به گزارش خبرنگار ایکنا، رضا صمیم، استادیار مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی امروز سهشنبه 19 اردیبهشت در همایش «مسائل اجتماعی زندگی دانشگاهی»، که از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار میشود، با موضوع «تولید فرهنگی دانشجویان در مقام سازوکاری برای تجربه آزادی در دانشگاه» به سخنرانی پرداخت و گفت: در چارچوب تفکر انتقادی، تولید فرهنگی فراهمکننده امکان تجربه آزادی است. در حقیقت با تولید، چیزی به طبیعتی اضافه میکنیم که در رابطه سلطهگرانه با ما قرار گرفته است و به محض اینکه چیزی را به طبیعت اضافه میکنیم، رابطه سلطهگرایانه طبیعت را کم میکنیم و این به معنای آزادی است. در اینجا آزادی به معنای رها شدن از قید و بندهایی است که پیش از ما وجود دارد و این آزادی ما با تلاش حاصل میشود. آنچه بیشتر مد نظر بنده است تولید غیر مادی و ذهنی و معنوی است. البته این مقداری مناقشهبرانگیز است که تولید معنوی که اسم آن را تولید فرهنگی مینامیم، امکان بیشتری را برای آزادی فراهم میکند.
وی ادامه داد: پیشفرض بنده این است که با تولید ذهنی و معنوی، چیزی به طبیعت میدهیم که در واقع طبیعت ندارد و به همین دلیل میتوانیم فاصله خود را از طبیعت بیشتر کنیم، چون در طبیعت امر ذهنی وجود ندارد و ما با اضافه کردن امر معنوی، طبیعت را به تسخیر خود درمیآوریم. جلوه بارز تولید ذهنی، تولید نمادهای متمایزکننده است. بنابراین هر جا دیدید که میزان نمادهای متمایزکننده زیاد است، نشانهای برای آزادی در آن مکان به شکل ملموستر و گستردهتر است. برای مثال برخی از طرحهایی که به یونیفرم شدن پوشش در محیط درسی اشاره دارند نشاندهنده این است که تعدد و تکثر برتابیده نمیشود، چون قطعاً تعدد پوشش برهم زننده نظم نیست.
صمیم بیان کرد: دانشگاه به عنوان اولین عرصهای که این امکان را به دانشجو میدهد که از قید و بندهای مدرسه و خانواده رها شود از عرصههای استراتژیک تجربه آزادی در همه جوامع و مخصوصا جامعه ماست که مدرسه و خانواده، قوانین کنترلگر جدی برای فرزندان خود دارند. لذا خاطره دانشگاه رفتن و در دانشگاه بودن، شکلی از خاطره آزاد بودن است اما مسئله اساسی زمانی آغاز میشود که این ظرفیت ماهوی نهاد دانشگاه برای سیاستگذار به مثابه یک مخاطره جدی جلوهگر میشود. بنابراین سیاستگذار میگوید برای فرار از آنارشی که ممکن است دانشگاه در این تجربه آزادی ایجاد کند باید طرحهایی برای محدود کردن عرصه دانشگاه وجود داشته باشد. چند سال قبل طرحی با عنوان احیای انجمن اولیا و مربیان در دانشگاه وجود داشت که به معنای تبدیل کردن دانشگاه به نهادی همانند مدرسه بود.
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی بیان کرد: وقتی دانشجو وارد دانشگاه میشود دو عرصه متفاوت را پیش روی خود میبیند که یکی کلاس درس، آزمایشگاه و کتابخانه است که از وی میخواهد یک دانشجوی درس خوان و منضبط باشد و دیگری جمعهای غیر رسمی و دوستانه و تشکلهای دانشجویی و حتی خوابگاه است که دانشجو میتواند پیوندهای آزادانه را متفاوت از قبل از دوره دانشگاه تجربه کند. نظام دانشگاهی در ایران همه انرژی خود را صرف حمایت حقوقی و مادی از بخش اول میکند تا دانشجو درسخوان و منضبط باشد.
البته بنده معتقد نیستم دانشجوی درسخوان بد است، اما یک پارادوکس وجود دارد، چراکه بخش دوم یعنی تشکلها و روابط بدون کنترلگری نهاد سیاستگذاری عموماً از حمایت بهرهمند نیستند، در حالی که باید برای معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، این عرصه دوم هم مهم باشد، اما در بسیاری از موارد، معاونتهای فرهنگی، خود را معطوف به امر آموزش میکنند و برای آنها هم کلاس درس و کتابخانه و سوژه منضبط مهم است و عرصه فعالیتهای غیررسمی تبدیل به عرصه آسیب میشود، چون نهاد سیاستگذار، آنجا را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین هرچه آن فضا محدودتر شود و کمتر مورد حمایت قرار گیرد، فضای اول هم دچار چالش و مشکل میشود.
وی ادامه داد: البته وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در ایران در همه دورهها، همه فعالیتهای غیررسمی را به عنوان آسیب تلقی نکرده است بلکه برای مثال در بازه زمانی 1376 تا 1384 چنین نگاهی وجود نداشت. در نتیجه فعالیتهای بخش اول یعنی درسخوانی دانشجویان بیشتر شده است از جمله دانشجویان پلیتکنیک در این دوران بیشترین فعالیت را در جمعهای فرهنگی و غیر رسمی دارند و وقت زیادی را برای عضویت در شورای صنفی صرف میکردند. در نتیجه حین تحصیل و پس از تحصیل موفقتر بودهاند.
صمیم گفت: بنابراین تا چه زمانی میخواهیم اثرگذاری مثبت فعالیتهای فرهنگی بر کاهش آسیبها و بالا رفتن انگیزه تحصیلی دانشجویان را انکار کنیم، چون اگر این تعارض حل نشود، آسیبهایی همانند از خود بیگانگی تحصیلی، انزوا، بیانگیزگی برای خلاقیت و نوآوری، از نتایج دوری دانشجویان از محیط فرهنگی است. بنابراین معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم باید از آزادی دانشجویان در دانشگاهها در مقابل نهادهایی که میخواهند این امکان تجربه را کم کنند حمایت حقوقی کند و امیدوارم آقای دکتر کلانتری این نکته مهم را در نظر بگیرند. البته در بسیاری از مواقع حمایتهای حقوقی صورت میگیرد، اما کافی نیست.
حسین ابراهیم آبادی، عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، نیز در این نشست گفت: وقتی از موضع متخصص آموزش عالی به مسائل فرهنگی در دانشگاهها نگاه میکنیم، به این نتیجه میرسیم که دوستان جامعهشناس در تحلیل این مسائل دچار مشکل میشوند. دانشگاه ادامه دولتهاست و در همه جای دنیا اینگونه است، اما لیبرالیسم پختهتر و سنجیدهتر عمل میکند و کشورهای غیر لیبرالیستی به گونهای دیگر اقدام میکنند. دانشگاه حتی از نگاه مؤسسان آن، تداوم مدرسه است و نوعی هنجارپذیری در دانشگاه مد نظر بوده است، مسئلهای است که باید آن را در تحلیل مسائل فرهنگی دانشگاه در نظر بگیریم.
وی در پایان اظهار کرد: مسئله دیگر اینکه دولتها تمایل دارند که از طریق دانشگاهها هنجارهای خود را ایجاد کنند، اما شکل آن با مدرسه متفاوت است. مسئله مهم دیگر اینکه هجده سالگی آغاز ورود به بزرگسالی است و مسائلی نظیر وضعیت اقتصادی، مسکن و نیازهای پایه در این دوره برای شخص مهم است. بنابراین بسیاری از مسائل در دانشگاه ناشی از پدیده بزرگسالی است نه لزوماً اینکه دانشجو بخواهد خود را از قید و بندها رها کند و اگر این مسائل را در نظر نداشته باشیم، ممکن است در تحلیل مسائل دانشگاهی دچار مشکل شویم.
انتهای پیام