پیشینه الاهیات در یونان باستان بررسی شد
کد خبر: 4152155
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۸
در مؤسسه الاهیات و معارف امامیه

پیشینه الاهیات در یونان باستان بررسی شد

یک مدرس حوزه علمیه در نشست «پیشینه الاهیات در یونان باستان؛ از خدایان المپ تا خدای فلسفه» گفت: کلمه الاهیات یا تئولوگیا از کلمه تئو به معنای خدا و لوگوس به معنای شناخت و دانش ساخته شده و حتی گفته می‌شود الاهیات زاده خاص اندیشه یونانی است.

آثار باستانی یونانبه گزارش ایکنا از اصفهان، سیدمحمدحسن طباطبایی، مدرس حوزه علمیه و پژوهشگر فلسفه یونان در نشستی با عنوان «پیشینه الاهیات در یونان باستان؛ از خدایان المپ تا خدای فلسفه» از سلسله‌نشست‌های «افق‌های نو در الاهیات» که روز گذشته، 11 تیرماه در مؤسسه الاهیات و معارف امامیه اصفهان برگزار شد، با بیان اینکه یکی از نیازهای ما در حوزه الهیات و کلام، گفت‌وگوپذیرتر کردن این حوزه است، اظهار کرد: متأسفانه در این زمینه کمبودهایی وجود دارد و جای خالی گفت‌وگو در این مباحث احساس می‌شود، حال آنکه در دنیای جدید تنها راه توسعه مباحث و پیشرفت در علوم حتی علوم نظری و کلامی، گفت‌وگو و بررسی چالش‌های مربوط به آن است.

وی افزود: ابتدا باید توجه کرد زمانی که از فرهنگ یونان صحبت می‌کنیم، نه از یک فرهنگ تمام‌شده، بلکه از فضایی حرف می‌زنیم که دارای عناصر کاملاً زنده‌ای در جهان امروز است و از نام‌گذاری اختراعات مثل آپولو تا تفکرات فکری و فرهنگی اروپا در فرهنگ یونان باستان ریشه دارد.

این پژوهشگر فلسفه یونان ادامه داد: پایان قرون وسطا و آغاز دوران جدید در غرب با رنسانس ایجاد شد و رنسانس یعنی بازگشت و توجه به دوران و میراث یونان باستان. این بازگشت و توجه دوباره سرمنشأ تمدن مدرن شد و ارتباطی وثیق میان تمدن مدرن و یونان شکل گرفت. جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «یونان برای هر فرد اروپایی در حکم وطن است.»

وی با بیان اینکه یونان آغاز فلسفه است، گفت: این آغاز نه به معنای مبدئی که زمانی بوده و حالا تمام شده، بلکه به معنای مبدئی است که همچنان در حیات پدیده استمرار دارد. ایده‌های فیلسوفان یونان تا امروز مورد توجه و بازخوانی قرار داشته، ارسطو و افلاطون همچنان مریدان و منتقدان جدی دارند و نگاه‌های آنها در مکاتب فکری و فلسفی امروز به شدت مؤثر است.

طباطبایی بیان کرد: در این ارتباط، مسیحیت نیز جایگاه ویژه و پراهمیتی دارد، زیرا اروپای مسیحی بخش مهمی از اروپاست و از سوی دیگر، ما با مسیحیتی مواجهیم که اناجیل و عهد عتیق آن به زبان یونانی است و زبان متون مقدس در مباحث فکری و فرهنگی اهمیت بسیاری دارد. برای نمونه، مفهوم «لوگوس» اصالتاً یونانی است که هم در عهد عتیق وجود دارد و معادل حکمت است و هم در ابتدای انجیل یوحنا قرار می‌گیرد. بنابراین، حتی اگر به سبقه دینی اروپا هم نگاه کنیم، ردپای یونان باستان را خواهیم دید.

وی با اشاره به چند دوره در تاریخ یونان در ارتباط با جهان و ایران گفت: در دوران باستان، ایران و یونان دو تمدن همسایه، رقیب و گاه در حال جنگ بودند و در عین حال، با یکدیگر بده‌بستان فکری و فرهنگی و تأثیر و تأثر داشتند. دوران بعدی، هلنیسم بود که طی آن، حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال سیطره تمدن یونان بر مناطق گوناگون وجود داشت و امروز نیز با وجود از بین رفتن تمدن یونان، این سیطره باقی مانده است. دوران بعدی، نهضت ترجمه بود که ۲۰۰ سال طول کشید و خلافت عباسی طی اين نهضت عظیم و پربار تلاش کرد تا علم را از مکان‌های گوناگون از جمله یونان گردآوری کند. در این زمان بود که اسامی و متون یونانی به ایران و قلمرو اسلام آمد. لذا، اهمیت یونان بسیار زیاد است و نباید آن را دست‌کم گرفت، حتی اسطوره‌شناسی و دین عامه تحت تأثیر یونان قرار دارد و نکته جالب اینکه حتی مؤلفه‌های فکری و فرهنگی امپراتوری روم با آن عظمت مأخوذ از یونان است.

این پژوهشگر فلسفه یونان اضافه کرد: به الاهیات یونان، دو نوع توجه صورت می‌گیرد؛ در یک معنا، آرا و اندیشه‌های یونانیان در باب اعتقادات دینی و در معنای دیگر، آرا و اندیشه‌ها به‌طور اعم مورد توجه قرار دارد. در سنت اسلامی نیز الاهیات به دو معنا مطرح می‌شود؛ مابعدالطبیعه و علومی که حول اعتقادات دینی شکل گرفته است. کلمه الاهیات یا تئولوگیا از کلمه تئو به معنای خدا و لوگوس به معنای شناخت و دانش ساخته شده و خود لفظ، ما را به سمت یونان می‌برد، حتی گفته می‌شود الاهیات زاده خاص اندیشه یونانی است. این لفظ برای اولین بار در آثار افلاطون و بعد از آن با صورت‌بندی دقیق‌تر در آثار ارسطو مطرح شد. 

وی ادامه داد: افلاطون در کتاب دوم جمهوری بحث‌های بسیار مهمی درباره الاهیات بیان می‌کند، پس این مفهوم با افلاطون ایجاد شد که از منظر الهیات، قواعدی برای شعر وضع کرد. ارسطو نیز همان معنا را در آثار خود به کار برد و درواقع، این دو با به کار بردن تئولوگ مستقیماً به سنتی اشاره دارند که شاعران نمایندگان آن بودند. شعر در یونان باستان اهمیت بسیاری داشت و متون مقدس که آرا و باورهای مردم را تشکیل می‌داد، همین متون شعر بودند. لذا، برای فهم تفکر دینی و زیربنای فرهنگی یونانیان باید به سراغ هومر برویم. افلاطون هم زمانی که از تئولوژی صحبت می‌کند، به شاعران و به‌طور خاص، هومر ارجاع می‌دهد و ارسطو نیز به متفکرانی اشاره دارد که غیر از فیلسوفان هستند و مبنای تفکر و آرای فرهنگی را می‌سازند. این گروه در یونان، شعرا و حماسه‌سرایان بودند.

طباطبایی تصریح کرد: ارسطو از دسته‌ای افراد به نام فیلسوفان نخستین نام می‌برد که در دانش نظری مثل ریاضیات، طبیعیات و فلسفه اولی که به آن تئولوژی (تئولوگی) می‌گویند، نظریه‌پردازی می‌کردند. از نظر او، فلسفه اولی همان الاهیات است که موضوع آن جواهر الهی است. ارسطو الاهیات را شایسته‌ترین دانش میان علوم می‌داند که مطلوب به نفس است، به این معنا که برای خود این علم به سراغ آن می‌روند، نه برای فواید و نتایج مادی و دنیوی؛ این در حالی است که فلسفه و الاهیات از منظر عقل معاش و مادی‌نگر، بی‌فایده‌ترین علوم محسوب می‌شوند. بنابراین، از نگاه ارسطو تئولوژی فلسفه محض و بالاترین درجه علوم است که ارزشمندی این علم را نشان می‌دهد.

پریسا عابدی

انتهای پیام
captcha