به گزارش ایکنا، نشست «بازتعریف هویت ملی دانشگاهیان در عصر جهانی شدن» امروز سه شنبه 20 تیرماه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد.
محمدعلی فتحالهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه میخوانید:
بنده صحبتم را از نسبت دانشگاه و جامعه شروع میکنم. به نظرم میتوان دو نسبت بین جامعه و دانشگاه برقرار کرد؛ اول اینکه دانشگاه را در مقابل مردم غیردانشگاهی در نظر بگیریم. نسبت دوم این است که معتقد باشیم واقعیت صحنه اینگونه نیست که دانشگاه در یک طرف و مردم یک طرف دیگر باشند بلکه بین این دو، یک حلقه اتصال به نام هویت ملی وجود دارد لذا درک واقعی ارتباط دانشگاه با عموم مردم و جامعه منوط به تصور این است که آیا هویت ملی را در نظر بگیریم یا خیر؟ اگر به هویت ملی توجه نکنیم و صرفا دانشگاه را در یک سو و عموم مردم را در سوی دیگر ببینم در این صورت دانشگاه را تولیدکننده علم و جامعه را مصرفکننده میدانیم و در واقع عموم مردم در مقابل دانشگاه، حالت تبعیت دارند. میتوان به گونهای دیگر هم نگاه کرد و معتقد بود مردم مصرفکننده صِرف نیستند بلکه میتوانند در تولید علم هم نقش داشته باشند.
در ادبیات اسلامی هم تمایزی بین دو گونه عوام دیده شده است. در قرآن کریم آمده است: «وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ؛ و بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و بیهوده خویشند» (بقره/78) امام صادق(ع) در تفسیر این آیه میفرمایند دو گونه عوام داریم؛ برخی در مقابل علما تابع محض هستند اما برخی، علما و دانشمندان را قضاوت میکنند و تشخیص میدهند کدام عالم در مسیر درستی حرکت میکند و تقوا دارد. بنابراین در اسلام برای عوام جامعه، قدرت تشخیص هم در نظر گرفته شده است برخلاف عوام در جامعه یهودی که صرفاً تابع نظر علمای خود هستند. در واقع در اسلام علم در انحصار عالمان و دانشمندان نیست بلکه عوام هم در حد اجمال، ارتباطات علمی دارند. در روابط دانشگاهی هم گاهی عوام را مصرف کننده کامل تولیدات دانشگاهی و گاهی هم آنها را درگیر مباحث علمی میدانیم.
اگر هم معتقدم باشیم بین دانشگاه و عموم مردم حد واسطی به نام هویت ملی وجود دارد و این هویت را به عنوان فضایی در نظر بگیریم که مردم و جامعه دانشگاهی در آن تنفس میکنند قضیه ابعاد جدیدی پیدا میکند و مشخص میشود دانشگاه کنونی نسبتی مستقیم با هویت ملی دارد وگرنه مراکز آموزشی از قبل وجود داشتهاند اما امروزه دانشگاه مفهومی سیاسی و اجتماعی است و در گذشته اینگونه نبوده است و این مسئله از زمانی شرع شده که مسئله هویت ملی جدیتر شده است. برای مثال در جنگهای ایران و روس، ارتش روسیه، از مسکو برای حمله آمده بود اما در ایران فقط ارتش آذربایجان جنگ میکرد و در این مدت یک نفر از شیراز، کرمان یا مشهد در جنگ شرکت نداشت. در واقع شاهد جنگ یک استان ایران با امپراتوری روسیه بودیم اما در جنگ ایران و عراق از همه نقاط کشور شهید داریم یعنی سهم مناطق دیگر کشور کمتر از خوزستان یا کرمانشاه نیست بلکه همه مردم ایران احساس میکردند جنگ مربوط به آنهاست.
دویست سال قبل ما هویت ملی در سطح کنونی نداشتیم بنابراین به میزانی که هویت ملی جدیتر شده است دانشگاه رفتن هم مهمتر شده است چون در آنجا فکر هویت هم وجود دارد و وقتی کسی به عنوان کارمند، استاد یا دانشجو وارد دانشگاه شود هویت جدید پیدا میکند. بنابراین اگر دانشگاه نداشته باشیم انگار هویت ملی نداریم یا هویت ملی خودش را نشان نمیدهد. از دوران مشروطیت به بعد، درست کردن دانشگاه در ایران جدی شد هرچند که قبل از آن هم مراکز علمی وجود داشت اما در این دوران، یک مرکز هویتساز درست شد چون دانشگاه آدمی میسازد که به درد این هویت ملی بخورد و آن را در جامعه شکل دهد. هم دانشگاه محصول شکلگیری هویت ملی است و هم اینکه خودش آن را تقویت و پاسداری میکند در حالیکه این کارویژه در مراکز علمی قبل از ان مطرح نبود.
اصولا با شکلگیری امر سیاسی و تعیّن هویت ملی، دانشگاه ضروری میشود و خود بدنه مردم هم در هویت ملی سهیم هستند. دانشگاهیان زمانی به عنوان افراد جامعه در داخل هویت ملی و گاهی به عنوان عضوی از یک نهاد هستند که محصول هویت ملی است بنابراین معتقدم لازم است این تمایز میان جامعه و دانشگاه را بازتعریف کنیم چون جامعه دانشگاه را قضاوت میکند و فقط مصرف کننده نیست. به طور کلی دانشگاه یکی از مظاهر جدی هویت ملی یک کشور است و دانشگاه باید این را در نظر داشته باشد که نسبت به هویت ملی مسئولیت دارد. ما این جنبه را کمتر مورد توجه قرار دادهایم چون برخی فکر میکنند اگر در دانشگاه هستند نسبتی با هویت ملی ندارند بلکه کار آنها صرفاً نوشتن کتاب و مقاله است در حالیکه ما میتوانستیم بدون دانشگاه هم این آموزشهای علمی را داشته باشیم.
اگر دانشگاه این رسالت اصلی خود را در نظر داشته باشد شرایط بسیار متفاوت خواهد شد در حالیکه یکی از معضلاتی که بنده در دانشگاهها مشاهده میکنم این است که نسبت خودشان با هویت ملی را تعریف نکردهاند بلکه خودشان را نهادی مستقل میدانند. امروزه دانشگاه نمیتواند به دوران قبل از مشروطیت بازگشته و تعریف ملی خودش را فراموش کند. وقتی از دانشگاه تعریف ملی داشته باشیم آن وقت جایگاه دانشگاهیان هم متفاوت خواهد بود چون اگر کسی میخواهد کار علمی انجام دهد میتواند این کار را در منزل هم انجام دهد اما کسی که وارد دانشگاه میشود خودش را به عنوان مظهر هویت ملی معرفی میکند بنابراین مسئولان وزارت علوم باید در استخدامها و تعیین عناوین دروس دانشگاهی به این مسئله توجه داشته باشند.
هویت ملی همانند یک منشور سهگانه است که یک ماهیت علمی، یک ماهیت عمل مطابق قانون و در نهایت شور و هیجان برای پیشرفت دارد. اگر این سه موضوع را در نظر داشته باشیم مفهوم دانشگاه برای ما جدیتر میشود چون بخش علمی آن، خودش را در قالب نهاد دانشگاه به میزان بیشتری نشان میدهد. اساسا دانشگاه جدا از هویت ملی معنا ندارد. ممکن است در ذهن خودمان تصور کنیم که یک هویت ملی و یک دانشگاه به صورت جداگانه داریم اما در هم تنیدگی آنها یک واقعیت انکارناپذیر است. حتی نهادهای اقتصاد، امنیت، سیاست و ... را هم نمیتوانیم از دانشگاه و هویت جدا کنیم چون هویت ملی جلوههایی متکثر دارد و جدا کردن آنها از هویت ملی منشأ بسیاری از مشکلات در جامعه است و دیواری بین حکومت و جامعه و هویت ملی و جمعی برقرار میکند.
انتهای پیام