کد خبر: 4148361
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۲
آنچه از حقوق کودکان باید بدانیم/ 1

نقش والدین در دنیایی که بازی برای کودکان می‌سازد

بازی زبان کودک است و به همین دلیل بازی درمانی برای رفع بسیاری از مشکلات کودکان مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ اما روند بازی سالم و تأثیرگذار در رشد جسمی و مهارتی کودک شاخصه‌هایی دارد که والدین باید آنها را بیاموزند.

بازیبازی کردن بیش از هر هدف جدی یا کاربردی، فعالیتی برای تفریح و سرگرمی کودکان است و اغلب با رفتار‌های مثبت همراه است و باعث تقویت بقا و کیفیت زندگی می‌شود و مهمتر از آن، ارتباطات اجتماعی و حس تعلق را در کودکان ایجاد می‌کند. امروزه بازی برای رشد کودک آنقدر مهم است که به عنوان حق هر کودک شناخته شده است. بازی زمینه­ پیشرفت و  آماده‌سازی کودک را از نظر جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی برای تجربیات و چالش‌های زندگی فراهم می‌کند. اما اغلب والدین آگاهی اندکی نسبت به این مسئله دارند، از این رو نمی‌توانند چالش‌هایی را که در این زمینه به وجود می‌آید، مدیریت کنند.

در این راستا ایکنا با شیما قبا، روانشناس کودک و روان‌درمانگر به گفت‌وگو پرداخته است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ کودکان چه تعریفی از بازی دارند و چرا بازی برای کودکان ضروری است؟

بازی از نظر کودکان و آنچه ما بزرگسالان تجربه می‌کنیم، کاملاً متفاوت است. بازی کردن جزء حق و حقوق کودک است و به قدری کارکرد‌های حیاتی و ضروری در رشد کودک دارد که شاید برای ما قابل تصور نباشد. امروزه در بعضی خانواده‌ها با مسئله حذف بازی مواجهیم و عملاً کار با موبایل در اولویت کودکان این خانواده‌ها قرار گرفته است و ما می‌گوییم جلوی رشد طبیعی بچه گرفته می‌شود، چون در این بازی‌ها ماهیچه‌های بچه‌ها حرکت نمی‌کند و حال آنکه در خیلی از بازی‌ها لازم است که هماهنگی بین چشم و دست و پا اتفاق بیفتد. کودک در بازی کردن حل مسئله را می‌آموزد و بدون اینکه من والد متوجه شوم، براساس نقشه ذهنی که دارد به حل مسئله می‌پردازد و وقتی با دوستانش بازی می‌کند، ارتباطات اجتماعی را تجربه می‌کند. در بعضی بازی‌ها احساسات را یاد می‌گیرد و... این‌ها اتفاقاتی است که در کار با موبایل، تبلت و ... رقم نمی‌خورد؛ بنابراین بازی، زندگی بچه‌ها را شکل می‌دهد، در حالی که ما زندگی می‌کنیم و اگر اوقات فراغتی داشته باشیم، بازی می‌کنیم و این طور نیست که بازی برای ما اولویت داشته باشد و در واقع یک مسئله اضافی محسوب می‌شود. وقتی من در نقش والد درباره بچه این طور فکر کنم، مدام به کودک خواهم گفت که اینجا جای بازی کردن نیست، این لحظه، وقت بازی کردن نیست. در صورتی که نگاه کودک به بازی با برزگسالان متفاوت است.

نکته مهم دیگر این است که تمام آنچه کودکان در لحظات بازی تجربه می‌کنند، تحت کنترل خودشان است و این چیزیست که آن‌ها هیچ وقت در محیط پیرامون خود تجربه نمی‌کنند، اما در بازی، کنترل همه امور در دست کودکان بوده و این امر برای آن‌ها جذاب است.

تفاوت دیگر این است که بزرگسالان کلام دارند و به راحتی صحبت می‌کنند و وقتی با آدم‌های اطراف خود می‌خواهند ارتباط بگیرند، از کلام استفاده می‌کنند، اما کودکان برای ارتباط با دنیای پیرامون خود بازی می‌کنند و شاید بتوان گفت؛ بازی زبان کودک است و به همین دلیل است که در بحث روانشناسی وقتی می‌خواهیم با کودکی کار کنیم، بازی درمانی را مورد استفاده قرار می‌دهیم. بزرگسالی را تصور کنید که وقتی به روانشناس مراجعه می‌کند، روانشناس تکنیکی را به او آموزش می‌دهد و همه مسائل با کلام اتفاق می‌افتد. اگر همین کار را مثلاً با بچه وسواسی انجام دهیم دیگر نمی‌خواهد با روانشناس ارتباط برقرار کند و حوصله‌اش سر خواهد رفت، بنابراین باید از زبان کودک استفاده کرد و زبان او همان بازی است و با طراحی بازی می‌توان مشکل کودک را حل کرد.

ایکنا ـ وظایف والدین در قبال بازی کودکان چیست؟

در این زمینه باید متناسب با سن کودک صحبت کنیم. بچه‌ها اغلب تا سه سالگی سمت اسباب بازی‌های خود نمی‌روند و به سراغ همان وسایلی می‌روند که پدر و مادر با آن‌ها سرو کار دارند، مثل لوازم آشپزخانه، لوازم خانه و .... اینکه والدین بتوانند فضا را امن کنند تا حدی که بتواند از این لوازم استفاده کند و به کشف و شهود در فضای پیرامونش بپردازد، حائز اهمیت است.

فلسفه بازی کودکان

والدین داستان ذهنی کودکان را هنگام بازی نمی‌دانند و مدام در بازی‌ آنها دخالت می‌کنند. مثلاً می‌گویند، لگو را این طور بچینی بهتر نیست یا اینکه بیا برای این ساختمان، پارکینگ درست کنیم و ... در آن لحظه، شما داستان ذهنی کودک را قطع می‌کنید و بچه به تدریج دیگر نمی‌تواند به تنهایی بازی کند، چراکه تصور می‌کند داستانی که والد برای بازی دارد، بهتر و بی‌نقص‌تر است؛ بنابراین وقتی کودک بازی می‌کند تا زمانی که خطری برایش ایجاد نشده و کمکی از ما نخواسته است، دخالت نکنیم و اجازه دهیم داستانی که در ذهنش دارد را پیاده کند، البته زمان‌هایی را هم باید به بازی با کودک اختصاص دهیم، چون زبانش بازی است.

ایکنا ـ آیا ممکن است این مسئله در ارتباط با همبازی‌ها هم رخ دهد؟

کودک طی سه سال اول زندگی با والدین و مراقبشان وقت می‌گذراند و بازی می‌کند و بعد از آن اگر همسالی حضور داشته باشد، این موضوع از مادر و پدر به کودک دیگر انتقال می‌یابد. یعنی بازی کودکان قبل از سه سال موازی با هم است و کاری به هم ندارند و بعد از آن همکارانه با هم بازی می‌کنند. آن‌ها یک داستانی را با هم شروع و پیاده‌سازی می‌کنند و ما در آنجا هم نباید دخالت کنیم.

ایکنا ـ عملکرد مراکز و مهدهای کودکی که بازی محور هستند را چگونه ارزیابی می کنید؟

مهدکودک‌های آموزش محور به آموزش شعر، زبان، شمردن اعداد و ... می‌پردازند و مهدکودک‌های بازی‌محور آموزش مستقیم ندارند و برای آن‌ها ملاک نیست که کودک تا پایان سال، چند شعر حفظ می‌کند، چند زبان بلد است یا چند عدد را قرار است، بشمارد. این مهد‌ها آموزش‌ها را براساس توانمندی کودک و با استفاده از زبان بازی به کودک ارائه می‌دهند، بدون اینکه متوجه آموزش‌ها شود. اکنون که تعداد کودکان در خانواده‌ها اندک است و خواهر و برادری ندارند، اگر در مهد کودک مناسبی حضور پیدا کنند، می‌توان برای آن‌ها زمینه رشد خوبی را فراهم و محیط مناسبی برای تعامل آن‌ها با همسالانشان ایجاد کرد.

بازی‌درمانی مسئله‌ای مجزا از این مهدکودک‌هاست، این مراکز هدف مشخص درمانی دارند. مثلاً ممکن است کودکی مشکل افسردگی، وسواس، اضطراب، ترس از تاریکی و ... داشته باشد که از طریق بازی سعی می‌کنند پروسه رفع این مشکلات را طی کنند. در حالی که هدف مهد کودک، درمان نیست و هدف رشد متعادل کودک در کنار همسالانش است و مربیان این امر را تسهیل‌گری کرده و این فضا را ایمن می‌کنند و مهارت‌های شناختی، حرکتی و ... را در حین بازی در کودک ارتقا می‌دهند؛ بنابراین اگر کودک مشکلی داشته باشد، باید به مراکز مشاوره و روانشناسی ارجاع دهند.

ایکنا ـ بازی به رفع چه مشکلات رفتاری در کودک کمک می‌کند؟

اخیراً بازی‌درمانی بسیار رایج شده و درباره آن بیشتر می‌شنویم. واقعیت این است که تأثیر خانواده در کودکان تا زمانی که سن کمتری دارند، بسیار چشمگیر است. ما حتی در دوره نوجوانی هم این تأثیرپذیری را داریم. بازی برای کنترل خشم جواب است، ولی بستر هنوز آماده نیست که این کودک تغییر کند. انگار لیوان کثیفی را داریم که آب تمیز درون آن می‌ریزیم، در این صورت آب هم کثیف خواهد شد؛ بنابراین اول باید مشکل در خانواده رفع شود. رویکرد من در بازی‌درمانی این است که ابتدا با خانواده کار کنم تا بتوانم بستر تغییر را فراهم کنم. گاهی وقتی با خانواده کار می‌کنیم، دیگر لازم نیست کودک را ببینیم و او را وارد پروسه بازی‌درمانی کنیم. اما ممکن است پس از تغییر بستر در خانواده، باز هم مشکل در کودک باقی مانده باشد، در این صورت با بازی‌درمانی مشکل کودک را رفع می‌کنیم. انواع اضطراب‌ها، افسردگی، وسواس، اختلالات نقص توجه، بیش فعالی، اختلالات یادگیری و ... با بازی‌درمانی قابل درمان است، همچنین از طریق بازی می‌توان ارتباط با همسالان و بزرگسالان، مهارت‌هایی در صحبت کردن، مهار‌ت‌های دوست‌یابی و ... را با بازی درمانی ارتقا داد.

ایکنا ـ آیا بازی ممکن است برای کودک مضر هم باشد؟

بازی‌های کامپیوتری و موبایلی برای بچه‌ها در سنین پایین به شدت آسیب‌زننده است و متأسفانه بسیاری از بچه‌ها درگیر این وسیله هستند، در حالی که خانواده‌ها خوشحالند از اینکه کودکشان صفر تا صد موبایل را آموخته است، ولی از آسیب‌های شناختی و مغزی که به کودک وارد می‌شود، خبر ندارند و خیلی اوقات با حضور کودک در مدرسه مشخص می‌شود که دچار نقص توجه است و سپس به روانشناس و درمانگر ارجاع داده می‌شود. البته اکثر نقص توجه‌ها و نه همه آن‌ها مربوط به مدیاست؛ چراکه مدت زمان ارتباط با مدیا در اغلب کودکان زیاد است و وقتی وارد ارتباطات اجتماعی و دنیای حقیقی می‌شوند، دچار مشکل هستند.

فلسفه بازی کودکان

اسباب‌بازی‌هایی که خیلی صدادار هستند، به ویژه در سنین پایین مناسب بچه‌ها نیستند. ما اسباب‌بازی‌هایی را مفید می‌دانیم که کودک در آن‌ها تأثیرگذار باشد، مثلاً بچه‌ها در اسباب‌بازی‌های باتری‌خور صدادار تأثیرگذاری‌ ندارند، اینطور نیست که آسیب‌زننده باشد، اما تأثیر زیادی در رشد آن‌ها ندارد و تنها ویژگی آنها، جذابیت بصری و سمعی است. می‌توان گفت اسباب‌بازی‌هایی برای کودکان مفید است که آن‌ها در اسباب‌بازی اثر بگذارند، مانند سازی که کودک می‌زند و حرکت دست و هماهنگی چشم و دست اتفاق می‌افتد و یا مثلاً خمیربازی که برای کودک فوق‌العاده است.

ایکنا ـ اعتیاد کودکان به بازی‌های موبایلی را چگونه باید درمان کرد؟

بسیاری از مشکلات از جمله اعتیاد به بازی در این سنین قابل پیشگیری و درمان است. همانطور که می‌دانید هر نوع اسکرینی برای کودکان زیر دو سال ممنوع است و اگر کودک زیر دوسال ما درگیر مدیاست، باید به تدریج آن را کم کرد تا به صفر برسد. بالای این سن، کودکی که مثلاً مدت زمان زیادی را به بازی با موبایل می‌پردازد و یا مدت زمان زیادی تلویزیون تماشا می‌کند، می‌توان یک بازه زمانی را در نظر گرفت و طی این مدت، زمان بازی و تماشای تلویزیون را به مدت زمان مورد نظر رساند و به این صورت کودک هم حساس نمی‌شود؛ بنابراین طی مدت مشخص، باید این زمان را کم کرد و روی آن زمان مشخص شده هم ایستادگی کرد. همچنین جایگزین‌های مناسبی نظیر بازی با کودک، پیاده‌روی، دخیل کردن کودک در کار‌های خانه، اعم از آشپزی، نظافت و ... قرار داد. انگار والدین از سررفتن حوصله بچه‌ها ترس دارند؛ ما انقدر زمان حوصله سر رفتن کودک را با مدیا پر کرده‌ایم که بچه‌ها این تجربه را ندارند که برای زمان‌های خالی خود برنامه بریزند و خلاقیتشان رشد کند.

ایکنا ـ زمان مناسب برای بازی موبایلی و تماشای تلویزیون چقدر است؟

بازی موبایلی و تماشای تلویزیون و استفاده از هرگونه نمایشگری برای زیر دو سال ممنوع و صفر است و تا پنج سال نیز بیشتر از یک ساعت توصیه نمی‌شود، اما بسیاری از بچه‌ها بیشتر از این میزان درگیر این ابزار‌ها هستند و باعث می‌شود مهارت‌های شناختی آن‌ها دچار اختلال شود و نقص توجه نیز یکی از اختلا‌ل‌های جدی در آن‌ها به شمار می‌شود. همچنین از فعالیت‌های حرکتی غافل می‌شوند و می‌نشینند و والدین هم خیالشان راحت است که آن‌ها کار خطرناکی نمی‌کنند و همین نشستن طولانی‌مدت به آن‌ها آسیب می‌رساند و باید با فعالیت‌های حرکتی، بازی کردن با لگو، درست کردن پازل و ... پر شود. اگر دقت کنید زمانی که تلویزیون روشن است و کارتون مورد علاقه خود را می‌بینند، از محیط پیرامونی خود غافل بوده و به قدری غرق بازی و تماشا هستند که متوجه محیط پیرامون خود نیستند و وقتی وارد محیط‌های واقعی می‌شوند، نمی‌توانند به خوبی ارتباط بگیرند.

در واقع ارتباط من با کودکم دوطرفه است، وقتی می‌ترسد یا عصبانی است، پاسخی از من دریافت می‌کند. اما در زمان تماشای مدیا این ارتباط دوطرفه حذف می‌شود و تبدیل به ارتباط یک طرفه با نمایشگر می‌شود. در دنیای واقعی زمانی که دوستش زمین می‌خورد، نمی‌داند چه واکنشی نشان دهد. چون باید این‌ها را در بستر زندگی یاد بگیرد، ولی آن زمان‌ها همه برای تماشای تلویزیون اختصاص یافته است. معلم عصبانی است و بچه متوجه نیست، چون با این مسئله مواجه نبوده است.

ایکنا ـ چگونه دعوای کودکان هنگام بازی را مدیریت کنیم؟

معمولاً بچه‌های کوچکتر در به اشتراک گذاشتن وسیله‌هایشان با هم مشکل دارند، این جزئی از فرایند طبیعی رشد آنهاست. وقتی این مسئله را بپذیریم، به راحتی می‌توانند، از این مرحله بگذرند. بچه‌ها حدود سه سالگی، می‌خواهند هویتی جدا از والدین خود پیدا کنند و در این دوره سنی، یکی از واژه‌هایی که استفاده می‌کنند، «مال منه» است. پس اینکه بچه به برخی از وسایلش دلبسته می‌شود، اتفاقاً باعث می‌شود رشد عاطفی آن‌ها تکمیل شود. مسئله‌ای که باید به آن فکر کنیم، این است که چرا ما وسیله‌هایمان را با دیگران به اشتراک می‌گذاریم، چون به همدلی رسیدیم و بچه‌های زیر سه سال به این مهارت نرسیده‌اند و وسیله‌هایشان را در اختیار دیگری نمی‌گذارند.

از سه، چهار سالگی که شروع به بازی‌های همکارانه می‌کنند، می‌توانند احساسات طرف مقابل خود را نیز بفهمند و برخی از وسیله‌هایشان را در اختیار دیگری قرار می‌دهند، نکته مهم این است که بچه‌ها را مجبور نکنیم که وسیله‌هایش را در اختیار دیگری قرار دهد. خیال آن‌ها را راحت کنیم که دیگری وسایلش را نمی‌برد و فقط با آن بازی می‌کند و پس می‌دهد. البته باز هم ممکن است بچه اسباب‌بازی‌اش را ندهد و اگر هم بدهد، ممکن است انتخابی باشد. ما بزرگسالان نیز همینطور هستیم و هر آنچه دیگری از ما خواست را نمی‌دهیم؛ بنابراین باید حق مالکیت بچه‌ها را به رسمیت بشناسیم، آن‌ها به تدریج در بازی‌های گروهی تبادل اسباب‌بازی را یاد می‌گیرند. 

یکی از نکات مهم این است که وسایل کودک اعم از اسباب بازی یا لباس و ... را بدون اینکه بفهمد، در اختیار دیگری قرار ندهیم. همچنین نوبتی بازی کردن را به آن‌ها بیاموزیم. زمانی که بچه‌ها با هم درگیر می‌شوند، می‌توانیم ورود کنیم و به آن‌ها بگوییم که می‌توانند نوبتی بازی کنند. در این صورت هم صبوری را و هم نوبتی بازی کردن را می‌آموزند.

خیلی اوقات کودکان احساسات خوشایند یا ناخوشایند خود را به وسیله بازی کردن سامان می‌دهند. مثلاً بچه‌ای که سوگی برایش اتفاق افتاده است، اطرافیان می‌گویند، بچه نمی‌فهمد. در حالی که ما با گریه کردن، درددل کردن با نزدیکانمان و حضور در مجلس ختم حالمان را خوب می‌کنیم و بچه‌ها با بازی کردن این اتفاق را رقم می‌زنند. یعنی کاری می‌کنند که انرژی به دست آورده و دوباره به زندگی‌شان ادامه دهند و هیجان غمشان را با بازی کردن تخلیه کنند.

اتفاقی را تجربه کرده‌ام که بچه‌ای که در سن دبستان بود و در مراسم سوگواری شرکت کرده بود. مدادرنگی‌هایش را همانند جنازه، در دستمال کاغذی می‌پیچید و با آن‌ها بازی می‌کرد. انگار آنچه بزرگتر‌ها با کلام تجربه می‌کنند، او با بازی آن را حل و فصل می‌کند؛ بنابراین بازی مسئله‌ای حیاتی برای بچه‌هاست و برون‌ریزی احساسات و هیجانات در آن‌ها رخ می‌دهد. بسیاری از والدین نحوه رفتار با کودک را نیاموخته‌اند. حضور در کارگاه‌های فرزندپروری می‌تواند در این زمینه مؤثر و کمک‌کننده باشد.

گفت‌وگو از سمیه قربانی

انتهای پیام
captcha