نگاه مکملی داشتند و حتی این نگاه در زنانی که ازدواج نکرده بودند هم بود. البته به دلیل چالشهایی که این هماهنگی بین کار و خانواده برای برخی زنان پیش میآورد، برخی تجرد را انتخاب میکردند اما همچنان نگاهشان به خانواده مثبت بود.
وی ادامه داد: در حرفههای تخصصی رسانه بیشتر انگیزه حضور بانوان فرهنگی و اجتماعی بود و ورودشان به رسانه کمتر انگیزه اقتصادی داشت، البته از این تعریفی که برای خودشان داشتند با چالشهایی هم مواجه بودند. یکی از چالشهایی که شاید خیلی به آن توجه نکردهایم نوع ارتباط بین زنان و مردان در رسانه است به خصوص برای طیفی که مقیدتر هستند. این گروه از بانوان شاغل در رسانهها میگفتند میدانیم خیلی سخت است و مدام با آن درگیر هستیم ولی کار میکنیم ولی به نوعی در دوگانگی قرار میگرفتند.
این استاد دانشگاه اضافه کزد: برای خانمها رسانه خیلی مهم بود و علیرغم اینکه میگفتند مخاطب رسانه کم شده اما باز هم معتقد بودند که نقش رسانه مهم است. نوع نگرشی که به زنان در شغلهای حرفهای داشتند نیز برای آنها چالش بود و مطرح میکردند که این نگاه وجود دارد که زنان نمیتوانند در کارهای تخصصیتر رسانه مثلاً در قالب یک کارگردان حرفهای حضور داشته باشند.
وی خاطرنشان کرد: این زنان با انگیزههای متعالی وارد رسانه شده بودند و به نوعی رسانه را در موضوع کلان جامعه و وضعیت زنان اثرگذار میدانستند و حتی خود را مقصر بازنمایی نادرست زنان در جامعه میدانستند و به دنبال این بودند که این بازنمایی درست شکل بگیرد.
قاسمی همچنین گفت: بر اساس نتایج این تحقیق بانوان شاغل در رسانهها نسبت زنان و مردان در رسانهها را نیز یک چالش میدانستند و مطرح میکردند که نه تنها نمیتوانند مدیر شوند و به ردههای بالا راه پیدا کنند بلکه در ردههای یکسان هم مردان امکانات و جایگاه بهتری دارند یعنی در کنار نابرابری و تفکیک جنسیتی افقی، حتی در مشاغل یکسان فرصتها و امکانات آنها با مردان یکسان نبود و این باعث میشد انگیزههایی که داشتند را از دست بدهند.
وی نتیجه این نابرابری را تشریح کرد و گفت: همین نابرابری باعث شده بود که با چالش اثرگذاری در شغلشان مواجه باشند، اما ناامید نبودند و احساس میکردند با تمام چالشها موفقیتهایی را زنان داشتهاند هم از این جهت که توانسته بودند جایگاهشان را در رسانه تعریف کنند و هم اینکه توانسته بودند در بازنمایی زنان در رسانه اثر داشته باشند. آنها تلاش برای اثبات خود برای بازنمایی صحیح از یک زن مسلمان در رادیو و تلویزیون و تغییر فضای کاری را بیان میکردند و با راهبردهای مختلف برخی محافظهکارتر میگفتند که رسانه تغییر نمیکند، ما خانمها جایگاهی نداریم اما من خودم را از نظر حرفهای ثابت میکنم.
قاسمی همچنین گفت: برخی از زنانی که در رسانه فعال هستند به گونهای دیگر و روشهای دیگری موضوع اثرگذاری خود را مطرح میکرد و حاضر بودند همه چیزشان را فدا کنند تا ثابت کنند که یک زن میتواند موفق شود. این زنان در عرصه بازنمایی هم مؤثر و معتقد بودند در ایجاد تغییراتی که شاید از نظر ما ناچیز باشد، موفق شدهاند از جمله در تغییر رنگ پوشش زنان در رسانه و حضور در فضاهای کاری که قبلاً زنان حضور نداشتند. بازنمایی زنان در ورزش و اینکه چگونه رسانه قدم به قدم جلو رفته تا توانسته این بازنمایی را داشته باشد نیز توسط زنان رخ داده بود که این زنان آن را موفقیت دیگری برای خود میدانستند.
وی در جمع بندی نهایی خود از نتایج این پژوهش گفت: ما در این تحقیق بحث الگوی سوم بودن زنان در رسانه را بررسی کردیم. واقعیت این است که فمنیسم در غرب ظهور کرد تا مشکلات زنان را رفع کند. اما به دلیل تناقضهایی که در خود فمنیسم وجود داشت و به دلیل نگرشی که جامعه غربی به انسان دارد و بحث منفعت، سرمایه و ثروتی که مطرح میشود، فمنیسم نتوانست در غرب به جایی برسد و میبینیم مشکلات زنان در غرب بیشتر شده است.
وی تصریح کرد: باید الگوی سوم و هویتی که به زنانمان دادیم امروزه در جامعه خودمان و جامعه جهانی ارائه کنیم و یکی از جاهایی که برای ارائه این الگو خیلی مهم است رسانهها هستند. جهان غرب برای اینکه الگوهای خود را برای جهان منتشر کند از ابزار رسانه استفاده میکند و به نوعی خیلی از مسائلی که در مورد زن است با ابزار رسانه پیش رفته است. پس وقتی در مورد الگوی سوم صحبت میکنیم، باید یکی از محورهای مهم را رسانه بدانیم و اینکه رسانه کجا قرار گرفته و چه کار میتواند بکند.
قاسمی افزود: اگر رسانه میخواهد نقشی ایفا کند اول باید از خودش و زنانی که در رسانه فعال هستند شروع کند و برای اینکه بتواند الگوی سوم را تحقق ببخشد باید از پشت صحنه و زنانی که در رسانه هستند شروع کند.
وی اضافه کرد: مسائل و چالشهایی که حداقل برای زنان مسلمان انقلابی در رسانهای مثل رادیو و تلویزیون بود، امروزه در رسانههای جدید هم مطرح میشود چون در رسانه سنتی این مسائل را حل نکردیم در رسانههای جدید هم با این مسائل مواجه هستیم و نیاز داریم در کنار سیاستگذاریهایی که در حوزه زنان صورت گرفته است به سیاستگذاریها و اجراها در این بخش هم توجه کنیم.
این استاد دانشگاه در پایان تصریح کرد: برای اینکه بتوانیم دختران جوان و نوجوانان را با الگوی سوم زن آشنا کنیم، نیاز داریم این الگو را در تکثر و تنوع بازنمایی کنیم البته نه فقط در ساحت اندیشه و حرف بلکه باید الگوی سوم در مدلهای متکثر و متنوع ارائه کنیم.
انتهای پیام