به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا فلاح شیروانی، استاد حوزه علمیه، در «هماندیشی نظام مسائل فکری مرحوم آیتالله محمدعلی شاهآبادی»، که از سوی مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) برگزار شد، گفت: آقای شاهآبادی تنها کسی نیست که نیاز به اکتشاف او داریم و از این نوع گوهرها متعددند و هر کدام جایگاه ویژهای دارند. در زندگی ایشان یک نکته جالب وجود دارد؛ ایشان براساس وظیفه، تحصن در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) را به اتفاق دو نفر از بزرگان دیگر رقم زدند و آن دو بزرگوار هر کدام تا سه و شش ماه تحصن کردند، ولی ایشان 11 ماه دست به تحصن زد تا اینکه علمای قم به سراغ او رفتند و او را بازگرداندند.
فلاح شیروانی با بیان اینکه او متعهدانه در صحنه ایستاد و نترسید، اضافه کرد: وقتی به قم دعوت شد به سبب سطح بالای بحثهایی که داشت در تعداد شاگردان ریزش داشت و فقط یک شاگرد برای او باقی ماند و همه خواستههایش را همین شاگردش یعنی امام خمینی(ره) محقق کرد و این بسیار آموزنده است. همچنین، اسلامشناسی مرحوم شاهآبادی مهم است و امام خمینی(ره) در این باره بحث کردند. عطف مسئولیت به صحنه اجتماع در هر جایگاه و سن از دیگر ویژگیهای برجسته این عالم عارف بود.
وی با بیان اینکه نباید از خصلت انجام وظیفه به آسانی عبور کنیم، تصریح کرد: ورود به حوزه تحلیلهای عمیق اجتماعی و تلاش برای رصد کامل مسائل موضوع مهمی است که آقایان اهل علم به تبعیت از ایشان باید داشته باشند؛ او در تحلیل مسائل اجتماعی، منتقدانه وارد شده و ریشه مسائل اجتماعی و سیاسی را مییافت. نقد فهم و فرهنگ اسلامی جامعه، نقد رویههای فرهنگی جامعه مانند سستی در تبلیغات اسلامی و ضرباتی که از این ناحیه خوردهایم، نقد غرب و رویه استعماری و نقد علم از دیگر ویژگیهای مرحوم شاهآبادی بود.
فلاح شیروانی گفت: نفی اسلام انفرادی از ویژگیهای برجسته ایشان است و او اسلام انفرادی را مقصر میدانست و معتقد بود که روابط اجتماعی را به هم میریزد و سبب تلقیهای مخدر و افسانهوار در مورد شفاعت و... شده و قرآن از عرش الهی بر عرش اخوت دینی نازل شده؛ یعنی جامعه مخاطب قرآن است و این تفکر آثار زیادی دارد.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه آیتالله شاهآبادی جایگاه ویژهای به اخوت داده و روایات این عرصه را پررنگ کرده است، تصریح کرد: ایشان در اثبات اخوت مؤمنان تقریری هستیشناسانه دارند و معتقد است که مؤمنین جانیکی هستند و این تقریر برای او دشوار نیست؛ البته اگر تکوینی بنگریم، همه انسانها جانیکی هستند. ایشان همه اینها را به شکوفایی فطرت تحلیل میکند و در تحقیقات فطری هم سبک خاصی دارد که امام آن را میپسندید.
در ادامه این همایش حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی رنجبر، استاد حوزه علمیه، با بیان اینکه عرفان امام(ره) را با عرفان آیتالله شاهآبادی میشناختیم. لذا سراغ بررسی این بعد از شخصیت ایشان رفتیم، اظهار کرد: در کتابخانه ایشان کتابی به عنوان شذراتالمعارف بود که بنده به عنوان آن را بررسی کردم و هدف هم تحقیق در مورد بُعد عرفان آن مرحوم بود نه بعد سیاست، ولی وقتی کتاب را باز کردم، دیدم ایشان نوشته که همه اسلام، سیاسی است.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه من گمشده خودم را در آن کتاب یافتم، اظهار کرد: امام مانند یک استراتژیست، نقشه راهبردی با محوریت ولایت فقیه را طراحی و گفتمان سیاست اسلامی را با محوریت شاگردانش تقویت کرد که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد. میخواستم بدانم که امام(ره) این تفکر را از کجا وام گرفتند و در کتاب شذرات مرحوم شاهآبادی دیدم که ایشان فرموده است ما سه لایه نیرو لازم داریم، مجتهد جامعالشرایط، شاگردان مجتهد که نقش گفتمانسازی دارند و لایه حماة که مردم هستند و آن را اجرا میکنند.
وی با اشاره به اینکه تفکر ایشان گمشده تاریخ بود، اظهار کرد: در دانشگاه و حوزه هیچ بحثی در مورد مرحوم شاهآبادی جز اندکی از مسائل عرفانی ایشان وجود ندارد. ایشان مؤثرترین فرد در یک قرن اخیر بود و بنده تاریخ حوزه را به قبل و بعد شاهآبادی تقسیم میکنم. همچنین، او امام را تربیت کرد تا مسیرش را ادامه دهد. مرحوم شاهآبادی را نه فقط استاد عرفان و اخلاق و فقه و فلسفه میدانم، بلکه عارف فقیه و فیلسوفی بود که اسلامشناسی را شکل داد و تاریخشناس و زمانهشناس بود و جمیع این خصال از او فقیهی استراتژیست ساخته بود و مسئله او مسائل خُرد نبود، بلکه به دنبال تحول در جامعه بود و برای پاسخ به این مسائل از همه علوم و فنون بهره گرفت.
وی افزود: ما تک ستارههایی چون مرحوم آقانجفی را در اصفهان داشتیم، ولی جامعنگری شاهآبادی طوری بود به جای اینکه سراغ خرده مسائل برود و مانند متحجرین، دنبال کمینهسازی اثرگذاری بر دیگران باشد، به دنبال بیشینهسازی رفت. مرحوم شاهآبادی وقتی از بلندگو استفاده میکرد خیلیها به او معترض شدند که چرا از صوت شیطان استفاده میکنی، ولی او از ابزار روز برای پیشبرد اهدافش بهره برد؛ او دنبال مسائل خُرد نبود بلکه مانند پزشکی حاذق مسئلهشناسی میکرد و امراض جامعه را میشناخت و به سراغ امالامراض و امالمسائل میرفت.
استاد حوزه علمیه تاکید کرد: به جای اینکه در حوزه خودش بنشیند و معلمی از او بپرسد که چگونه با حکومت طاغوت تعامل کنم و آیا حقوقی که میگیرم حلال است و ایشان از روی انفعال و اضطرار پاسخ دهد، به سراغ مسائل کلان رفت و معتقد بود که امالمسائل وجود حکومت طاغوت است و باید به سراغ آن رفت تا مشکلات حل شود. ایشان اندیشه خود را از ساحت نظر به سمت عمل برد و از منظرشان، قدرت تحصیلی است؛ یعنی باید عده و عده داشته باشی تا بتوانی شاه را ساقط کنی و چنین تفکری امام را تحت تأثیر قرار داد. او امالامراض را نشناختن مرام اسلام میداند.
وی تصریح کرد: علما سالها زحمت کشیدند که قابل نفی نیست و زحمت دارد انسان بخواهد قطره آبی را از چاه عمیقی بکشد، ولی بحر و اقیانوس کنار خود را ندیدند که امر به معروف و نهی از منکر بود؛ ایشان میگوید باید به سمت ناحیه مقدسه اسلامی برویم که نقطه مطلوب ایشان بود و نیروسازی و تربیت نخبگان و امکانات لازم را لازمه آن میدانست. مرحوم شاهآبادی در صد سال قبل و زمانهای که روشنفکران ما به موضوعات فانتزی فکر میکردند، ایشان در مورد توسعه متوازن و نامتوازن حرف زده و حوزه علمیه این داشتهها را قدر نمیداند و تبیین نمیکند. امام(ره) فرمودند وقتی شما به ده درصد دین یعنی آیات الاحکام و مسائل خرد، بنگرید این سؤال ایجاد میشود که ممکن است اسلام، سیاست و حکومت داشته باشد. وقتی با عنایت به قرآن به دین نگاه جامعی داشته باشید، به تعبیر آیتالله شاهآبادی خواهید گفت: «الاسلام هو الحکومه؛ همه اسلام، حکومت است.»
رنجبر با بین اینکه آیتالله شاهآبادی نگاه نقطهای به قرآن نداشت، بلکه نگاه جامعی داشت و همین نگاه به امام منتقل شد، تأکید کرد: اگر قرار است حوزه انقلابی رشد کند و غالب شود، باید خط اصیل شاهآبادی، امام و مقام معظم رهبری را دنبال کنیم، اگر فکر کنیم که امام در 15 خرداد 42 حرکتی را شروع کرد و در 57 به ثمر رسید و با قبل و بعد آن کاری نداشته باشیم درست نیست و نمیتوانیم تحلیل جامعی داشته باشیم. وی آنقدر در محله شاه آباد تهران خوب کار کرد که فامیلی ایشان را به شاهآبادی تغییر دادند و امام تفکر ایشان را از سطح ملی و بینالمللی توسعه داد و مقام معظم رهبری این مسیر را تداوم بخشید. بنابراین اصلیترین دغدغهاش پرداخت به امالمسائل بود که متأسفانه فقه و فقهای مضاف اسیر مسائل خُرد هستند و این ضعف باید اصلاح شود.
انتهای پیام