مصائب فعالیت‌های قرآنی در سرزمین رنج‌ها و گنج‌ها+ صوت
کد خبر: 4154109
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۲ - ۰۰:۱۱

مصائب فعالیت‌های قرآنی در سرزمین رنج‌ها و گنج‌ها+ صوت

عبدالقاهر خیرخواه خالقی ضمن اشاره به مصائب فعالیت‌های قرآنی در افغانستان، گفت: امروز محیط بسته شده است و نیاز‌های روز دیده نمی‌شود و طالبان به دنبال آن است که روحانی، طلبه و حافظ قرآن را با رویکرد، تفکر، عقاید و روش‌های خودش تربیت کند.

افغانستان کشوری است که در کنار دردها و رنج‌های بسیار، آن را سرزمین شگفتی‌ها می‌نا‌مند؛ شگفتی‌هایی که از دل تمدن دیرپای این سرزمین تا زندگی پردرد روزمره مردم این کشور سرچشمه‌ گرفته است و ثروت‌های طبیعی و خدادادی بسیار از جمله معادن سنگ‌های قیمتی و آب و نفت و گاز در این سرزمین انباشته شده است.

در این سرزمین کهن دیانت و سیاست گره کوری به هم خورده و بارها «جان» ارزان‌تر از «نان» بوده است، اما در هیاهوی این خواستن‌‌ها و نبودن‌ها مردم زحمت‌کش و پرتلاش افغان در لابه‌لای خط‌‌خطی‌های زندگی خود به دنبال آرامش و آسایشی هستند که معمولاً در انس با قرآن پیدا می‌کنند و به همین سبب تلاش‌ می‌کنند که آن را حفظ کنند و در مسیر زندگی خود از آموزه‌های آن بهره‌مند شوند.

عبدالقاهر خیرخواه خالقی از جمله فعالان و تحصیل‌کرده‌های افغانستانی است که با وجود مصائب بسیار، در مسیر حفظ قرآن گام برداشته و تلاش کرده است تا به اندازه خودش رنگ قرآن را به زندگی زخم‌خورده مردمان مظلومش هدیه دهد. با او در خبرگزاری ایکنا به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه آن را می‌خوانید.

ایکنا_ از خودتان و چگونگی قرار گرفتن در مسیر حفظ قرآن بگویید.

اصالتاً اهل شهرستان بغلان از توابع بغلان مرکزی افغانستان هستم. در سال ۱۳۷۷ آموزش قرآن کریم را فراگرفتم و در سال ۱۳۸۰ حافظ کل قرآن کریم شدم. در طول فراگیری قرآن به درس‌های دینی روی آوردم و از دارالعلوم دیپلم گرفتم و بعد از آنجا فارغ‌التحصیل شدم و در نهایت فعالیت‌های فرهنگی و قرآنی‌ام را به صورت ویژه شروع کردم. تحصیلات کارشناسی‌ام را در دانشگاه پیام‌نور افغانستان سپری کردم و بعد از آن در وزارت آموزش و پرورش در بخش بازرسی استخدام شدم. کار ما به گونه‌ای است که تمامی ابعاد مالی، فرهنگی و آموزشی را بررسی و بازرسی کنیم تا همه چیز سر جای خودش باشد و خطایی رخ ندهد.

از سال ۱۳۸۰ فعالیت‌های فرهنگی را با راه‌اندازی «نهاد فرهنگی روشن ضمیر میهن» در بغلان مرکزی، که یکی از شهرستان‌های افغانستان است، آغاز کردم. آنجا ابتدا کارمان را در قالب یک ماهنامه شروع کردیم و بعد از مدتی به هفته‌نامه تغییر رویه دادیم. البته ابتدا اسم این هفته‌نامه «کاروان بیان» بود و بعد از آن نامش را به «نهاد فرهنگی روشن ضمیر میهن» تغییر دادیم. در کنار این موارد «سایت خبری عقاب نیوز» را هم راه‌اندازی کردیم و بعد از آن فعالیت‌ها را گسترش دادیم و «بنیاد جهانی سبزمنش» را پایه‌گذاری کردیم.

با شروع فعالیت «بنیاد جهانی سبزمنش» هفته‌نامه‌ای را به همین نام راه‌اندازی کردیم که هنوز چاپ می‌شود. در طول ۲۰ سالی که در بخش‌های مختلف افغانستان بودم، فعالیت‌های چشمگیری را در حوزه فرهنگی انجام دادیم. در کنار این موارد و از دل این نهاد مکتبی (مدرسه) را راه‌اندازی کردیم که در همان شهرستان بغلان مرکزی به فعالیت خود مشغول شد و در حال حاضر حدود ۱۰۰۰ شاگرد دارد. در این مدرسه نیز کتابخانه، نهاد خیریه و کمک‌رسان برای دستگیری از نیازمندان و خانوده شهدا راه‌اندازی شده است.

ایکنا_ چه عاملی باعث شد که به فعالیت‌های قرآنی روی بیاورید؟ آیا در افغانستان یک رسم است یا براساس علاقه یا فرهنگ خانواده به این آن روی آوردید؟

شکّی وجود ندارد که هرکسی که در خانواده‌ای مسلمان چشم به جهان می‌گشاید دوست دارد به‌عنوان اولین کتابی که رهنمای بشیریت است و تمام علما آن را تأیید کرده و چراغ راه خود قرار داده‌اند، قرآن را بیاموزد و فرابگیرد. قرآن کلام ربانی، الهی و کتاب هدایت بشر است. در تمامی ابعاد برای انسان دستوراتی دارد و لازم است هر مسلمانی این کتاب را حفظ کند و این موراد هم جدا از بُعد مذهبی آن و در هر قسمتی از دنیا هم که باشد به عنوان یک مسلمان باید حافظ این کتاب باشد و آن را به یاد داشته باشد.

البته محیطی که ما زندگی می‌کنیم، وضعیت سنتی و جمعیت قالب مسلمان و مذهبی هستند و به همین سبب در همه مساجد و مکاتب و مدارس قرآن به صورت تخصصی تدریس می‌شود. لذا اولین آموزشی که به کودکان، دانش‌آموزان و جوانان ارائه می‌شود حفظ قرآن است. برهمین اساس من از ۷ سالگی در مساجدی که ما در آن آموزش‌های دینی و قرآنی داده می‌شود و نماز‌های پنجگانه را در آنجا اقامه می‌کنیم جزءهای مختلف قرآن و سوره‌ها را یاد گرفتم.

کد

البته در ابتدا سوره‌های کوچک و مخصوص نماز را فرا می‌گیریم و بعد سوره‌های بزرگتر را یاد می‌گیریم. این یادگیری هم به شکل روخوانی و روانخوانی است. در این میان یکی از مشکلات اساسی و عمده‌ای که در کشور‌های اسلامی مخصوصاً در افغانستان وجود دارد بحث عدم یک نصاب استاندارد در حوزه آموزش و پرورش معارف دینی و قرآنی خصوصاً در مقاطع پایه است. این موضوع بسیار کلان و گسترده‌ای است که هرکسی در هر استان، شهرستان و قسمتی که زندگی می‌کند با رسم، شیوه و مروج خودش قرآن را آموزش می‌دهد که متأسفانه این روش‌ها چندان کارایی ندارد.

مصائب فعالیت‌های قرآنی در سرزمین شگفتی‌ها + صوت

وقتی در سال ۱۳۹۶ سفری به ایران داشتم و به مشهد مقدس آمدم. تقریباً به مدت ۱۰ روز در این شهر ماندم. طی این مدت اساتید قرآنی بخش‌های مختلف را به صورت فشرده با ما تدریس می‌کردند و در آنجا آموزش‌های پایه تعلیمات دینی را هم آموزش دادند. در این بین باتوجه به مشاهدات صورت گرفته متوجه شدم این شیوه آموزشی کارایی بسیار خوبی دارد. روخوانی و روانخوانی اساسی‌ترین و مهم‌ترین قدم در فراگیری قرآن است و به عنوان خشت اول شناخته می‌شود که اگر به شکل درست و اصولی و استاندارد بنا و آموزش داده شود، سایر موارد قرآنی هم درست پیش می‌رود.

متأسفانه در افغانستان این آموزش‌های استاندارد وجود ندارد و هرکس به شیوه و روش خودش اقدام به آموزش قرآن می‌کند که تأثیرات نه‌چندان چشمگیر، بلکه منفی هم در این حوزه دارد. اکثر این روش‌ها وقت‌گیر است، مخصوصا برای کودکان افغانی که بسیاری از آن‌ها بعد از فراگیری دروس ابتدایی به نان‌آوری و کار مشغول می‌شوند تا در کنار پدر خانواده بار زندگی را بردوش بکشند و در زمان فراغت به فراگیری درس روی می‌آورند؛ این فاصله یک خستگی و خلأ را در بُعد آموزش قرآن و فراگیری آن ایجاد می‌کند که در نهایت قسمتی از آموزش ناقص می‌ماند و فرصتی برای آموزش‌های بعدی در حوزه قرآنی پیدا نمی‌کند. این ضعف بزرگی محسوب می‌شود که دامن‌گیر بخش‌های بزرگی از آموزش و پرورش دینی افغانستان و برخی از کشورهای جهان سوم شده است.

ایکنا_ با توجه به اینکه حاکمیت افغانستان شاهد تغییراتی بود، این تغییرات چه اثری در فعالیت‌های قرآنی داشت و وضعیت فعلی آن در شهر‌های مختلف افغانستان چگونه است؟

شکی نیست که تغییر نظام و رویکرد نظام به هر شیوه و تفکری که باشد قطعاً تأثیرات بسزایی بر روی فرهنگ و جامعه خواهد داشت. در دور اولی که طالبان بیش از این حاکم شدند، با وجود اینکه استقرار کاملی از لحاظ مسائل استراتژیک نداشتند و در عرصه‌های آموزشی و فرهنگی هم برنامه خاصی نداشتند و توجه به جنگ معطوف بود، اما در افزایش مدارس دینی تأثیر بسزایی داشتند و در آن زمان این مدارس بسیار زیاد بود. رویکردشان این بود که همه باید قاری، معلم و یا روحانی باشند و در نهایت طلبه‌ دینی آموزش دهند تا بتوانند به عنوان قاری، مُلا و طالب مشهور استخدام شود. به همین سبب گرایش مردم عموما به همین شکل و جریان بود و خانو‌اده‌ها به این موضوع توجه کردند.

در همان وقت عرب‌ها از طریق امارات و عربستان سعودی در این عرصه کمک زیادی به افغانستان می‌کردند، اما بعد از اینکه طالبان سقوط کرد و حکومت جدید مستقر شد، جمهوریت به عرصه آمد و اکثر آموزش‌ها به سمت مدارس اصلی و آموزش‌های فناوری و کامپیوتر و زبان‌های خارجی پیش رفت. بعد از اینکه دوباره در سال ۱۴۰۰ طالبان به روی کار آمد و نظام تغییر کرد، همچنان رویکرد مردم به سمت مدارس اصلی و نوین بود.

البته در دوره طالبان شاید تعداد مدارس زیاد شده باشد، اما متأسفانه یک استاندارد و نصاب لازم در آموزش‌ها وجود ندارد. حتی معلم‌ها در هر منطقه‌ و یا مرکز آموزشی و مدرسه‌ای به روش خاص خودشان این آموزش‌ها را ارائه می‌کنند و دانش‌آموزانی که در افغانستان درس می‌خوانند دیدگاه‌های مختلفی درباره آموزش قرآن خواهند داشت. برای مثال در مدارس اصلی فراگیری روانشناسی بسیار جدی است و دانش‌آموزان بخش‌های فرهنگی و مذهبی را به کاملاً اصولی فرا ی‌گیرند. اما امروز محیط بسته شده است و نیاز‌های روز دیده نمی‌شود و طالبان به دنبال این است که روحانی، طلبه و حافظ قرآن را با رویکرد، تفکر، عقاید و روش‌های خودش تربیت کند.

در هر کشوری زمانی که می‌خواهید یک روش را به عنوان اصل آموزش در مدارس دینی انتخاب کنید، باید آن روش گرایش‌های مختلف مردمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشد و به صورت یکنواخت نمی‌توان این آموزش‌ها را پیش برد، اما در افغانستان حق آموزش به طور قطع از دختران گرفته شده و هرآنچه آموزش داده می‌شود براساس تفکر طالبان است.

مصائب فعالیت‌های قرآنی در سرزمین شگفتی‌ها + صوت

ایکنا_ ارزیابی شما از فعالیت‌های قرآنی ایران چگونه است؟

از اینکه فعالیت‌های قرآن در جمهوری اسلامی ایران بسیار چشمگیر و اثرگذار است خوشحالم، اما در اینجا بسیاری از فعالیت‌ها و برنامه‌های قرآنی رویکرد تشریفاتی و رسانه‌ای به خود گرفته است و موراد عمومی، اساسی و اصلی قرآنی که از نظر دستورات فقهی و دینی بر آنها تأکید شده است برای عموم ارائه نمی‌شود. برای مثال معمولاً کسانی در بخش‌های قرآنی فعالیت می‌کنند و جذب می‌شوند که از ابتدا در مباحث خانوادگی این موارد برای آنها ارزش بوده و یا تنها صوت و صدا مطرح است. در این شرایط آموزش‌هایی که داده می‌شود به شکل نمایشی است تا در برنامه‌های قرآنی استفاده شوند. در نهایت این موارد تشریفانی را به افراد پیشکش می‌کنند تا فرد آماده شود و در این زمینه قدم بگذارد.

کد

فعالیت‌های قرآنی مخصوصاً در عرصه جوان‌ها بسیار کم‌رنگ است. اگر از جوانان بپرسیم که قرآن می‌خوانید، پاسخ می‌دهند که اسم قرآن را شنیده‌ام، اما متن آن را ندیده‌ام و حتی آن را نخوانده‌ام و سوادی هم برای خواندن آن ندارم. این موضوع در یک کشور‌ اسلامی مانند ایران یک هشدار و خطر جدی است.

ایکنا_ برنامه شما برای ادامه فعالیت‌های قرآنی‌تان در افغانستان چیست؟

محدودیت‌ها زیاد و مدتی است که مساجدی که افغانستانی‌ها در آن نماز پنجگانه را اقامه می‌کنند از طرف حکومت بند(تعطیل) شده‌ است، در حالی که اگر شرایط مساعد باشد، ما این توانایی و قابلیت‌‌ را داریم که آموزش‌های قرآنی را در بخش تجوید، روخوانی، روانخوانی، حفظ و قرائت به همه ارائه دهیم. اگر چنین محدودیت‌ها و مصائبی وجود نداشت، چه در افغانستان و چه در ایران این قابلیت وجود داشت که هرچه را فراگرفته‌ایم ارئه دهیم و به نسل بعدی منتقل کنیم. طبعاً این دغدغه و مسئله مدت‌هاست که در فکر من وجود دارد، اما باید شرایط مهیا شود و بدانیم که کجا و به چه شکل این آموزش‌ها را ارائه دهیم. برای مثال مانعی از لحاظ حکومتی وجود نداشته باشد. در اسلامشهر، از شهرستان‌های توابع تهران، افغانستانی‌هایی هستند که اقدام به برگزاری کرسی‌های تلاوت و محفل قرآنی و آموزش قرآن کرده‌اند و شاگردان زیادی هم دارند، اما فعلاً تعطیل است، لذا ابتدا باید شرایط فراهم شود.

وهاب خدابخشی

انتهای پیام
captcha