فیلم سینمایی «نگهبان شب» ساخته رضا میرکریمی مانند دیگر آثار کارگردانش داستانی ساده اما جذاب دارد که مخاطب را تحت تاثیر خود قرار میدهد. میرکریمی در کارهایش همیشه مضامین دینی را به صورت مستتر در تمامی کارهایش مد نظر قرار میدهد اما این ویژگی به هیچ وجه شعاری و زننده نیست.
داستان
رسول، جوانی شهرستانی است که مجبور است برای کار هر روز سر چهارراهها در انتظار کار بماند. یک روز فردی (محسن کیایی) به وی پیشنهاد سرایداری برجی را میدهد. وی این پیشنهاد را قبول کرده و در ادامه اتفاقاتی جدید برای او رقم میخورد. داستان اتفاق جدیدی در سینما نیست چون بارها مشابه این قصه روایت شده است اما آنچه باعث شده داستان فیلم با دیگر کارهای مشابه فرق داشته باشد فیلمنامه بسیار خوب «نگهبان شب» است.
شخصیتپردازیهای در سناریو بسیار ملموس و باورپذیر است. در فیلمنامههای رضا میرکریمی یک نکته به روشنی عیان است آنهم پیچش و رمزهایی است که کارگردان در دل قصهای ساده جا میدهد. این اتفاق کاری بسیار دشوار است چون رمزگذاری در کارهای پلیسی یا جنایی امر دشوار نیست اما در آثاری نظیر «نگهبان شب» که داستانی ساده دارند پیچش در قصه چندان راحت نیست.
ساختار
«نگهبان شب» یکی از از بهترین فیلمهای میرکریمی در بحث ساختار است. برای ورود به این بحث در گام اول سراغ بازیگری میرویم که یکی از داشتههای فیلم را شکل میدهد. «تورج اصلانی» بازیگر جوان شهرستانی مانند یک بازیگر حرفهای اجرای زیبا را از خود ارائه داده و تماشاگر را شیفته بازی خود میکند. محسن کیایی هم با کاراکتری جدید، اتفاقی خوب را در فیلم رقم میزند. حضور کوتاه ویشکا آسایش و مرحوم کیومرث پوراحمد هم از دیگر اتفاقات خوب فیلم است. درباره بازی علیاکبر اصانلو که توانست دیپلم افتخار نقش مکمل را دریافت کند نیز دیگر حرفی نمیماند. همچنین بازی روان لاله مرزبان یکی دیگر از امتیازات بازیگری فیلم را رقم زده است.
تمامی بازیهای فیلم در پی دو شرط حاصل شده است. ابتدا داشتههای فنی بازیگر در کنار هدایت صحیح کارگردان. دوم شخصیتپردازی واقعی فیلم است که سبب شده فیلم بههیچوجه به سمت تیپ شدن نرود، درصورتیکه این قبیل تولیدات به راحتی میتوانند به ورطه تیپسازی بیفتند.
جدا از بازیهای روان فیلم، کارگردانی رضا میرکریمی هم اتفاقی بسیار خوب در فیلم است. بعد از فیلم زیبای «قصر شیرین» کمی دور از تصور بود که میرکریمی بلافاصله بتواند در کار بعدیاش، یک اثر درخشان دیگر را جلوی دوربین برد. فیلم داستانی خطی دارد ولی این موضوع باعث نشده ریتم کار آهسته شود برای همین بیننده در هیچ مقطعی از فیلم خسته نمیشود.
میتوان از جنبۀ دیگری هم به کار میرکریمی اعتبار داد. او سعی کرده تا تکتک کاراکترها را با در نظر گرفتن جزئیاتی دقیق پرورش داده و آنها را از حالت تیپیک خارج کند. ما قرار نیست شخصیتها را صرفاً بر اساس شغل یا ثروتشان طبقهبندی کنیم بلکه آنها را مستقیماً با توجه به کنشهایشان در طول فیلم میشناسیم. درضمن میرکریمی در فیلم «نگهبان شب» مهارت هنری خودش را در خلق سکانسهای پر تنش به رخ میکشد؛ سکانسهایی که قبل و بعدش زمین تا آسمان فرق میکنند. تنش در این سکانسها تاثیر خودش را در روایت و شخصیت میگذارد. این سکانسها هر کدام موضوعی را مطرح میکنند و آن را در بحرانی قرار میدهند که شخصیت قرار است وارد آن شود و یا تلاش کند از آن خارج شود.
محتوا
میرکریمی یک الگوی موفق برای فیلمسازی دینی است که پیامهای خود را بدون کوچکترین شعاری به بیننده منتقل میکند. این فیلمساز سالهاست با روایتهای انسانی، پیامهای دینی و اخلاقی را به زیباترین شکل ممکن میزند. به یاد بیاوریم در فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» چگونه مضمونی دینی روایت شد یا اینکه در فیلم «به همین سادگی» اوج وفاداری یک زن به همسرش را شاهد بودیم.
در «نگهبان شب» هم قصه روایتی زیبا از درستکاری فردی دارد که ظواهر دنیا وی را فریب نمیدهد. این موضوع هم بدون کوچکترین شعاری بیان میشود. نکته دیگری که پیرامون محتوای فیلم میتوان گفت نمایش عشقی زیباست که شاید در کمتر فیلمی بتوان نمونه آن را دید.
اما مهمترین پیام فیلم را باید دوری از ترس دانست. در این فیلم کارگردان به بیننده میگوید هر جا انسان ترس را پیش روی خود قرار داده از حرکت باز مانده، ولی هرگاه بر ترس خود فائق آمده، توانسته مشکلات را پشت سر بگذارد.
در انتها باید گفت آنچه در فیلمهای میرکریمی روشن است؛ پیوند مفاهیم با موضوعات دینی است و این پیوند برگرفته از باورهای قلبی سازنده است و همین نیز علتی برای دلنشینی آثار اوست.
داوود کنشلو
انتهای پیام