به گزارش ایکنا، نشست «امام خمینی(ره) و دولت تراز انقلاب اسلامی» امروز شنبه 19 خردادماه، از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
محمدعلی فتحالهی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این نشست به سخنرانی پرداخت و گفت: روز اولی که حضرت امام خمینی(ره) وارد ایران شدند، آقای بازرگان را به عنوان نخست وزیر تعیین کردند. در آن موقع هنوز انقلاب اسلامی پیروز نشده بود که ایشان رئیس دولت را معرفی کردند و آقای بازرگان هم وزرا را معرفی کردند. در اینجا شاپور بختیار که آخرین نخست وزیر دوران شاهنشاهی بود، گفت ما همه این اعضای هیئت دولت را دستگیر میکنیم. پشت حرف وی این بود که با دستگیری این افراد، کل انقلاب از بین میرود چون از نظر بختیار، همه انقلاب در آقای بازرگان و کابینه وی خلاصه شده بود. امام(ره) در پاسخ فرمودند اگر اینها را دستگیر کنید اشخاص دیگری را جایگزین میکنیم. نگاه امام(ره) به دولت به مثابه کارمندان عالی رتبه است لذا انقلاب با جابه جایی دولت از بین نمیرود. همین تفکر باعث پیروزی انقلاب اسلامی شد چراکه اگر حضرت امام(ره) همانند شاپور بختیار فکر میکرد آنگاه انقلاب اسلامی به پیروزی نمیرسید.
وی افزود: در همین ایام حادثه تلخ سقوط بالگرد و شهادت رئیس جمهور را شاهد بودیم اما میبینیم که کشور در حال اداره است و واقعا نگرانی جدی در میان مردم وجود ندارد و آنها مشغول زندگی خودشان هستند. مقام معظم رهبری هم در همان روز اول فرمودند که اختلالی در روند اداره کشور پدید نخواهد آمد. با آنکه طبق قانون اساسی باید تا پنجاه روز، رئیس جمهور جدید انتخاب شود اما اگر این رویه یک سال هم طول بکشد اتفاقی نمیافتد. این نشانه قدرت دولت اسلامی در اسلام است. در اسلام دیواری بین دولت و ملت وجود ندارد چراکه تفکری که معتقد باشد دولت در یک سوی دیوار و مردم در سوی دیگر دیوار قرار دارند چنین تفکری اسلامی نیست و این تفکر در اندیشه حضرت امام(ره) هم جایگاهی ندارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: اگر کسی که رئیس جمهور شده، فکر کند جایگاه ویژهای دارد که با بقیه فرق میکند نیز نشاندهنده این است که منطق اسلامی را به خوبی درک نکرده است. نکته دیگر اینکه برخی افراد معتقدند اگر یکبار رئیس جمهور شدند دیگر نمیتوانند بعدا به عنوان وزیر در یک دولت دیگر یا رئیس یک شرکت فعالیت کنند اما این هم تفکری اسلامی نیست. در اسلام، دولت، مظهر ملت و نشان دهنده توانمندی آنهاست بنابراین باید این دیوار را از بین ببریم چون پایهای برای حل دیگر مسائل است و در اینصورت است که دولت قدرت خود را از هویت ملی میگیرد و در نتیجه میتوانیم شاهد تکثر سیاسی باشیم.
فتحالهی تصریح کرد: از نظر حضرت امام خمینی(ره) سنگ بنای تکثر سیاسی در جایی است که لباس تقدس به دستاندرکاران کشور نپوشانیم و آنها را همه کاره ندانیم چون اینها بر اساس قانون انتخاب شدهاند لذا امکان تکثر سیاسی و جابهجایی قدرت همواره وجود دارد. البته این مباحث ریشه قرآنی و فلسفی هم دارد که فرصت بحث مفصل در مورد آن نیست. در اسلام، قدرت اصلی مردم هستند که دولتها را سر کار میآورند و تکثر سیاسی بر اساس همین قدرت آنها شکل میگیرد.
عبدالمجید مبلغی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سخنران دیگر این نشست بود که گفت: از مواجهه نظری با امور بیرونی، میتوانیم دو سطح تحلیل و رویکرد را در نظر بگیریم که یکی از آنها دانش کارگزار در زایش موقعیت و به عبارت دیگر توجه به آگاهیِ نقشآفرین در یک عمل اجتماعی است. در جامعه شناسی سیاسی از توجه به جوانب سوبژکتیو تحققِ یک عمل اجتماعی صحبت میشود. سطح دیگر نیز دانش تحلیلگر و تشخیصدهنده موقعیت است که وجهِ شناختی، آکادمیک و علمی دارد. در اینجا از آگاهیِ بر آگاهی سخن میگوییم که نقشی موثر در شکل بخشی به تحول اجتماعی دارد. به میزانی که عمل اجتماعی، در دو بعد شامل شدت عمل اجتماعی و فراگیری عمل اجتماعی، ارتقاء و گسترش پیدا کند باید آن عمل را در سطح دیسیپلینِ موثر در فهم آن در نظر بگیریم.
وی افزود: هر چه در این دو بعد، شدت و گستردگی ارتقا پیدا کند آن عمل اجتماعی به صورت سیستماتیک و نظاممند دچار سطحی از پیچیدگی میشود که ما نیاز جدی به توجه به آگاهیهای پشتِ آن عمل اجتماعی پیدا میکنیم. انقلابها معرف اعمال اجتماعیِ پرشدت هستند. از این جهت بیراهه نرفتهایم اگر انقلاب را پیچیدهترین حوزه مطالعه در علوم اجتماعی بدانیم. نکته جالب این است که انقلابها دارای یک تاریخنگاری هم هستند. در سال 1979 انقلاب اسلامی رخ داد که با انقلابهای قبلی تفاوتهایی جدی داشت و بعد از آن هم انقلابی با این ابعاد یعنی انقلابی پر شدت و دارای ابعاد فراگیر اجتماعی نداشتیم. انقلاب اسلامی دارای بسامدهای فراگیر اجتماعی هم بود؛ به گونهای که شخصی همانند میشل فوکو هم تحت تأثیر این انقلاب قرار گرفت و از دور از انتظار بودنِ انقلاب اسلامی متعجب شد چون فکر میکرد آنچه در مورد انقلابهای دیگر رخ داده حتما بعدها هم به همان شکل رخ دهد. وی به ایران هم آمد و متن قابل توجهی درباره انقلاب اسلامی نوشت.
مبلغی بیان کرد: معتقدم برای توجه به دولت تراز انقلاب اسلامی باید از این دو چشمانداز به انقلاب اسلامی، به عنوان آخرین انقلاب از سلسله انقلابهای جدی و واقعی جهان بپردازیم که اتفاقاٌ کاملا متمایز از انقلابهای قبلی بود و در چهارچوب اندیشه راست و اندیشه چپ قرار نگرفت بلکه رویکرد دینی داشت لذا ما نه تنها به حکمت نظری انقلاب بلکه باید به حکمت علمی انقلاب هم بپردازیم و علوم انسانی شکل گرفته بر اساس این انقلاب را مورد توجه قرار دهیم. فرضیه بنده این است که دولت تراز انقلاب اسلامی که در رویکرد حضرت امام خمینی(ره) صورتبندی پیدا کرد پیامد هماهنگی دولت و فقه است. جزء دیگر فرضیه بنده این است که مراتب مختلف تحقق هماهنگی دولت و فقه، معرف تشدید هرچه بیشتر خودآگاهی ملی ایرانی است چراکه جان مایه سنت ایرانی، تدبیر شرایطی است که به این تلاقی میان دولت و فقه بیانجامد. این چیزی است که قبلاً هم وجود داشته اما در اندیشه حضرت امام خمینی(ره) به نقطه اوج خود رسید.
انتهای پیام